دلایل و عوامل تنشها در روابط طالبان و ایران
سقوط افغانستان در ۱۵ اگست ۲۰۲۱ موجی از واکنشهای جهانی را به همراه داشت. در میان آنهمه واکنشهای تکراری و گاها مشمئزکننده؛ سخنان رهبر ایران در آن شرایط نوعی از امید و دلگرمی به مردم افغانستان بود. رهبر ایران در سنبله ی 1400 طی یک سخنرانی به صورت واضح و شمرده گفته بود که: «ما طرفدار ملت افغانستان هستیم چرا که دولت ها همچون گذشته می آیند و میروند، اما ملت افغانستان است که باقی می ماند …». این سخنان دقیقا سرمشق سیاست ایران در امور افغانستان پس از روی کار آمدن طالبان بود.
چنانچه مشاهده گردید ایران بر مبنای سخنان رهبری این کشور، طی دو سال گذشته، هر نوع حمایت و همکاری را با مردم افغانستان داشته و دارند. از کمکهای بشری و همکاریهای مداوم در تداوی زخمیان حملات انتحاری قندهار و قندز گرفته تا پذیرایی و میزبانی از میلیونها مهاجر فقیر و درمانده و گرسنه در داخل ایران و همانطور خدمات بی وقفه کارکنان حلال احمر ایران به آسیب دیده گان زلزله و سیل در شرق افغانستان. افزون بر این طی دو سال گذشته تمام کنسولگری های ایران در افغانستان و سفارت این کشور در کابل، بر خلاف دیگر کشورها در اعطای انواع ویزا به افغانها سهولتهای قابل توجه را روی دست گرفته اند.
در این رابطه طالبان نیز با درک پیوندهای عمیق و همه جانبه ایران و افغانستان، در مناسبت ها و مراسم های مختلف و متفاوت، میزان قدردانی شان را از ایران و خدمات و همکاری های مسئولین ایرانی ابراز داشته اند. چنانچه ذبیح الله مجاهد سخنگوی طالبان در مراسم افتتاح خط ریلی هرات ـ خواف، از سوی مقامات طالبان به ایران پیام «برادری» فرستاد و گفت: «ما با شما برادر هستیم، برادران با هم همکاری بیشتر دارند، حق بیشتر دارند و هم حقوق دارند، توقع ما همین است».
با این وجود، اما طالبان بعضا واکنش های تند و نا سنجیده ی علیه ایران از خود بروز می دهند که متاسفانه خاطر خرم دو ملت را میخلد. بنابراین در این نوشته تلاش می گردد تا عوامل و دلایل واکنش های غیر معقول و ناسنجیده ی طالبان را علیه ایران، مورد تحلیل و ارزیابی قرار دهیم.
روابط افغانستان و ایران
افغانستان در بدترین شرایطی تاریخی خویش قرار دارد. در حال حاضر این کشور در جهان هیچ دوستی ندارد. نه تنها در جهان و منطقه هیچ دوستی ندارد، بلکه دشمنانی بی رحم و تحریم گر و مخرب نیز دارند. طی چند دهه ای اخیر، افغانستان برای چندمین بار است که در چنین شرایطی قرار می گیرد. اما تنها کشوری که تحت هیچ شرایطی از پذیرایی و میزبانی افغانها از کمک و همکاری در حوزه های مختلف برای طبقه ی فقیر و تهی دست افغانستان، حذر نکرده ایران بوده است.
زیرا پیوندها و وابستگی ها بین دو ملت به حدی گسترده و عمیق است که نه تنها در حال حاضر بلکه در هیچ شرایطی غیر قابل انفکاک و جدای هستند. به همین دلیل ایران همیشه در خط مقدم کمک رسانی به افغانها، حضور داشته است و این روند همچنان ادامه دارد.
- روابط طالبان و ایران
افزون بر اینکه پیوندهای عمیق و گسترده بین افغانستان و ایران از دیرباز وجود داشته است، سیاست «حمایت از امت اسلامی» که پس از انقلاب 1357 در ایران، در دستورکار این کشور قرار گرفت، نیز تاثیر به سزایی در همکاری ها و حمایت های ایران از ملت افغانستان داشته و دارد.
بر همین مبنا، پس از روی کار آمدن طالبان، دستگاه وزارت خارجه ی ایران، طبق دستور رهبری این کشور به منظور کمک رسانی و حمایت از افغان ها با طالبان وارد تعامل شدند. آنها در قبال بسیاری از واکنش های نا سنجیده و مغرضانه ی طالبان با گذشت و اغماض رفتار کرده اند.
طالبان نیز پس از تسلط بر افغانستان، به دلایل متعددی که تذکرش رفت، روابط شان را در همه ی زمینه ها با ایران گسترش دادند. در همه ی حوزه ها از ایران استمداد همکاری نمودند. طالبان با درک این نکته که در شرایط کنونی ایران تنها دوست همیشگی افغانستان بوده و هست، در حوزه های صحت، زراعت، تعلیم و تحصیل با مشاوران و تیم های تخنیکی ایرانیان تعامل داشتند و دارند.
با آنکه طالبان و ایران در زمینه های مختلف در تعامل گسترده قرار دارند، اما باتوجه به واکنش های ناسنجیده و غیر معقول مقطعی طالبان در قبال ایران، اختلافات نیز میان آنها با این کشور وجود دارد که در ذیل به دلایل و عوامل آنها پرداخته می شود.
تنش حقابه در روابط طالبان و ایران
ایران تنها کشوری است که با افغانستان قرار داد قانونی در رابطه به حقآبه دارد. طبق معاهده ای 1351، افغانستان متعهد به تامین و پراخت حقآبه از دریای هلمند برای ایران گردیده است. اما سدسازی های که توسط افغانستان روی دریای هلمند صورت گرفته اند، باعث شده است که حقابه ی ایران طبق تعهداتی داده شده تامین نگردد و طی سالهای اخیر 60درصد سهمیه ی آبی این کشور از دریای هلمند به 14درصد کاهش یابد.
تضییع حقابه ای ایران و همچنان فاجعه ی زیست بومی که در مناطق پائین دست یعنی در سیستان و بلوچستان ایران بوجود آمده است، ایرانیان را واداشتند که مراتب اعتراضات خویش را به مقامات طالبان بارها اعلام نمایند. اما طالبان به دلایل مختلف از شفاف سازی پرهیز کرده اند و با پیش کشیدن مسائل حاشیه ایی در رابطه به حقآبه ی ایران تا اکنون شفاف و روشن صحبت نکرده اند.
روابط طالبان و ایران: تنش های مرزی
افزون بر چالش های منابع آبی، پس از روی کار آمدن طالبان، افغانستان و ایران بارها دچار تنش های مرزی نیز شده اند. چنانچه بعضی از این تنش ها تا جای پیش رفته است که حتی منجر به تلفات گردیده است. در این میان، طالبان مرز بانانی ایرانی را مقصر جلوه داده اند و در حالی که طرف ایران نیز نیروهای مرزی طالبان را آغاز گر این تنش ها دانسته اند. اما با همه حال، این تنش ها کنترول گردیده و به صورت مسالمت آمیز خاتمه یافته است.
حکومت فراگیر و حملات لفظی طالبان بر ایران
یکی از مسائلی که طی دو سال گذشته روابط طالبان و ایران را پرتنش ساخته و بعضا طالبان را وا داشته اند که حملات تند لفظی علیه ایران داشته باشد، مسئله ای تشکیل حکومت فراگیر می باشد. تشکیل حکومت فراگیر یکی از وظایف اصلی طالبان است که از سوی جامعه جهانی تعریف شده اند.
شورای امنیت سازمان ملل متحد حتی دو قطعه نامه ی کاملا روشن و واضح در این رابطه صادر کرده اند و از طالبان به صورت جدی خواستار تشکیل حکومت همه شمول شده اند. تشکیل حکومت همه شمول و فراگیر که همه ی گروه ها واقوام در آن سهیم باشند و منابع و خدمات ملکی برای تمام شهروندان یکسان و مساوی تقسیم گردد، نه تنها خواست جامعه جهانی بلکه از خواسته های اساسی جامعه افغانستان نیز هستند.
در همین راستا به دلیل اینکه ایرانیان با توجه به سیاستی که در قبال افغانستان دارند و خود شان را متعهد به تامین منافع مردم افغانستان می دانند، بارها از مقامات طالبان خواسته است که بایستی حکومت فراگیر ایجاد نمایند. طالبان اما، نه تنها به خواست های جامعه جهانی و مردم افغانستان توجه و تمکین ننموده اند، بلکه به همین بهانه به دولت ایران حملاتی لفظی داشته است که واکنش های مقامات ایرانی را نیز در پی داشته اند.
دلایل و عوامل چالش ها و تنشها در روابط طالبان و ایران
طالبان در رابطه به کاهش حقابه ی ایران، مسائل خشکسالی را دلیل اصلی معرفی کرده اند. این در حالی است که جهت اثبات ادعای شان، تا اکنون اقدامی نکرده اند. عدم شفاف سازی در این رابطه متاسفانه گمانه زنی های متعدد و گاها بدبینی را ایجاد کرده است. مانند اینکه ممکن است طالبان تحت تاثیر بعضی از قدرت های خارجی عمدا اقدام به ایجاد چالش در رابطه به حقابه ی ایران می نمایند.
طی بیش از دو دهه ی گذشته، افغانستان و ایران، چندان تنشی مرزی نداشته است. زیرا خطوط مرزی کاملا روشن و مشخص تعیین گردیده اند و جغرافیایی هریک از کشورهای ایران و افغانستان، کاملا مشخص و روشن است. متاسفانه با روی کار آمدن طالبان، بارها ما شاهد تنش مرزی بین دو کشور بوده ایم. باتوجه به اینکه در گذشته تنشی وجود نداشته است و همچنان با در نظرداشت مشخص بودن خطوط مرزی، تنشهای کنونی بیانگر اینست که طالبان عمدا اقدام به تنش افزایی می کنند.
دلیل اصلی این اقدام طالبان نیز به دخالت دست های پیدا و پنهانی برمی گردد که آنها را به ایجاد چالش و تنش با ایران تشویق و ترغیب و یا ممکن است ناگزیر نمایند.
مسئله ی تشکیل حکومت فراگیر و حمله های تند لفظی طالبان به ایران، باتوجه به دلایلی که آنها در این زمینه ارایه می دهند، متاسفانه غیر منطقی و نا سنجیده است. دستگاه دیپلماسی ایران به دلیل تعهدی که در قبال مردم افغانستان دارند، در کنار جامعه ی جهانی و مردم افغانستان از طالبان می خواهد که آنها حکومت همه شمول تشکیل دهند، اما طالبان به جای ارایه دلیل منطقی و عقلانی بارها گفته است که «شما که ما را به تشکیل حکومت همه شمول توصیه می کنید، آیا خود تان حکومت همه شمول دارید؟».
کالبد شکافی واکنش مقام های طالبان با چنین منطق، متاسفانه نگاه ها را به سمت همان دست های پیدا و پنهانی که در امور افغانستان مداخله می نمایند، معطوف می کنند.
باتوجه به آنچه که گفته شد، توصیه ی که به طالبان می توان نمود اینست که نه تضییع حقوق دیگران هنر است و نه ایجاد تنش با دیگران مشکلات افغانستان را حل می کند. از آن طرف واکنش های خام و ناسنجیده نیز گره از کار فروبسته ی کشور نمی گشاید. تاریخ چند دهه ی گذشته نشان می دهد که بزرگترین اشتباه حاکمان افغانستان، فرار از تشکیل حکومت فراگیر بوده است.
دولت مجاهدین (برهان الدین ربانی)، که به توصیه های نیک خواهان گوش فرا نداد و با تکروی و ظلم و ستم، بیش از 5سال فجایعی باور نکردنی را در افغانستان خلق کرد، سر انجام فروپاشید و سقوط کرد. امارت اول طالبان نیز به دلیل تک روی و عدم انعطاف، سرنوشت غم انگیزی را تجربه کرد. سپس نظام جمهوریت با پشتیبانی میلیاردها دالر و کمک ها و حمایت های خارجی به دلیل عدم فراگیری دست آخر فروپاشید و رهبران آن اکنون از چهره های منفور تاریخ افغانستان محسوب می شوند.
در شرایط کنونی بهتر است که طالبان فرصت را غنیمت شمرده و با تشکیل حکومت فراگیر رضایت مردم افغانستان را جلب نمایند. از آن طرف منافع افغانستان را با کشورهای منطقه و همسایه گره زند و لنگرگاه سیاست خارجی را معطوف به دیپلماسی فعال با کشورهای ذینفع در قضیه ی افغانستان نمایند. زیرا چنانچه که مشاهده گردید، کشورهای مغرض و قدرت های جهانی و اروپایی حتی زمانی که در اینجا حضور داشتند، برای ملت رنج دیده ی افغانستان کاری نکردند، چه رسد که اکنون از افغانستان رفته و هیچ وابستگی به این کشور ندارند.
حبیبه غلامی