Facebook
Twitter
Telegram
WhatsApp
Email
Print

اردوی پاکستان اعلام نموده که سلطان عزیز عزام، سخنگوی گروه داعش خراسان را بازداشت کرده است. این خبر که به‌سرعت از سوی رسانه‌های داخلی پاکستان و منابع معتبر بین‌المللی تأیید گردید، خیلی زود به یکی از مهم‌ترین محورهای بحث در محافل سیاسی و امنیتی منطقه بدل شده و واکنش‌های گسترده‌ای را در پی داشته است.

اهمیت این رویداد تنها به بازداشت یک عضو داعش محدود نمی‌شود؛ زیرا سلطان عزیز عزام از چهره‌های عادی این گروه به شمار نمی‌رود. او از بدو شکل‌گیری داعش خراسان، به‌عنوان سخنگو و مسئول اصلی جنگ تبلیغاتی این شاخه برگزیده شد و طی نزدیک به یک دهه، نقشی محوری در شکل‌دهی روایت‌ها، تولید پیام‌های ایدئولوژیک و معرفی داعش خراسان به‌عنوان یک تهدید فعال در سطح منطقه ایفا کرد؛ تا جایی که بسیاری از تحلیل‌گران امنیتی، از وی به‌عنوان «مرد شماره دو» این گروه یاد می‌کردند.

افزون بر این، بازداشت سلطان عزیز عزام در خاک پاکستان، آن‌هم در آستانه‌ی سفر عاصم منیر به ایالات متحده و در بحبوحه‌ی تنش‌های فزاینده میان کابل و اسلام‌آباد ــ تنش‌هایی که در آن پاکستان همواره کوشیده است افغانستان را به‌عنوان کانون تهدید و مأمن تروریسم معرفی کند ــ ابعادی پیچیده و فراتر از یک عملیات امنیتی معمول پیدا می‌کند و پرسش‌های جدی درباره محل استقرار واقعی داعش خراسان، نقش پاکستان در معادلات امنیتی منطقه و معنا‌داری زمان‌بندی این اقدام برجسته می‌سازد. از همین‌رو، این رویداد نه‌تنها از منظر تضعیف ساختاری داعش خراسان اهمیت می‌یابد، بلکه از زاویه بررسی بازی‌های امنیتی و سیاسی اسلام‌آباد در قبال پدیده تروریسم نیز نیازمند واکاوی دقیق، عمیق و همه‌جانبه می‌شود.

  • بازداشت سلطان عزیز عزام و ضربه به مغز تبلیغاتی داعش خراسان

داعش خراسان بیش از آن‌که در میدان نظامی به دستاوردهای پایدار دست یابد، در عرصه جنگ روایت‌ها و تبلیغات ایدئولوژیک توانست خود را برجسته سازد. این گروه با بهره‌گیری از رسانه‌های چندزبانه، بیانیه‌های حساب‌شده و پیام‌های هدفمند، کوشید تصویری از قدرت، مشروعیت و تداوم ترسیم کند؛ تصویری که در جذب نیرو، ایجاد هراس و تثبیت نام داعش خراسان در معادلات امنیتی نقش تعیین‌کننده ایفا می‌کرد و جایگاه این گروه را در ذهن مخاطبان تثبیت می‌نمود. در قلب این ماشین تبلیغاتی، سلطان عزیز عزام قرار داشت و جهت‌دهی اصلی این پروژه را بر عهده می‌گرفت.

سلطان عزیز فردی با تحصیلات عالی، شناخت عمیق از جغرافیا و جامعه افغانستان و تسلط کامل بر زبان‌های پشتو و دری است و همین ویژگی‌ها سبب می‌شد پیام‌های داعش خراسان، به‌ویژه برای مخاطبان افغان، رنگ بومی و اثرگذار به خود بگیرد. او تنها سخنگوی رسمی این گروه به شمار نمی‌رفت، بلکه معمار گفتمان داعش خراسان محسوب می‌شد و می‌دانست چگونه از شکاف‌های سیاسی، قومی و مذهبی برای بازتولید خشونت بهره گیرد و چگونه روایت این گروه را در برابر طالبان، دولت‌های منطقه و حتی قدرت‌های جهانی تنظیم کند.

بازداشت چنین شخصیتی به‌معنای وارد شدن ضربه‌ای سنگین به ستون فقرات تبلیغاتی داعش خراسان تعبیر می‌شود و توازن این گروه را در میدان تبلیغات برهم می‌زند. جایگزینی فردی با این سطح از تجربه، شبکه ارتباطی و اعتبار ایدئولوژیک در کوتاه‌مدت امری دشوار و نزدیک به ناممکن جلوه می‌کند.

هرچند داعش خراسان ممکن است با تکیه بر ساختارهای غیرمتمرکز رسانه‌ای در پی جبران این خلأ برآید، اما واقعیت آن است که از دست دادن «صدا» در عصر جنگ روایت‌ها، گاه از شکست در میدان نظامی نیز پیامدهای سنگین‌تری به همراه می‌آورد و توان بازتولید مشروعیت را تضعیف می‌کند. خاموشی صدای سلطان عزیز، در نهایت، به تضعیف جدی ظرفیت این گروه در تولید روایت و مشروعیت‌بخشی به خشونت می‌انجامد.

  • پاکستان؛ جغرافیای واقعی داعش خراسان

نکته‌ای که اهمیت بازداشت سلطان عزیز عزام را دوچندان می‌کند، محل دستگیری اوست. این واقعیت، به‌تنهایی بسیاری از ابهام‌ها و جدل‌های سیاسی–امنیتی سال‌های اخیر را روشن می‌سازد. مقامات طالبان، به‌ویژه رئیس اداره امنیت ملی و ذبیح‌الله مجاهد، بارها اعلام کرده بودند که داعش خراسان پس از تحت فشار قرار گرفتن در افغانستان، به پاکستان منتقل شده و از آن‌جا سازماندهی می‌شود. این اظهارات، پیوسته تحت تاثیر تبلیغات‌ اردوی پاکستان، با تردید و حتی بی‌اعتنایی برخی محافل بین‌المللی مواجه می‌شود.

اکنون اما، دستگیری یکی از مهم‌ترین چهره‌های داعش خراسان در خاک پاکستان، عملاً این ادعاها را تأیید می‌کند. این رویداد نشان می‌دهد که پاکستان نه‌تنها مسیر عبور، بلکه محل استقرار، بازسازی و فعالیت چهره‌های کلیدی گروه داعش است. این مسئله، در امتداد یک الگوی تاریخی قابل فهم است؛ الگویی که طی آن، گروه‌های شبه‌نظامی و تروریستی مختلف، از طالبان پاکستانی گرفته تا شبکه‌های فراملی، در خاک پاکستان حضور داشته و بسته به منافع مقطعی، تحمل یا مدیریت شده‌اند.

دستگیری‌های پیشین اعضای مهم داعش خراسان در پاکستان نیز این واقعیت را تقویت می‌کند که این کشور یکی از مراکز ثقل فعالیت این گروه است. چنین وضعیتی، پرسش‌های جدی درباره نقش دستگاه‌های امنیتی پاکستان مطرح می‌سازد. زیرا دشوار است باور شود که فردی با چنین جایگاه و سابقه‌ای، بدون آگاهی یا حداقل چشم‌پوشی ساختارهای امنیتی، سال‌ها در این کشور فعالیت کرده باشد. از همین رو، بازداشت سلطان عزیز بیش از آن‌که صرفاً یک موفقیت امنیتی باشد، به‌نوعی افشاگر یک واقعیت پنهان است.

  • زمان‌بندی معنادار و بازی تکراری امنیتی اردوی پاکستان

یکی از حساس‌ترین ابعاد این دوسیه، هم‌زمانی بازداشت سلطان عزیز عزام با سفر عاصم منیر، فرمانده اردوی پاکستان، به ایالات متحده است. این هم‌زمانی، به‌سختی می‌تواند تصادفی تلقی شود. تجربه چند دهه گذشته نشان می‌دهد که پاکستان بارها از «کارت مبارزه با تروریسم» برای بازسازی روابط خود با واشنگتن و دریافت کمک‌های مالی و نظامی استفاده کرده است.

در این چارچوب، اظهارات نبیل، رئیس پیشین امنیت ملی افغانستان، اهمیت ویژه‌ای دارد. زیرا او بارها هشدار داده است که پاکستان با دستگیری و تحویل گزینشی چهره‌های تروریستی، تلاش می‌کند آمریکا را متقاعد سازد که شریک ضروری در مبارزه با تروریسم است، در حالی که در سطح ساختاری، این گروه‌ها همچنان بخشی از معادله امنیتی و ابزار چانه‌زنی اسلام‌آباد باقی می‌مانند.

بازداشت سخنگوی داعش خراسان در چنین مقطعی، می‌تواند بخشی از همین نمایش امنیتی باشد؛ نمایشی که هدف آن ارسال پیام به آمریکا است و پیام نیز اینست که بدون پاکستان، مهار تهدیدهایی چون داعش ممکن نیست. این بازی امنیتی، طی دهه‌ها، به یکی از منابع ارتزاق سیاسی و اقتصادی اردوی پاکستان بدل شده است؛ بازی‌ای که در آن، تروریسم نه نابود، بلکه مدیریت می‌شود.

از این منظر، هرچند دستگیری سلطان عزیز برای داعش خراسان یک ضربه واقعی و سنگین محسوب می‌شود، اما تضمینی وجود ندارد که به تغییر بنیادین در سیاست‌های امنیتی پاکستان منجر شود. تجربه تاریخی نشان داده است که این کشور بارها چهره‌ها را قربانی کرده، اما ساختار بازی را حفظ نموده است.

سلطان عزیز عزام
سلطان عزیز عزام
  • جمع‌بندی

بازداشت سلطان عزیز عزام، بدون تردید، نقطه عطفی در مسیر داعش خراسان به شمار می‌رود؛ خاموشی یکی از تأثیرگذارترین صداهای این گروه، ماشین تبلیغاتی آن را با بحرانی جدی مواجه ساخته و می سازد. در عین حال، محل دستگیری او، بار دیگر توجه‌ها را به نقش پاکستان در جغرافیای واقعی تروریسم جلب می‌کند و اظهارات مقامات طالبان را از سطح ادعا به سطح واقعیت نزدیک می‌سازد.

با این همه، زمان‌بندی این بازداشت و قرار گرفتن آن در آستانه تحرکات دیپلماتیک اردوی پاکستان، این نگرانی را تقویت می‌کند که ما با یک تغییر راهبردی روبه‌رو نیستیم، بلکه شاهد تکرار یک بازی قدیمی هستیم؛ بازی‌ای که در آن، تروریسم ابزار است، نه دشمن. از این رو واقعیت اینست که تا زمانی که مبارزه با تروریسم از سطح نمایش فراتر نرود و به اراده‌ای صادقانه برای پایان دادن به بازی‌های امنیتی نینجامد، چرخه خشونت در منطقه همچنان بازتولید خواهد شد.

بسم الله ختک

لینک کوتاه:​ https://tahlilroz.com/?p=10508

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *