از رمی جمرات تا مقاومت علیه امپریالیسم
در موسم حج، هنگامی که حاجیان در صحرای منا در برابر سه ستون نمادین میایستند و سنگ میزنند، کمتر کسی به عمق فلسفی و سیاسی این مناسک میاندیشد. عمل «رَمی جمرات» در ظاهر حرکتی ساده است، اما در باطن، فراخوانی است به بیزاری، قیام و مقاومت. برای ما، فرزندان سرزمینی که قرنها در آتش استعمار و اشغال سوختهایم، جمرات نهتنها نشانهای از شیطان ابراهیمی، بلکه تصویرگر دشمنان معاصر است: استعمار، استکبار، صهیونیسم و مزدوران داخلی.
رمی جمرات؛ از ابراهیم تا امروز
وقتی حضرت ابراهیم، در راه اجرای فرمان الهی، با وسوسههای شیطان مواجه شد، به او سنگ انداخت تا مسیر بندگی را پاک کند. آن شیطان، امروز چهره عوض کرده است: در لباس اشغالگر، رسانه فاسد، حاکم مستبد و کمپانی غارتگر. رمی جمرات، دیگر تنها یک یادبود تاریخی نیست؛ بلکه یک بیانیه عملی علیه طاغوتهای زمانه است. آیا حاجیای که ستون سنگی را نشانه میگیرد، شهامت دارد طاغوتهای زمان خود را نیز به چالش بکشد؟
ابراهیم با پرتاب سنگ به ابلیس، نهتنها وسوسه را رد کرد، بلکه الگویی برای مبارزه با هرگونه انحراف و ستم بنا نهاد. این الگو در تاریخ معاصر نیز بازتاب یافته است. از اشغال افغانستان توسط امریکا تا سالها مبارزه مردم فلسطین علیه رژیم غاصب اسرائیل. ملتهای مسلمان بارها با پرتاب “سنگهای مقاومت” به سوی اشغالگران، روح رمی جمرات را زنده نگه داشتهاند.
مقایسه تاریخی: بریتانیا، شوروی و امریکا در افغانستان؛ شیطان در صحرای منا
افغانستان، سرزمینی که بیش از یک قرن در برابر امپریالیسم جنگیده، نمونهای بارز از این مبارزه است. در قرن نوزدهم، بریتانیا با هدف سلطه بر آسیای مرکزی به افغانستان حمله کرد، اما با مقاومت مردم این سرزمین مواجه شد. در قرن بیستم، شوروی با لشکرکشی به این کشور قصد تحمیل ایدئولوژی کمونیستی را داشت، اما مجاهدین افغان با الهام از ایمان و مقاومت، این امپراتوری را به زانو درآوردند. در قرن بیستویکم، امریکا و ناتو با بهانه مبارزه با تروریسم، افغانستان را اشغال کردند، اما پس از دو دهه جنگ، مجبور به عقبنشینی شدند. این سنگهایی که مردم افغانستان به سوی اشغالگران پرتاب کردند، همان جمراتی بودند که ابراهیم به سوی شیطان پرتاب کرد. در این معنا، رمی جمرات نهتنها آیینی در منا، بلکه سمبلی از مبارزه با هرگونه سلطه و استعمار است.

غزه؛ تصویر زنده جمرات خونین
در این روزها که کودکان غزه زیر آوار میمیرند و جهان اسلام در سکوتی سنگین فرو رفته، جمرات واقعی در آن باریکه محاصرهشده است. سنگریزههای مردم غزه، موشکهاییاند که به سوی صهیونیسم پرتاب میشوند. آیا میتوان رمی جمرات کرد و در همان حال، نسبت به کشتار مردم فلسطین بیتفاوت ماند؟ چگونه است که مسلمان، در مکه به شیطان سنگ میزند ولی در تلویزیون و رسانههایش، جرئت نامبردن از صهیونیسم را ندارد؟
سنگ زدن به شیطان، یعنی ایستادن در کنار مقاومت فلسطین، نه همنوایی با عادیسازی. فریاد «لبیک» بدون «برائت از صهیونیسم» ناقص است، و حجی که در برابر غزه ساکت بماند، نه حج ابراهیمی بلکه حج تشریفاتی است.
یمن؛ مدعیان راستی مبارزه با شیطان اکبر
یمن، امروز زیر آتش امریکا و اسرائیل است. مردمی که سالهاست در محاصره غذا و گولی(دارو) مقاومت میکنند، بهراستی تصویر امروزی از ملت ابراهیمیاند. اما چرا یمن در میان امت اسلامی (به جز چند کشور خاص)تنها مانده؟ چرا شعار «مرگ بر امریکا، مرگ بر اسرائیل» فقط در صنعا طنین دارد؟ اگر رمی جمرات، سنگزدن به طاغوت است، نباید در کنار یمنیها علیه طاغوتیان ایستاد و مبارزه کرد؟
مقاومت یمن تنها به دفاع از خاک خود محدود نیست. انصارالله بارها اعلام کرده که حملات موشکی و پهپادیاش، در حمایت از فلسطین و در پاسخ به جنایات صهیونیستها در غزه است. این پیوند میان یمن و فلسطین، نشاندهنده بیداری سیاسی و اسلامی است که حج باید آن را تقویت کند. یمن، با این مقاومت، به امت اسلام یادآوری میکند که رمی جمرات باید به یک حرکت جهانی علیه ظلم تبدیل شود.
آلسعود؛ سانسورچی حقیقت حج!
حکومت آلسعود، بهعنوان متولی برگزاری حج، نقش مهمی در شکلدهی به تجربه حاجیان دارد. اما این نقش، همواره مورد انتقاد بوده است. چرا سعودیها اجازه نمیدهند حاجیان در مراسم حج شعارهای سیاسی علیه ظلم و استعمار سر دهند؟ چرا مراسم برائت از مشرکین، که باید نمادی از مبارزه با ظالمان باشد، به یک آیین کنترولشده و بیروح تبدیل شده است؟
آلسعود با محدود کردن شعارهای سیاسی و کنترول فضای حج، پیام اصلی رمی جمرات را سانسور کرده است. این سانسور، نهتنها مانع از بیداری امت اسلام میشود، بلکه حج را به یک آیین عبادی صرف تقلیل میدهد. در حالی که حج باید فرصتی برای اتحاد و مقاومت در برابر ظلم باشد، سیاستهای سعودی این پیام را تضعیف کرده و صدای مظلومان فلسطین، یمن و دیگر نقاط جهان را خاموش میکند.
نیاز جهان به برگزاری حج سیاسی
امت اسلام امروز بیش از هر زمان به یک حج سیاسی نیاز دارد؛ حجی که نهتنها عبادت، بلکه بیداری، مقاومت و اتحاد را به همراه داشته باشد. حاجیان باید با الهام از ابراهیم (ع)، سنگهای آگاهی و مقاومت را به سوی شیاطین معاصر پرتاب کنند. تنها در این صورت است که رمی جمرات از یک آیین عبادی به یک انقلاب سیاسی و اجتماعی تبدیل خواهد شد. مسلمانان نیاز دارند تا حج را بازخوانی کنند. مناسک ابراهیمی، آیین سکوت و خاموشی نیست، فریادی است علیه ستم. رمی جمرات فقط با دست انجام نمیشود؛ باید با زبان، قلم، رسانه، اقتصاد و سیاست نیز انجام گیرد.

سیدمهدی حسینی