سردار سلیمانی
یادداشت حاضر به شخصیتی میپردازد که متعلق به کشور خاصی نبود و فراتر از جغرافیای خودش و فراتر از مرزهای دینی و مذهبی خودش مبارزه کرد و حاصل مبارزاتش، رفع تهدید ددمنشترین گروه تروریستی در جهان بود. حاصل مبارزاتش زنده شدن ایستادگی در برابر ظلم و زورگویی بود و از کودک تا جوان و پیر با الگوگیری از مبارزات این شخصیت، ظالمان زمان را زمینگیر کردند و به زبالهدانی تاریخ فرستادند.
سردار قاسم سلیمانی، شخصیتی که باید نسل جوان در مورد زندگی و کارنامهاش آشنا شود و بداند که کی بود، چه کرد و چرا دشمنان تلاش دارند حتا بعد از شهادتش نیز با نام و یاد او مبارزه کنند.
سردار سلیمانی در رسانه های غرب
در جهانی که رسانههای مثل بیبیسی و اینترنشنال با پول و بودجه امریکا و اسرائیل به غولهای رسانهای تبدیل میشوند و بهقول خودشان مخاطب میلیونی دارند، نباید انتظار نشرات واقعیتها را داشت. در این رسانهها، بدها، خائنان، جنایتکاران و تروریستان خوب میشوند و آنانی که برای عزت و آزادی و استقلال مبارزه میکنند و علیه اشغالگری و جنایات غرب هستند، میشوند بد.
نباید انتظار داشت که در این رسانهها گروه داعش بهعنوان گروه تروریستی یاد شود، چرا که داعش ساخته و پرداخته تمویلکنندگان این رسانهها هستند. نباید انتظار داشت که پاکستان بخاطر کشتار کودکان و زنان در پکتیکا مورد انتقاد قرار بگیرد، چرا که پاکستان رفیق و همدم امریکا است. نباید انتظار داشت که نتانیاهو بهعنوان یک جنایتکار جنگی یاد شود، چرا که بخشی از بودجه شان از طریق همین رژیم جنایتکار تامین میشود.
و در نهایت نباید انتظار داشت که از سردار قاسم سلیمانی بهخوبی یاد کنند، چرا که سردار بر علیه اشغالگری و پروژههای غرب بود و از آزادی فلسطین، از حقوق کودکان و زنان و مردم آزاده فلسطین، از اتحاد کشورهای اسلامی دفاع میکرد و پروژه داعش را نابود نمود.
سردار سلیمانی که بود؟
من به عنوان یک شهروند افغانستان میگویم که سردار سلیمانی ایرانی نبود. نباید او و کارنامهاش را به جغرافیای ایران محدود کرد. فلسطین مظلوم بود و مظلوم است. 76 سال است که رژیم اسرائیل با اشغال این سرزمین مقدس، بدترین جنایات را علیه این مردم مظلوم روا داشته و از کشتار کودکان و غیرنظامیان هیچ ابایی ندارد، ولی سردار برای آزادی همین سرزمین از دست اشغالگران مبارزه میکرد.
پروژه جدیدی از سوی امریکا و کشورهای غربی تحت نام داعش شکل گرفت. هدف ناامنسازی آسیا و حتا اروپا بود تا در کنار بهره اقتصادی و تاراج منابع زیرزمینی، امریکا بتواند رقبای قدرتمند منطقهای خود را به زانو دربیاورد. این پروژه وقتی آغاز شد، فراتر از آنچیزی بود که تصور میشد. سفاکترین چهرههای تاریخ جهان، جنایتهایی را که داعش انجام داد، انجام نداده بودند.
هزاران شهروند سوری و عراقی توسط همین گروه تروریستی زنده زنده در آتش سوزانده شدند. کودکان مظلوم سربریده شدند و زنان با بدترین نوع ممکن به بردگی گرفته شدند که نوعیت آن در رسانهها موجود است. در چنین شرایطی سردار قاسم سلیمانی وارد میدان شد و با انسجامی که بین نیروهای مقاومت بهوجود آورده بود، توانست ریشه این پروژه را بخشکاند و منطقه را از تهدید بزرگی نجات دهد.
باید واقعیتها را ببینیم
سردار شهید شد، ولی اگر آنروزهای سخت در میدان نمیبود، آتش تروریسم تمام منطقه را میسوزاند و داعش در کابل، تهران، دوشنبه، اسلامآباد، بیکشیک، مسکو و… جنایتها میکرد. نسل جوان افغانستان و جهان باید واقعیتها را در میدان ببینند، نه در رسانههای غربی. ببینند که چرا سردار مخالف امریکا و اسرائیل بود. ببینند که اسرائیل در غزه چه کرد و میکند و چه جنایتهایی را علیه فلسطینیها انجام داده و میدهد.
ببینند که حتا کودکان فلسطینی برای آزادی کشور خود ایستادهاند و در مقابل اشغالگران اسرائیلی رجزخوانی میکنند. ببینند که چرا غربیها، کشورهای منطقه را نشانه رفته و تمام تلاش شان بر این است تا ناامنی و بیثباتی را دامن بزنند و همین طور ارتباط عمیق گروههای تروریستی را با امریکا و غرب بشناسند.
ترس از نام سردار
در نهایت نسل جوان باید خود را از چنبره تبلیغات منفی غرب بیرون کند و در میدان واقعیت و مبارزه، قدم بردارند، قلم بزنند و ایستادگی نمایند. وقتی در فیسبوک، تصاویر و نام سردار سلیمانی، سیدحسن نصرالله و اسماعیل هنیه و یحیا سنوار و دیگر شهدای مقاومت حذف میشوند، یعنی غربیها حتا از نام این شهدا میترسند. این ترس از کجا پیدا شد؟ از ثمره مبارزات همین بزرگمردان است که علیه غرب ایستادند، پروژههای شانرا خنثا کردند و از حقوق مظلوم در برابر ظالم دفاع نمودند.
محمد احمدی