روابط کابل و اسلامآباد؛ دیپلماسی یا خفگی
دیپلماسی پاکستان در مورد افغانستان حداقل در چهار دهه گذشته با درگیری، دخالت و ناهمزیستی گره خورده بود و هرازگاهی که روزنه امیدی در بهبود روابط بین دو کشور بهوجود آمد، با فعل و یا افعالی از جانب اسلامآباد، این روزنه از بین رفت.
با حاکم شدن طالبان در افغانستان، پاکستان در ادامه همان سیاستهای همیشگی خود، حکومت سرپرست را تحت فشار قرار داد و بهنوعی تلاش میکرد تا نفوذ گستردهای روی طالبان داشته باشد. اما تیر پاکستانیها بهخطا رفت و روابط بین طرفین روز به روز رو به تنش و گسست رفت.
دیپلماسی قهری پاکستان ناکام ماند
استفاده از قوه قهریه و بستن مرزهای اقتصادی، تمویل تروریسم داعشی و بمباران کردن خاک افغانستان، راهبردهایی بود که اسلامآباد تصور میکرد، میتواند از طریق آنها، طالبان را تحت فشار قرار داده و برتری بدست بیاورد، اما در عین حالی که بینتیجه بود، نتیجه عکس نیز داد و افغانستان از پاکستان بیشتر از پیش، دور شد.
اکنون پاکستان با هند، تنشهای شدیدی بر سر مسئله کشمیر و حمله تروریستی که انجام شد، دارد و با آنکه آتشبس بین هند و پاکستان برقرار شده، ولی با توجه به تیرهگی روابط بین طرفین و سابقه دشمنی شان، این آتشبس نمیتواند دوام و قوامی داشته باشد، مگر اینکه کشورهای همسایه و نهادهای بینالمللی دخالت مستقیمی انجام دهند.
تنش با هند یا تنش با افغانستان، پاکستان را بیشتر از پیش به انزوا و فروپاشی میبرد. اگر اسلامآباد تصور کند که امریکا از پاکستان حمایت میکند، برداشتی اشتباه است، چون واشنگتن در انتخاب بین هند و پاکستان، قطعاً هند را دربر میگیرد، زیرا منافع بزرگتری برایش دارد و در این راه، قربانی کردن یاری مثل پاکستان، برایش مثل آب خوردن است.
دیپلماسی ترمیم روابط کابل و اسلامآباد
به هر حال، چند روز قبل، صادق خان، نماینده ویژه پاکستان، بار دیگر به کابل سفر کرد و نشستی را با مقامات طالبان انجام داد. در کنار آن نشست سه جانبه ای بین نماینده چین، صادق خان و طالبان برگزار شد که گفته میشود برآیند آن، رضایتبخش بوده است.
با آنکه تا حد زیادی، اسلامآباد برای بهبود روابط با کابل، پُلهای پشت سر خود را خراب کرده، ولی هنوز هم میشود به این مورد امیدوار بود. زیرا بازیگری مثل چین که توانسته جایگاه وسیعی را در کابل ایجاد کند، قطعا برای منافع پکن و دیگر کشورهای منطقه، میان افغانستان و پاکستان، میانجیگری خواهد کرد.

آیا آشتی بین کابل و اسلامآباد ممکن است؟
اما پیش شرط اصلی آشتی بین کابل و اسلام آباد، چند مورد است که باید دو طرف، مخصوصا پاکستان به آن توجه نماید.
گروه های تروریستی: اسلام آباد باید این اطمینان را به کابل و دیگر کشورهای منطقه بدهد که دیگر از گروههای تروریستی در خاک خود حمایت نکرده و یا پایگاهها و پناهگاههای داعش و القاعده را از خاک خود جمع میکند. وجود این گروهها در خاک پاکستان، قطعا و قاطعا یک تهدید جدی برای تمام منطقه است.
عدم مداخله در سیاست داخلی افغانستان: پاکستان برای بهبود روابط با کابل، باید از سیاست مداخله و مداریبازی دوری کند و مثل ایران و چین و روسیه و دیگران، اعتمادسازی نماید. این بخش صدالبته شامل حال کابل نیز میشود که با رفع نگرانیهای کشورهای منطقه، اعتماد آنها را بهطور کامل بدست بیاورد.
عدم استفاده ابزاری از مهاجرین و مرزهای اقتصادی: پس از آنکه تلاشهای پاکستان برای نفوذ بالای طالبان ناکام ماند، این کشور اخراج مهاجرین را بهطور گسترده آغاز و مرز تورخم که یک مرز مهم اقتصادی برای هردو کشور است را بست. این مداریبازیها، نهتنها نتیجهای در پی ندارد، بلکه روابط را بهطور کامل از بین خواهد برد.
پایان دادن به پروژههای امریکا: یکی از نمونههای آشکار استفاده امریکا از خاک پاکستان، در کنار پرورش تروریسم، وجود پایگاه طیارههای بیسرنشین امریکایی است. در چند سال گذشته، بارها و بارها پهپادهای امریکا از طریق خاک پاکستان، وارد حریم هوایی افغانستان شده و فعالیتهای مخفی و در عین حال مخربی داشته است. پاکستان نباید تهدید یا نگرانی برای کشورهای منطقه و مخصوصا افغانستان باشد.
پایان کلام
رویهم رفته، ترمیم روابط بین دو همسایهای که در دهههای گذشته، خفگیها و نارضایتیهای زیادی داشتهاند، یک ضرورت جدی است. اسلامآباد باید به این درک رسیده باشد که زبان دیپلماسی، بهتر از زبان دخالت و درگیری است که میتواند منجر به پیوست روابط شده و نارضایتیها و دشمنیها را از میان بردارد.

الیاس احمدی