خلیلزاد بازگشت!
قبل از اینکه به اصل موضوع سفر هیئت امریکایی به کابل و دیدار با وزیر خارجه حکومت سرپرست بپردازیم، لازم است چند اظهار نظری از دونالد ترامپ، رئیس جمهور فعلی امریکا را مرور کنیم.
در دور قبلی ریاست جمهوری ترامپ، او در دیدار با عمران خان، نخست وزیر آنوقت پاکستان گفته بود: امریکا میتواند در یک هفته جنگ افغانستان را پیروز شود اما نمیخواهد که ۱۰ میلیون نفر کشته شوند، در غیر این صورت میتواند در کمتر از ۱۰ روز این کشور را از نقشه دنیا محو کند.
در عین حال هم قبل و هم بعد از انتخابات ریاست جمهوری اخیر ایالات متحده، ترامپ مدعی شده بود که کنترل میدان هوایی بگرام و تجهیزات برجامانده از نیروهای امریکایی در افغانستان را از طالبان پس میگیرد.
طالبان اما مثل همیشه علیه تهدیدهای ترامپ ایستادند. در پیوند به ادعای بازپسگیری پایگاه بگرام و سلاحهای امریکایی، ذبیحالله مجاهد گفته بود: این ادعاها رویا و خیال بوده، افغانستان مستقل است و سلاحهای برجامانده نیروهای امریکایی، غنیمت جنگی است.
خلیلزاد بازگشت
در بحبوحه این کنش و واکنشها، چند روز قبل یک هیئت امریکایی بهکابل سفر کرد و با امیرخان متقی، سرپرست وزارت خارجه طالبان دیدار و گفتوگویی داشت. حاشیهای مهمتر از متن این هیئت امریکایی، حضور زلمی خلیلزاد، نماینده پیشین امریکا در امور صلح افغانستان است که در راس هیئت قرار دارد و هرچند جزئیاتی از گفتوگو در مورد آزادی زندانیان در رسانهها منتشر شده، ولی اساساً حضور شخصی مثل خلیلزاد، میتواند فراتر از این بحث باشد.
خلیلزاد 74 ساله، یکی از نامهای آشنا در تحولات و عرصه سیاست افغانستان در چهار دهه اخیر، از جنگ سرد تا خروج فاجعهبار امریکا از افغانستان به شمار میرود. از او بهعنوان کنشگر فعال و مهندس سیاستگذاریهایی امریکا در افغانستان یاد میشود که پس از شکلدهی مذاکرات دوحه و امضای توافق «آوردن صلح در افغانستان» با طالبان، انتظار میرفت که روند خروج نیروهای امریکایی و ناتو از افغانستان موفقیتآمیز باشد. خلیلزاد به پست مهم وزارت خارجه امریکا چشم دوخته بود و برای رسیدن به این مقصود، به سرانجام رساندن ماموریت ویژهاش در افغانستان یک شرط اساسی بود.
ماموریت جدید خلیلزاد چیست؟
عدم شناخت دقیق از افغانستان و خروج فاجعهبار نیروهای خارجی از این کشور، از خلیلزاد یک چهره منفور در افغانستان و دستگاه دپلماسی امریکا ساخت که در نهایت برکنار و توماسویست بهعنوان جانشین وی معرفی شد.
سفر هیئت امریکایی با حضور زلمی خلیلزاد، یک سفر از قبل طراحی شده بهنظر میرسد و بدون تردید ماموریتهای جدیدی به وی سپرده شده تا هم موضوع پایگاه بگرام و سلاحهای نیروهای امریکایی را در دستور کار داشته باشد و هم پیام کاخسفید را به ارگ کابل برساند.
امریکا چه آشی برای طالبان پخته است؟
چند نکته مهم در مورد این سفر وجود دارد که طالبان باید توجه داشته باشند.
اولاً؛ در نگاه و سیاست خلیلزاد در مورد افغانستان، هژمونی ایتوریته امریکا بهشدت حاکم است. او میخواهند با زبان دپلماسی توام با تهدید و نگاه از بالا به پایین، طالبان را تحت فشار قرار دهد تا پیرو سیاستهای کاخ سفید باشد و این کاملاً در تضاد با دپلماسی تعریف شده طالبان است که دو دهه علیه امریکا در افغانستان جنگیدند، چون مدعی بودند که کشور توسط امریکا اشغال شده است.
دوماً؛ خلیلزاد در چهار دهه گذشته، ماموریتهای مختلفی را در افغانستان یا در مورد این کشور داشته است و بارزترین ویژگی خلیلزاد در این ماموریتها، تامین منافع امریکا بوده است که در اکثر مواقع منافع افغانستان و افغانها را قربانی همین سیاستهایش کرد. کارنامه دپلمات امریکایی افغانستانیتبار بهوضوح نشان میدهد که برای منافع امریکا و رسیدن خودش به کرسی وزارت خارجه این کشور، حاضر است هر چیزی را قربانی کند.
سوماً؛ زلمی خلیلزاد، یکی از چهرههای منفور در بین افغانها شناخته میشود و هرگونه نقشآفرینی وی در قضایای پیرامون افغانستان، میتواند مردم را نسبت به حکومت سرپرست طالبان بدبین کند.
چهارماً؛ دپلماسی فعال طالبان برای تعامل با کشورهای مختلف دنیا قابل ستایش است، ولی اولا شخصی مثل خلیلزاد نباید طرف گفتوگو با طالبان باشد و ثانیاً ترامپ و امریکا نگاه تعاملی و دوستی با افغانستان و دیگر کشورها ندارد. سیاست ترامپ وابسته به زور و استفاده از قوه قهریه است. بناءً طالبان باید متوجه باشند که ترامپ با فرستادن خلیلزاد به کابل، چه آشی میخواهد بپزد.
کارنامه بیست ساله امریکا در افغانستان و تهدیدهای ترامپ، سیاست کلی این کشور در قبال افغانستان را روشن میسازد. بناءً هرگونه امتیازدهی به امریکا زیر نام حسننیت، زمینه را برای یک مداخله دیگر و شعلهور شدن یک جنگ دیگر در افغانستان فراهم میسازد.

الیاس احمدی