زلمی خلیلزاد، نماینده ویژه پیشین ایالات متحده امریکا در امور افغانستان، در تازهترین اظهار نظر خود در شبکه اجتماعی ایکس (توئیتر سابق)، در واکنش به حذف جایزه ۱۰ میلیون دالری برای دستگیری احمد الشرع، معروف به محمد الجولانی، رهبر گروه تحریرالشام، طالبان را مورد کنایه قرار داده و از آنان خواسته است که از این گروه بیاموزند که چگونه بتوانند به جریان اصلی نظام بینالمللی بپیوندند.
این اظهارات در حالی بیان میشود که طالبان در سه سال گذشته با حفظ استقلال و مقابله با مداخلهگریهای آمریکا، توانستهاند روابط قابلتوجهی با کشورهای منطقه برقرار کنند و جایگاه خود را در معادلات سیاسی منطقهای تثبیت نمایند. از اینرو پرسش اساسی در حال حاضر اینست که نظام بین المللِ مدِ نظر خلیلزاد کدام است و نماينده ویژه پیشین آمریکا در افغانستان با چه منطقی به طالبان کنایه میزند؟
در این یادداشت تلاش میگردد تا با اتکاء به واقعیتهای جاری و فاکتهای عینی، کنایهای خلیلزاد مورد تحلیل و ارزیابی قرار داده شود.
طالبان و نظم نوین منطقهای
طالبان نشان دادهاند که نظام بینالملل صرفاً به رهبری آمریکا تعریف نمیشود و دولتها میتوانند بدون تبعیت از سیاستهای واشنگتن، جایگاه منطقهای و بینالمللی خود را تقویت کنند. طی سه سال گذشته، این گروه توانسته است روابطی معقول و منطقی با کشورهای همسایه و قدرتهای بزرگ جهانی برقرار کند.
در حالی که غرب تلاش میکند طالبان را منزوی نگه دارد، این گروه با تقویت روابط اقتصادی و سیاسی خود، تأثیرات منفی ناشی از قطع کمکهای مالی را کاهش داده است. تعاملات طالبان با کشورهای منطقه و قدرتهای شرقی، از سرمایهگذاریهای اقتصادی گرفته تا همکاریهای سیاسی، نشاندهنده یک استراتژی هدفمند برای کاهش وابستگی به غرب و مدیریت امور داخلی است.
طالبان بدون اینکه اجازه دهند دخالتهای آمریکا بر سیاستهای داخلی و خارجیشان سایه بیندازد، موفق شدهاند ساختاری پایدار برای تعامل با جهان ایجاد کنند. آنها حتی بدون داشتن کرسی رسمی در سازمان ملل، امور خود را پیش برده و حمایتهای مهمی در سطح بینالمللی کسب کردهاند.
اظهارات زلمی خلیلزاد درباره پیوستن طالبان به جریان اصلی نظام بینالمللی، با واقعیتهای موجود همخوانی ندارد. برخلاف کنایههای او، طالبان با اتخاذ سیاستهای مستقل و تقویت همکاریهای منطقهای، نظم جدیدی را در معادلات قدرت به وجود آوردهاند. این دستاوردها، بهویژه در شرایطی که آمریکا همچنان به اعمال فشارهای اقتصادی و سیاسی ادامه میدهد، گواهی بر تغییر معادلات قدرت و شکست سیاستهای انزوای تحمیلی واشنگتن است.
سیاست دوگانه امریکا و حذف تحریرالشام از لیست سیاه
حذف جایزه تعیینشده برای رهبر گروه تحریرالشام، که سابقهای مملو از خشونت و افراطگرایی دارد، بار دیگر استندردهای دوگانه سیاست خارجی امریکا را برجسته کرده است. این گروه که تحت حمایت ترکیه فعالیت میکند، با سکوت خود در برابر جنایات رژیم اسرائیل و اشغال خاک سوریه، توانسته است از لیست سیاه امریکا خارج شود. این در حالی است که بسیاری از گروهها و کشورهای مخالف سیاستهای امریکا، حتی با عملکرد بهتر در عرصه بینالمللی، همچنان تحت فشار و تحریم قرار دارند.
تلاش خلیلزاد جهت ارائه امریکا بهعنوان پیشگام نظام بینالمللی، زمانی بیمعنا میشود که به کارنامه این کشور در خاورمیانه و افغانستان نگاه کنیم. بیش از ۲۰ سال اشغال افغانستان، بمبارانهای بیوقفه و کشتار غیرنظامیان، همراه با حمایت تسلیحاتی و مالی از رژیم اسرائیل، این حقیقت را آشکار کرده است که نظام امریکا، نه یک نظام بینالمللی، بلکه نظامی مبتنی بر اشغالگری و حمایت از تروریسم است.
حمایت امریکا از رژیم اسرائیل که تاکنون بیش از 50 هزار زن، کودک و غیرنظامی را در فلسطین به خاک و خون کشیده است، نمونهای از سیاستهای ظالمانه این کشور است. در مقابل، گروههایی چون تحریرالشام که با سکوت در برابر این جنایات، عملاً سیاستهای امریکا را تأیید میکنند، از سوی این کشور بهعنوان بازیگران مشروع منطقهای به رسمیت شناخته میشوند.
اما، طالبان، همواره جنایات فجیع اسرائیل و آمریکا را محکوم کرده و در راستای ارزشهای دینی و انسانی خود از مظلومان دفاع کردهاند. این گروه بدون اینکه سیاستهای خود را بر اساس خواستههای واشنگتن تنظیم کند یا برای جلب رضایت غرب دست به تغییرات ظاهری مانند تراشیدن ریش و پوشیدن نیکتایی بزند، دیده می شود که به دستاوردهای قابلتوجهی در عرصه بینالمللی دست یافته است.
طالبان نشان دادهاند که نظم بینالمللی محدود به خواست و اراده آمریکا نیست و میتوان بدون پیروی از سیاستهای غرب، جایگاهی مستقل و قابلاعتنا در نظام جهانی داشت. موفقیتهای این گروه در برقراری روابط معنادار با کشورهای منطقه و قدرتهای بزرگ، گواهی بر این است که اصول و ارزشهای دینی و استقلال سیاسی نیز میتوانند راهی برای پیشرفت و تثبیت موقعیت در معادلات جهانی باشند.
کنایه خلیلزاد و بازتاب سیاست های شکست خورده آمریکا
کنایه زلمی خلیلزاد به طالبان، بازتابی از سیاستهای دوگانه و شکستخورده آمریکا در منطقه است. ایالات متحده با حذف جایزه برای رهبر گروه تحریرالشام و حمایت از رژیمهایی مانند اسرائیل، نشان داده که نظام بینالمللی مورد نظرش بر پایه منافع کوتاهمدت و استندردهای دوگانه بنا شده است.
این در حالی است که طالبان با اتکا به اصول دینی و استقلال سیاسی خود، نهتنها در برابر فشارهای غرب ایستادگی کردهاند، بلکه توانستهاند جایگاه معناداری در معادلات منطقهای و جهانی پیدا کنند. طالبان، برخلاف بسیاری از بازیگران منطقهای که برای کسب مشروعیت بینالمللی مجبور به تبعیت از سیاستهای آمریکا شدهاند، مسیر متفاوتی را برگزیدهاند.
چنانچه طالبان بدون تغییر در هویت دینی و فرهنگی خود، روابط معناداری با کشورهای منطقه و قدرتهای بزرگ برقرار کرده و نشان دادهاند که نظم بینالمللی محدود به اراده آمریکا نیست. این دستاوردها، گواهی بر موفقیت یک سیاست مستقل و مبتنی بر همکاریهای منطقهای است.
در نهایت، اظهارات خلیلزاد بیش از آنکه نمایانگر ضعف طالبان باشد، بازتابی از ناکامی آمریکا در تحمیل نظم دلخواهش بر افغانستان و منطقه است. طالبان با رد سیاستهای اشغالگرانه و تقویت تعاملات منطقهای، توانستهاند مسیری متفاوت و موفق را در پیش گیرند که میتواند الگویی برای دیگر کشورهای تحت فشار غرب باشد.
عایشه ببرک خیل