سفر متقی به ایران
در حالی که منطقه غرب آسیا با بحرانهای چندوجهی، از جنگ در غزه تا بیثباتی سیاسی در کشورهای همسایه، دستوپنجه نرم میکند، رابطه میان ایران و افغانستان بهعنوان دو کشور همریشه، همفرهنگ و همسرنوشت، وارد مرحلهای جدید و راهبردی شده است. حضور امیرخان متقی، سرپرست وزارت خارجه حکومت طالبان در مجمع گفتوگوی تهران و دیدار او با رئیسجمهور ایران، نقطه عطفی در تاریخ روابط دوجانبه به شمار میرود که نه تنها نشانهای از تغییرات مهم در سطح دیپلماتیک، بلکه انعکاسی از نگاه تازه به آیندهای مشترک و همافزا میان دو کشور است.
پرسش اساسی اینست که آیا روابط کابل و تهران وارد مرحلهای از تعمیق راهبردی شده است که بتواند بنیان یک همکاری پایدار اقتصادی، سیاسی و فرهنگی را در میانمدت و بلندمدت پیریزی کند؟ این مقاله تلاش دارد تا با بررسی تحولات چند سال اخیر، پاسخی قانع کننده و منطقی به این پرسش ارائه دهد.
افغانستان و ایران: دو ملت، یک تاریخ، یک امید
روابط میان ایران و افغانستان، ریشه در پیوندهای عمیق تاریخی، فرهنگی، زبانی و دینی دارد؛ پیوندهایی که همواره فراتر از مرزهای جغرافیایی، دلهای دو ملت را به هم نزدیک کرده است. این روابط دیرینه، ایران را در جایگاهی قرار داده که همواره با نگاهی مسئولانه و مبتنی بر برادری، تحولات افغانستان را دنبال کرده و در مقاطع حساس، در کنار مردم این کشور ایستاده است.
در چهار سال گذشته، با تحول سیاسی در کابل و شکلگیری دولت جدید، جمهوری اسلامی ایران با تأسی از رهنمودهای رهبر این کشور و با توجه به مسئولیت انسانی، دینی و همسایگی که در قبال مردم افغانستان احساس میکند، کوشیده است تا در مسیر حمایت، همراهی و تعامل سازنده گام بردارد.
در همین راستا،. شکلگیری همکاریهای مرزی، افزایش مبادلات تجاری، تأکید کابل بر پایبندی به قراردادهای بینالمللی نظیر سند حقآبه هلمند، و تلاشهای مشترک برای مبارزه با قاچاق و ناامنی در مرزها، همگی بیانگر اراده دو سویه برای ساختن آیندهای روشن بر پایه احترام و منافع مشترک است.
رویکرد عقلانی در سیاست خارجی دولت جدید افغانستان و استقبال تهران از هر گامی که به ثبات، توسعه و رفاه مردم افغانستان بیانجامد، چشمانداز روابط دو کشور را روشنتر از همیشه کرده است. بهویژه در زمینههای اقتصادی، فرهنگی و انسانی، ظرفیتهایی بیبدیل برای همکاری وجود دارد که میتواند فصل جدیدی از برادری و تعامل را در تاریخ این روابط رقم بزند.
دیپلماسی همسایگی در مسیر بلوغ و افقهای روشن در تعاملات منطقوی
سفر رسمی امیرخان متقی، سرپرست وزارت خارجه افغانستان، به تهران را باید یکی از نقاط برجسته در روند تقویت پیوندهای همسایگی میان جمهوری اسلامی ایران و افغانستان دانست. این سفر، فراتر از یک رویداد سیاسی یا دیپلماتیک، نماد بلوغ یک رویکرد واقعبینانه و مسئولانه از سوی هر دو طرف بهشمار میرود؛ رویکردی که بر پایه درک متقابل، احترام به اشتراکات فرهنگی، تاریخی و دینی، و ضرورت تأمین منافع مشترک در شرایط پیچیده منطقهای بنا شده است.
دعوت رسمی از امیرخان متقی نه بهعنوان یک چهره نمادین بلکه در جایگاه عالیترین مقام سیاست خارجی افغانستان، نشاندهنده آن است که جمهوری اسلامی ایران تصمیم دارد با تکیه بر تدبیر رهبری، اصل حکمت، عزت و مصلحت را در قبال مردم افغانستان دنبال کند. ایران، با درک شرایط خاص افغانستان در چهار سال گذشته و از سر احساس مسئولیت تاریخی و انسانی، کوشیده است تعامل با دولت سرپرست را نه از سر اجبار، بلکه در راستای حمایت از مردم افغانستان و تقویت ثبات منطقهای پیش ببرد.
در سوی دیگر، حکومت سرپرست افغانستان نیز بهروشنی درک کرده است که ایران یکی از مهمترین و پایدارترین دروازههای ارتباطی افغانستان با جهان است. از همین رو، در کنار تلاش برای متوازنسازی روابط خارجی، تهران جایگاه برجستهای در رویکرد منطقهگرایانه کابل پیدا کرده است. افغانستان امروز، بیش از هر زمان دیگر، به همکاری در حوزههایی مانند تجارت، انرژی، مدیریت مرزها و مسائل مهاجرت نیازمند است؛ و ایران با ظرفیتهای فنی، موقعیت جغرافیایی و اشتراکات گسترده، بهترین شریک برای پاسخ به این نیازهاست.
دیدار امیرخان متقی با رئیسجمهور ایران، دکتر مسعود پزشکیان، نقطه اوج این دیپلماسی فعال بود؛ دیداری که در فضایی گرم، محترمانه و آیندهنگرانه برگزار شد. در این دیدار، هر دو طرف بر لزوم تقویت حسن همجواری، توسعه همکاریهای اقتصادی، فرهنگی و امنیتی، و حرکت بهسوی روابط پایدار و برابر تأکید کردند. استفاده از واژگان مثبت، اشاره به مشترکات تاریخی و تأکید بر چشمانداز روشن همکاریها، همگی نشانههایی از ورود به دورهای جدید از تفاهم و همافزایی منطقهای بود.
سفر متقی به ایران، نه فقط پاسخی به نیازهای سیاسی دو کشور، بلکه گامی سنجیده در مسیر تقویت دیپلماسی هوشمند همسایگی است. این سفر نشان داد که ایران و افغانستان، علیرغم چالشهای سیاسی، میتوانند از موضع احترام متقابل، پیوندهای دیرینه را به سرمایهای برای آیندهای مشترک تبدیل کنند.

حقآبه و گسترش روابط اقتصادی؛ دو محور گفتوگوی نوین تهران و کابل در سفر متقی به ایران
متقی در تهران با تأکید بر جایگاه اقتصاد به عنوان پیشران اصلی روابط خارجی افغانستان، اعلام کرد که مبادلات تجاری میان کابل و تهران اکنون به رقم بیسابقه سه میلیارد دالر رسیده است؛ رقمی که بهگفته وی، پایهای محکم برای روابط پایدار به شمار میآید. این اظهارات، از یک نگاه راهبردی و مبتنی بر منافع مشترک حکایت دارد؛ نگاهی که میتواند اقتصاد را به بستری برای افزایش اعتماد سیاسی و حتی امنیتی میان دو کشور تبدیل کند.
زیرا افغانستان بهواسطه موقعیت ژئوپولیتیکی خاص خود، ظرفیت تبدیلشدن به چهارراه اتصال آسیای مرکزی، چین، ایران و جنوب آسیا را داراست. ایران نیز با درک این واقعیت، فرصتهای فراوانی برای همکاری در زمینههای زیرساختی، انرژی، حملونقل، معادن و بازارهای منطقهای در برابر خود میبیند. همکاری اقتصادی میان دو کشور، اگر به درستی هدایت و مدیریت شود، میتواند فصلی جدید از روابط برد-برد را رقم بزند.
در کنار مسائل اقتصادی، موضوع آب و حقآبه ایران از دریای هلمند نیز از موضوعات برجسته گفتوگوها بود. متقی در این باره، موضعی روشن، صریح و کمسابقه اتخاذ کرد. وی اعلام کرد که حکومت افغانستان حقابه ایران را نهتنها یک تعهد قراردادی، بلکه «حق شرعی و اخلاقی» میداند و تمامی تلاش خود را برای تأمین این حق بهکار گرفته است. به گفته او، آب در یک ماه گذشته بهطور مستمر به سوی ایران جریان داشته و حکومت افغانستان در تلاش است با جلوگیری از هدررفت منابع آبی، این جریان را پایدار سازد.
این موضع جدید حکومت طالبان، نقطه عطفی در مسیر پرتنش گذشته محسوب میشود. برای نخستینبار، لحن رسمی کابل از فضای ابهام فاصله گرفته و به سوی شفافیت، احترام متقابل و همکاری در حال حرکت است. اگر این روند ادامه یابد، آب که روزگاری محل اختلاف و منازعه بود، میتواند به عاملی برای پیوند راهبردی، همکاریهای زیستمحیطی و توسعه پایدار در منطقه تبدیل شود.
از کابل تا غزه؛ پژواک مقاومت در برابر امپراتوری غرب
افزون بر مسائلی که در بالا مورد اشاره قرار گرفت، امیرخان متقی در تهران، نهتنها از جنایات وحشیانه رژیم صهیونیستی در غزه پرده برداشت، بلکه انگشت اتهام را بهصراحت بهسوی آمریکا نشانه رفت؛ کشوری که سالها افغانستان را به میدان آزمونهای خونبار خود بدل ساخت. او با صراحت، از ناتوانی ساختار نظم بینالملل در مهار این فجایع سخن گفت و اعلام کرد که زمان دلخوشداشتن به عدالتطلبی غربی گذشته است.
گرچه این موضعگیری در ظاهر رنگ و بوی دیپلماسی دارد، اما در عمق خود حامل پیامی بزرگتر است: کابل در حال عبور از سکوت استراتژیک به سمت همصدایی با محور مقاومت است. از تهران تا بیروت، از صنعا تا دمشق، حالا کابل نیز نشانههایی از ایستادن در برابر سلطهجویی غرب را به نمایش گذاشته است. این انتخاب، اگر آگاهانه و هوشمندانه ادامه یابد، میتواند جایگاه افغانستان را در معادلات منطقهای بازتعریف کند؛ بهویژه در شرایطی که نظم جهانی به لرزه افتاده و شکافهای ایدئولوژیک میان قدرتهای جهانی و کشورهای مستقل ژرفتر از همیشه شده است.
در سایه این مواضع تازه، میتوان گفت کابل شاید بیش از همیشه آماده است تا از یک بازیگر منفعل به یک صدای مستقل در منطقه بدل شود. اگر حکومت طالبان بتواند با واقعگرایی سیاسی، نرمش تاکتیکی، و در عینحال ایستادگی در اصول، این مسیر را دنبال کند، احتمال آن میرود که شاهد شکلگیری جبههای تازه علیه سلطهگری آمریکا و اسرائیل باشیم؛ جبههای که نه با سلاح، بلکه با موضعگیری سیاسی، اتحاد استراتژیک و همصدایی رسانهای، لرزه به ساختار تحمیلی قدرت در جهان بیندازد.

جمعبندی
سفر متقی به ایران را نباید صرفاً یک رویداد دیپلماتیک رسمی دانست، بلکه باید آن را نماد آغاز فصلی تازه در روابط تاریخی، تمدنی و فرهنگی میان دو ملت بزرگ و همریشه قلمداد کرد. دو ملتی که قرابتهای زبانی، مذهبی و اجتماعی آنها، فراتر از مرزهای جغرافیایی، ریشه در حافظه مشترک تاریخی و رنجها و امیدهای مشابه دارد.
دیدارهای گرم، گفتوگوهای شفاف و مواضع روشن هیئت کابل در این سفر، گواهی است بر شکلگیری یک فهم مشترک نسبت به ضرورتهای زمانه: همکاری به جای خصومت، واقعگرایی به جای ایدئولوژیهای فرساینده، و همافزایی منطقهای به جای انزوا. از جمله، حمایت صریح حکومت افغانستان از آرمان فلسطین و ایستادگی در برابر اشغالگری اسرائیل، نشاندهندهی نزدیکی مواضع کابل به محور مقاومت است؛ محوری که ایران، با هزینههای فراوان، ستون اصلی آن در منطقه بوده است. این اشتراکات، بستر مناسبی برای تقویت همگرایی فرهنگی و سیاسی میان دو کشور فراهم کرده است.
بسم الله ختک