دیدار احمدالشرع با ترامپ در قصرسفید را باید به عنوان یک نقطه عطف در سیاست خارجی امریکا خواند؛ نقطهای که نشان میدهد واشنگتن دیگر به چوکاتهای اعلامشده خود پایبند نیست و بدون تامل در گذشته افراد، حاضر است با هر مهره تازهای وارد معامله شود. این در حالی است که همین امریکا سالها از پرونده تروریزم به عنوان ابزار مشروعیتبخش سیاستهای منطقوی خود استفاده کرده و هر گروه یا فردی را که در چوکات منافعش نمیگنجید، با برچسب تروریست از صحنه حذف میکرد. اما اکنون، همان ساختار، میز مذاکره را برای فردی باز کرده که پیشتر برای دستگیریاش جایزه تعیین کرده بود.
این چرخش بزرگ، فقط یک تغییر تاکتیکی نیست؛ بلکه فروریختن دیواری است که امریکا میان خود و گروههای مسلح غیرمسئول ترسیم کرده بود. واشنگتن زمانی مدعی بود که از اصول ثابت در سیاست خارجی پیروی میکند، اما امروز ثابت میکند که این اصول بیش از آنکه واقعیت داشته باشند، ابزارهایی موقتی برای توجیه سیاستهای لحظهای بودهاند. پذیرش الشرع در قصرسفید نشان میدهد که اخلاق سیاسی و ادعاهای دیرینه امریکا در برابر محاسبات امنیتی و منافع اسراییل هیچ جایگاهی ندارد.
سقوط معیارهای اخلاقی امریکا در برابر فشار اسراییل
تصمیم امریکا برای دعوت الشرع به قصرسفید و دیدار احمدالشرع با ترامپ را نمیتوان بدون در نظر گرفتن نفوذ گسترده اسراییل در سیاست واشنگتن تحلیل کرد. سالهاست که امنیت اسراییل به عنوان محور اصلی طراحی سیاست خاورمیانهای امریکا شناخته میشود و هر تصمیمی، خواه نظامی و خواه دیپلماتیک، در نهایت با سنجش تهدیدها و فرصتهای امنیتی تل آویو اتخاذ میگردد. پذیرش یک فرمانده جهادی سابق در قصرسفید، صرفا بخشی از تلاش امریکا برای ساختن یک کمربند امنیتی نامرئی به دور اسراییل است.
این رفتار امریکا از یک تناقض اساسی پرده برمیدارد: واشنگتن که خود را به عنوان رهبر جهان آزاد معرفی میکند، اکنون با حمایت از چهرههایی وارد معادلات منطقه میشود که نه ریشه مردمی دارند و نه گذشتهشان با اصول دموکراسی همخوانی دارد. امریکا حاضر شده برای تامین منافع اسراییل از همان مفاهیمی که دیگران را به خاطر آن سرزنش میکرد، عبور کند. این روند نشان میدهد که وقتی پای اسراییل در میان باشد، هیچ خط قرمزی برای واشنگتن باقی نمیماند.
احمدالشرع؛ چهرهای بدون مشروعیت ملی
الشرع، برخلاف آنچه برخی رسانهها اصرار دارند نشان دهند، هیچ پایگاه اجتماعی واقعی و سراسری در سوریه ندارد. قدرتگیری او حاصل روندهای طبیعی سیاسی و حمایت مردم نبود، بلکه محصول جنگ، حمایت خارجی و فضای بیثباتی گستردهای است که سوریه را طی سالهای اخیر درهم شکسته است. او از میان یک ساختار سیاسی انتخاب نشده و نه رای عمومی را با خود دارد. در بهترین حالت، او نماینده بخشی کوچک از ساختارهای نظامی غیررسمی است که با محاسبات جنگی وارد معادلات قدرت شدهاند.
این واقعیت که امریکا او را به نمایندگی از مردم سوریه وارد قصرسفید کرده، نشانهای آشکار از بیتوجهی واشنگتن به حق مردم سوریه برای تعیین سرنوشتشان است. امریکا به جای تعامل با شخصیتهای سیاسی یا اجتماعی دارای پایگاه مشروع، به سراغ فردی رفته که تنها برگ برندهاش، توان نظامی و سابقه تروریستی بوده است. چنین انتخابی خود نشاندهنده این است که واشنگتن بیش از آنکه در پی راهحل سیاسی باشد، به دنبال یک مدیریت موقتی بحران با ابزارهای غیرمشروع است.
ترامپ؛ مهرهای در بازی منطقوی اسراییل
ترامپ طی سالهای اخیر خود را به عنوان فردی مطرح کرده که مستقیم و بدون تعارف سخن میگوید، اما حقیقت این است که سیاست خارجی او به شدت متاثر از خواست و فشار لابیهای اسراییلی است. هر حرکت او در خاورمیانه، از انتقال سفارت به قدس گرفته تا حمایت از گروههای انتخابی در سوریه، نشان میدهد که تصمیمهای او نه بر اساس تحلیل استراتژیک امریکا، بلکه در راستای تقویت اسراییل صورت میگیرد.
دعوت جولانی نیز حلقه دیگری از همین زنجیر است. ترامپ میخواهد هر نیرویی را که بتواند معادلات منطقه را به نفع اسراییل تغییر دهد، به میدان بیاورد؛ حتی اگر آن نیرو سابقهای داشته باشد که پیشتر امریکا او را تهدید محسوب میکرد. این وابستگی ترامپ به پروژههای اسراییل، قصرسفید را به ابزاری برای تحقق نقشههای تل آویو تبدیل کرده است.
دیدار احمدالشرع با ترامپ، دیداری بدون تشریفات؛ نشانه بیاعتمادی امریکا به الشرع
عدم استقبال رسمی از الشرع در قصرسفید پیام مهمی دارد: امریکا او را متحد قابل اعتماد نمیداند. واشنگتن از یکسو میخواهد از او به عنوان ابزار فشار در سوریه استفاده کند، اما از سوی دیگر آنقدر به او اعتماد ندارد که مراسمی رسمی برگزار کند یا تصویر او را در سطح دیپلماسی عمومی به رسمیت بشناسد. این دوگانگی نشان میدهد که امریکا او را فرصتی موقتی، نه یک شریک استراتژیک، میبیند.
این استقبال سرد در دیدار احمدالشرع با ترامپ همچنین بیانگر این واقعیت است که امریکا نمیخواهد هزینه مشروعیتبخشی کامل را بپردازد. واشنگتن میداند که الشرع در چشم بسیاری از مردم منطقه یک چهره جنجالی و فاقد مشروعیت است و حمایت علنی و گسترده از او میتواند پیامدهای خطرناکی برای جایگاه امریکا در خاورمیانه داشته باشد.
پیامدهای دیدار برای آینده سوریه
دیدار احمدالشرع با ترامپ میتواند شکافهای جدیدی در سوریه ایجاد کند؛ زیرا معرفی یک چهره نظامی به عنوان گزینه سیاسی، گروههای داخلی را در برابر هم قرار میدهد. همچنین این اقدام میتواند روند مذاکرات سیاسی را تخریب کند، چرا که دیگر گروههای سوری حاضر نخواهند بود با فردی مذاکره کنند که نه مشروعیت دارد و نه مورد توافق جامعه سیاسی است.
از سوی دیگر، ورود امریکا به چنین معاملهای باعث میشود روسیه و دیگر بازیگران منطقوی با طرحهای سختگیرانهتر وارد ماجرا شوند. در نتیجه سوریه نه تنها به سمت ثبات نمیرود، بلکه به میدان رقابت بیشتر قدرتها تبدیل میشود.
واکنش احتمالی مردم سوریه
بخش بزرگی از مردم سوریه، احمد الشرع را نماد یکی از دورههای تاریک جنگ میدانند. برای آنان، دیدار احمدالشرع با ترامپ چیزی جز معامله بر سر آینده سوریه توسط بیگانگان نیست. مردم سوریه خواهان بازگشت امنیت، ثبات و زندگی عادیاند؛ نه آنکه سرنوشتشان توسط قصرسفید و افراد فاقد مشروعیت تعیین گردد.
این دیدار برای بسیاری از سوریها این پیام را دارد که امریکا هنوز هم به جای حمایت از روند سیاسی واقعی، به دنبال کنترل میدانی و تقویت نیروهای وابسته است. چنین برداشتی میتواند خشم عمومی را افزایش دهد و اعتماد مردم به هر روند سیاسی جدیدی را از بین ببرد.
کلام آخر؛ امریکا روی یک پروژه بیاعتبار شرط بسته است
دیدار احمدالشرع با ترامپ در قصرسفید، نه آغاز یک روند سیاسی موفق، بلکه آغاز یک سردرگمی تازه در سیاست امریکا است. واشنگتن بار دیگر روی مهرهای شرط بسته که مشروعیت مردمی ندارد، نقش منطقویاش محدود است و توانایی تبدیلشدن به یک رهبر ملی را ندارد. این قمار تازه، تکرار همان اشتباهات گذشته امریکا در عراق و افغانستان و جاهای دیگر است.
این دیدار بیش از آنکه نشانه قدرت امریکا باشد، سندی از افول اخلاقی و سیاسی واشنگتن است. امریکا با پذیرش یک چهره جنجالی، اعتراف کرده است که دیگر بر مبنای اصول و آرمانهای اعلامشده عمل نمیکند، بلکه تنها برای تامین منافع اسراییل حاضر است از هر ابزار و هر فردی استفاده کند. در نهایت، این قمار نه سوریه را به ثبات میرساند و نه جایگاه امریکا را در منطقه تقویت میکند؛ بلکه تنها ضعف و تناقضهای درونی سیاست واشنگتن را آشکارتر مینماید.

محمد احمدی











