در سه سالگی حکومت طالبان قرار داریم. به همین دلیل در اینجا تلاش می شود تا از فعالیت ها و علمکرد طالبان در حوزه های سیاسی(سیاست داخلی و خارجی)، اقتصادی، امنیتی، اجتماعی، فرهنگی، مبارزه با تروریسم، مقابله با مواد مخدر و مسئله ای فلسطین، یک «ارزیابی خالص» ارائه دهیم.
اصطلاح ارزیابی خالص
اندرو مارشال؛ استراتژیست پنتاگون خالق اصطلاح «ارزیابی خالص» بود و آن را در مورد سنجش موازنه استراتژیک قوا بین شوروی و آمریکا به کار برد تا ارزیابی خالصی از نقاط قوت و ضعف دو طرف داشته باشد. مارشال از این فرمول برای محاسبه بازدارندگی استفاده کرد و تخمین زده بود که توازن پس از تبادل هستهای چه میزان خواهد بود.
به نوعی این علم ترسناک روز قیامت بود. امروزه ارزیابی خالص، بیشتر به شناسایی روندها و چشماندازهای آینده میپردازد و ارزیابیای از ناکامی ها و موفقیتهای نسبی حکومت ها و رهبران را ارائه میدهد. از همین رو در این یادداشت نیز به روش مارشال سعی می گردد تا یک ارزیابی خالص از عملکردها و فعالیت های سه ساله ای حکومت طالبان ارایه گردد.
ارزیابی سه سال سیاست های داخلی و خارجی طالبان
در سه سال گذشته، طالبان بهعنوان حاکمان افغانستان، سیاستهای داخلی و خارجی متعددی را به اجرا گذاشتهاند. در سیاست داخلی، طالبان به دنبال تحکیم قدرت خود و ایجاد نظم بر اساس تفسیر خاصی از شریعت اسلامی بودهاند. این سیاستها شامل محدودیتهای شدید اجتماعی، بهویژه در مورد حقوق زنان و آزادیهای مدنی، محدودیتهای شدید بر رسانهها، و اعمال قوانین سختگیرانه در مناطق مختلف کشور بوده است.
طالبان همچنین تلاش کردهاند تا مخالفان سیاسی و نظامی خود را سرکوب کرده و کنترل کامل بر تمامی مناطق افغانستان را به دست گیرند. همچنین، طالبان با اعمال محدودیتهای مذهبی و فرهنگی، تلاش کردهاند تا شیعیان را از حضور در عرصههای عمومی و مذهبی بازدارند. این اقدامات به شدت با انتقاد سازمانهای حقوق بشری و جامعه بینالمللی مواجه شده و به افزایش ناامنی و ترس در میان شیعیان افغانستان منجر شده است.
در حوزه سیاست خارجی، طالبان به دنبال کسب مشروعیت بینالمللی بودهاند، اما با چالشهای زیادی مواجه شدهاند. اگرچه برخی کشورها تماسهای دیپلماتیک با طالبان برقرار کردهاند، اما بسیاری از دولتها هنوز به رسمیت شناختن رسمی آنها را رد میکنند. طالبان تلاش کردهاند تا روابط خود را با کشورهای همسایه و منطقه، بهویژه پاکستان، چین، و روسیه، تقویت کنند. با این حال، مشکلات اقتصادی و چالشهای داخلی، همچنان مانعی بر سر راه این روابط بودهاند.
به طور کلی، سیاستهای طالبان در این سه سال، ترکیبی از تلاش برای تحکیم قدرت داخلی و جلب حمایت بینالمللی بوده است، اما با توجه به محدودیتها و مخالفتهای داخلی و خارجی، موفقیتهای آنان در این زمینهها محدود بوده است.
ارزیابی سه سال فعالیت های طالبان در حوزه اقتصاد
در سه سال گذشته، فعالیتهای اقتصادی طالبان نقاط قوت و ضعف متعددی را نشان داده است. یکی از نقاط قوت قابل توجه، توانایی طالبان در ایجاد شرکای معدنی و بهرهبرداری از منابع طبیعی کشور است. طالبان با جذب شرکتهای معدنی از کشورهایی نظیر چین و برخی دیگر، توانستهاند بخشی از درآمدهای مورد نیاز خود را از طریق استخراج و فروش منابع معدنی تأمین کنند. این شرکای معدنی، با سرمایهگذاری در بخشهای استخراجی و صنعتی، به طالبان کمک کردهاند تا منابع مالی جدیدی کسب کنند و در برخی موارد، بهطور موقت ثبات اقتصادی را حفظ کنند.
علاوه بر این، طالبان بهطور نسبی موفق شدهاند ارزش پول افغانی را در برابر نوسانات شدید خارجی ثابت نگهدارند. این موفقیت نسبی، در شرایطی که اقتصاد تحت فشار شدید قرار دارد، نشاندهنده تلاشهای طالبان برای مدیریت بهینه منابع ارزی و کنترل نرخ ارز داخلی است. به این ترتیب، طالبان توانستهاند از سقوط کامل ارزش پول جلوگیری کنند و مقداری ثبات مالی را در کشور برقرار سازند.
با این حال، نقاط ضعف عمدهای نیز وجود دارد. فقر و بیکاری همچنان در سطح بالایی باقی مانده است و این موضوع بهویژه در شرایطی که اقتصاد به شدت تحت فشار است، به مشکلی جدی تبدیل شده است. عدم توانایی در ایجاد فرصتهای شغلی جدید و عدم مدیریت مؤثر منابع اقتصادی، منجر به افزایش نابرابریهای اقتصادی و اجتماعی شده است.
علاوه بر این، چالشهای مربوط به فساد و عدم شفافیت در بخشهای مختلف اقتصادی، به تشدید مشکلات اقتصادی و اجتماعی کمک کرده است. بهطور کلی، با وجود برخی موفقیتها در جذب سرمایهگذاری معدنی و کنترل نسبی ارزش پول افغانی، وضعیت اقتصادی افغانستان تحت حکمرانی طالبان همچنان با مشکلات جدی مانند فقر و بیکاری روبروست که بهبود آن نیازمند اقدامات جامعتر و مؤثرتری است.
ارزیابی سه سال فعالیت های امنیتی طالبان
پایان سومین سال حکومتداری طالبان نشاندهنده موفقیتهای قابل توجهی در مهار تهدیدات امنیتی است. یکی از مهمترین موفقیتهای طالبان در این دوره، توانایی آنها در کاهش و کنترل فعالیتهای گروه تروریستی داعش بوده است. طالبان با اجرای عملیاتهای دقیق و هماهنگ، موفق به ترور رهبران برجسته داعش، نابودی جغرافیای این گروه در شرق افغانستان، و هدف قرار دادن سلولهای فعال داعش در نقاط مختلف کشور شدهاند. این اقدامات منجر به کاهش چشمگیر حملات داعش و کاهش قدرت این گروه در افغانستان شده است.
در این سه سال، جبهههای متعددی به منظور مقابله با طالبان اعلام موجودیت کردهاند، که تعداد آنها به بیش از 14 جبهه میرسد. با این حال، تنها دو جبهه عمده، یعنی جبهه مقاومت ملی و جبهه آزادی، به فعالیتهای مستمر و برجسته مشغول بودهاند. این دو جبهه با وجود تلاشهایشان، نتوانستهاند به طور قابل توجهی بقای حکومت طالبان را تهدید کنند و تاثیر آنها بر امنیت و ثبات کشور در مقایسه با فعالیتهای گروههای مخالف پیشین به میزان قابل توجهی کاهش یافته است.
با این حال، نگرانیهای کشورهای منطقه درباره حضور گروههای شبهنظامی در افغانستان همچنان باقی است. این گروهها که تحت کنترل طالبان قرار دارند، به طور رسمی اجازه فعالیت ندارند، اما نگرانیهای امنیتی کشورهای همسایه همچنان ادامه دارد. برای رفع این نگرانیها، ضروری است که حکومت طالبان اقدامات بیشتری برای خلع سلاح گروههای تحت حمایت خود انجام دهد و به کشورهای منطقه اطمینان دهد که فعالیتهای این گروهها به طور کامل تحت کنترل است. همچنین، برقراری تفاهم با پاکستان درباره تحریک طالبان پاکستان و حل و فصل اختلافات میان دو کشور میتواند به کاهش تنشها و افزایش ثبات در منطقه کمک کند.
سه سالگی حکومت طالبان؛ ارزیابی اقدامات فرهنگی و اجتماعی طالبان در افغانستان
در سه سال گذشته، فعالیتهای اجتماعی، فرهنگی، و مذهبی طالبان به طور قابل توجهی تحت تأثیر سیاستها و نگرشهای خاص این گروه قرار داشته است. یکی از مهمترین جنبههای این فعالیتها، تداوم محرومیت دختران از تحصیل و زنان از فرصتهای شغلی است. طالبان به طور مستمر سیاستهایی را دنبال کرده که آموزش دختران را در مقاطع بالاتر ممنوع کرده و محدودیتهایی را برای حضور زنان در مشاغل مختلف اعمال کرده است.
این محرومیتها پیامدهای منفی بسیاری داشته است: در بعد داخلی، باعث کاهش فرصتهای توسعه فردی و اجتماعی برای زنان شده و به نابرابری جنسیتی دامن زده است. در بعد خارجی، این سیاستها موجب انتقاد گسترده سازمانهای بینالمللی و کشورهای مختلف شده و منجر به قطع کمکهای بشردوستانه و اقتصادی شده است.
در کنار محرومیت مداوم دختران از تحصیل و زنان از کار، مسئله شیعیان افغانستان نیز در این دوره با چالشهای خاص خود همراه بوده است. شیعیان به عنوان یک اقلیت مذهبی در کشور، در تلاش برای حفظ هویت و حقوق خود تحت نظام طالبان، راهکار مدارا و همکاری را در پیش گرفتهاند. با این حال اما، شیعیان به رغم تلاشهای خود برای سازش با حکومت طالبان، با مشکلات جدی مواجه استند.
قانون احوال شخصیه اهل تشیع هنوز در محاکم افغانستان به طور کامل روشن نشده و عدم شفافیت قانونی در این زمینه همچنان باقی است. همچنین، علمای شیعه از حضور در شورای علمای ولایتی محروم شدهاند و محدودیتهایی بر مراسم مذهبی ماه محرم اعمال شده است. این وضعیت نشاندهنده چالشهای جاری در تعامل بین طالبان و اقلیتهای مذهبی و دشواریهای حفظ حقوق مذهبی در چارچوب نظام کنونی است.
موضع طالبان در قبال مسئله ای فلسطین
حکومت طالبان در قبال مسئله فلسطین، موضعی روشن و صریح داشته است. این گروه با تاکید بر جنایات رژیم صهیونیستی، به شدت انتقاد کرده و آن را نقض حقوق بشر و قوانین بینالمللی معرفی کرده است. طالبان، در بیانیهها و سخنرانیهای رسمی خود، همواره بر ضرورت پایان دادن به اشغالگری صهیونیستها و برقراری حقوق قانونی و تاریخی مردم فلسطین تاکید کرده است.
علاوه بر این، طالبان همدردی و همراهی خود را با مردم مظلوم فلسطین و مبارزان فلسطینی به وضوح ابراز کردهاند. این گروه با تشویق به حمایت از فلسطینیان و مبارزات آنان، نشان دادهاند که مسئله فلسطین را به عنوان یکی از اولویتهای سیاسی و اخلاقی خود در نظر دارند. در نتیجه، طالبان به نحوی عمل کردهاند که تصویر حمایتی و همبستگی خود را در عرصه بینالمللی و اسلامی تقویت کنند.
نتیجه گیری
با بررسی سه سالگی حکومت طالبان، این حکومت در افغانستان با چالشهای متعددی روبرو بوده است که شامل تلاش برای تثبیت امنیت، بهبود وضعیت اقتصادی و همچنین حفظ قدرت در مواجهه با نارضایتیهای داخلی و فشارهای بینالمللی میشود. از نظر امنیتی، طالبان موفقیتهایی در سرکوب داعش و سایر گروههای مخالف کسب کردهاند.با این حال، حملات خشونتآمیز نشان میدهد مردم همچنان از نبود امنیت پایدار رنج میبرند.
در زمینه اقتصادی، طالبان تلاشهایی برای جذب سرمایهگذاری خارجی و بهرهبرداری از منابع طبیعی کشور انجام دادهاند و افغانستان را به عنوان یک فرصت اقتصادی بالقوه برای سرمایهگذاران خارجی مطرح کرده است. با این حال، نبود ثبات سیاسی و نگرانیهای امنیتی، مانع از جذب گسترده سرمایهگذاری خارجی شده است. علاوه بر این، فقدان یک چارچوب قانونی پایدار و قابل اعتماد، سرمایهگذاران را محتاط نگه داشته است. در نتیجه، تلاشهای طالبان در این حوزه محدود بوده و اقتصاد کشور همچنان با مشکلات جدی روبرو است.
در حوزه سیاست داخلی، طالبان با انتقادات گستردهای به دلیل عدم تشکیل حکومت فراگیر به ویژه در جامعهای که به شدت چند قومیتی و پیچیده است، یکی از بزرگترین ضعفهای آنها به شمار میآید. در سیاست خارجی، با آنکه طالبان توانستهاند روابط نزدیکی با برخی از همسایگان افغانستان برقرار کنند، اما همچنان با تحریمهاه و عدم شناسایی از سوی جامعهی بین المللی مواجه اند.
اما در حوزه حقوق بشر، طالبان به شدت ناکام بودهاند. محدودیتهای شدید بر حقوق زنان، اقلیتهای مذهبی و قومی، و سرکوب آزادیهای مدنی از جمله نقاط ضعف بزرگ حکومت طالبان است. نقض گسترده حقوق بشر و نادیده گرفتن نیازهای اساسی مردم، چهرهای منفی از این حکومت در سطح جهانی ترسیم کرده است و مانع از کسب مشروعیت بینالمللی کامل طالبان شده است.
پیشنهادات برای طالبان
به نظر می رسد که طالبان باید مجموعهای از اقدامات استراتژیک و اصلاحات کلیدی را اجرا کنند که نه تنها مشروعیت داخلی و بینالمللی آنها را تقویت میکند، بلکه به بهبود وضعیت زندگی مردم افغانستان نیز کمک خواهد کرد.
1. تشکیل حکومت فراگیر
یکی از مهمترین گامها برای طالبان، تشکیل یک حکومت فراگیر است که نماینده تمامی اقوام، گروههای سیاسی و مذهبی افغانستان باشد. این اقدام میتواند اعتماد و حمایت عمومی را جلب کرده و به کاهش نارضایتیهای داخلی کمک کند. طالبان باید از طریق مذاکره و گفتوگو با گروههای مختلف، ساختاری را ایجاد کنند که در آن همه صداها شنیده شوند. این حکومت فراگیر میتواند به عنوان نشانهای از تعهد طالبان به ثبات و وحدت ملی تلقی شود و زمینه را برای به رسمیت شناختن بینالمللی فراهم کند.
2. تامین حقوق زنان و اقلیت ها
طالبان باید به طور جدی به موضوع حقوق بشر، به ویژه حقوق زنان و اقلیتهای مذهبی و قومی، بپردازند. تأمین حقوق اساسی زنان، مانند دسترسی به آموزش و اشتغال، و حفاظت از حقوق اقلیتها، از جمله شیعیان، به عنوان گامی ضروری در جهت تقویت حمایت داخلی و کسب مشروعیت بینالمللی است. تغییرات ملموس در این حوزهها میتواند تصویر طالبان را بهبود بخشد و درها را برای تعاملات دیپلماتیک و اقتصادی بیشتر باز کند.
3. مقابله با بیکاری و فقر
بهبود وضعیت اقتصادی و کاهش بیکاری و فقر باید در اولویت سیاستهای طالبان قرار گیرد. برای این منظور، طالبان باید تلاش کنند تا محیطی امن و باثبات برای جذب سرمایهگذاری خارجی ایجاد کنند و برنامههای توسعهای را برای ایجاد اشتغال و افزایش تولید داخلی پیادهسازی کنند. همچنین، توجه به توسعه زیرساختها و حمایت از بخشهای کشاورزی و صنایع کوچک میتواند به کاهش بیکاری و افزایش رفاه اقتصادی کمک کند.
4. مقابله با تروریسم و مواد مخدر
طالبان باید به طور جدی با تروریسم و قاچاق مواد مخدر مبارزه کنند، زیرا این دو مسئله نه تنها امنیت داخلی افغانستان را به خطر میاندازند، بلکه اعتبار بینالمللی این گروه را نیز تحت تأثیر قرار میدهند. مبارزه مؤثر با تروریسم میتواند نشاندهنده تعهد طالبان به ایجاد صلح و ثبات در کشور باشد و اعتماد جامعه بینالمللی را جلب کند. همچنین، اقدامات قاطع در زمینه مقابله با تولید و قاچاق مواد مخدر میتواند به بهبود اقتصاد کشور و کاهش وابستگی به فعالیتهای غیرقانونی کمک کند. همکاری با نهادهای بینالمللی در این زمینه نیز میتواند نقش مهمی در افزایش مشروعیت طالبان و رفع تحریمهای اقتصادی ایفا کند.
5. اولویت دهی به منطقه گرایی
طالبان باید در سیاست خارجی خود منطقهگرایی را در اولویت قرار دهند، زیرا منافع افغانستان عمدتاً از طریق تعاملات و همکاریهای استراتژیک با کشورهای همسایه و منطقه تأمین میشود. به هیمن دلیل آنها باید منافع افغانستان را با کشورهای منطقه گره بزنند و از طریق همکاریهای اقتصادی، امنیتی و فرهنگی، روابطی مستحکم و پایدار با همسایگان خود ایجاد کنند. این تعاملات میتواند به تقویت اقتصاد افغانستان، بهبود امنیت منطقهای و تبادل فرهنگی بین ملتها کمک کند. هرچند حفظ روابط نیک با کشورهای جهان ضروری است، اما تمرکز بر منافع مشترک با کشورهای منطقه میتواند به ایجاد یک شبکه حمایتی قویتر برای افغانستان منجر شود.
اجرای این اقدامات نه تنها به بهبود وضعیت داخلی افغانستان کمک میکند، بلکه میتواند به تدریج زمینهساز شناسایی بینالمللی طالبان به عنوان یک حکومت مشروع و مسئولیتپذیر را نیز مهیا سازد.
عایشه ببرک خیل