سازمان ملل متحد اعلام کرده است که سومین نشست دوحه را در تاریخ دهم سرطان سال جاری برگزار می نماید. این در حالی است که نشست های اول و دوم از این سلسله نشست ها به دلایل مختلف و به ویژه عدم شرکت طالبان در دومین نشست دوحه، بی نتیجه پایان یافته اند. بنابراین در آستانه ی سومین نشست دوحه و عدم نتایج قابل توجه از نشست های گذشته؛ بررسی دستورکار نشست سوم، چرایی اصرار بر حضور طالبان، بررسی منافع کشورهای غربی و به ویژه آمریکا، شروط طالبان برای شرکت در سومین نشست دوحه و بررسی سیاست ها و اهداف کشورهای منطقه و لزوم مشارکت و هماهنگی دولت های منطقه در قبال نشست پیش رو، لازم و ضروری است.
بررسی دستور کار نشست سوم دوحه و چرایی اصرار بر حضور طالبان
طبق گفته ها و اظهارات مقام های سازمان ملل متحد، سومین نشست دوحه به منظور افزایش تعاملات بین المللی با حکومت طالبان، برگزار می گردد. با این وجود اما؛ تعیین نماینده ویژه در امور افغانستان و همچنان تشکیل گروه تماس از مواردی مهمی است که به رغم اینکه دومین نشست دوحه را به بن بست مواجه ساخت، با آنهم در نشست پیش رو نیز مطرح است. زیرا آمریکا و کشورهای غربی در تلاش اند تا از طریق تعیین نماینده ویژه و تشکیل گروه تماس مدیریت افغانستان را به دست آورد.
بنابراین تعیین نماینده ویژه و تشکیل گروه تماس که بتواند منافع غرب و آمریکا را در افغانستان تامین نمایند، منوط به همراهی و همکاری طالبان است. به همین دلیل آنها در تلاش اند تا طالبان را مجاب به شرکت و همکاری در نشست پیشرو نماید.
بررسی منافع غرب ـ آمریکا از نشست دوحه و شروط طالبان برای شرکت در این نشست
باتوجه به توافق نامه دوحه میان طالبان و آمریکا (20فبروری 2020)، غرب و ایالات متحده انتظار داشتند که به رغم جنایت ها و خیانت های بی شمار در قبال مردم افغانستان، پس از خروج غیر مسئولانه و خائینانه از این کشور، باز هم می تواند همچنان در امور افغانستان سیطره و تسلط داشته باشند. اما حکومت طالبان به دلایل مختلف و حداقل بخاطر اقناع ذهنی جنگجویان و اعضایش، سر سپردگی و پیروی از دستورات مهره های پنتاگون و رهبران کاخ سفید و کشورهای غربی را نپذیرفته اند و حداکثر تلاش شان را به خرج داده است تا استقلال داشته باشند.
غرب و آمریکا طی سه سال گذشته، از طریق تحریم مقام های طالبان، انسداد دارایی های افغانستان و حتی با همدستی پاکستان پیوسته حریم هوایی کشور را نقض کرده و متاسفانه با پهپادهای ناشناس در آسمان کشور جولان می دهد، اما همانطور که دیده می شود طالبان، حداکثر سعی شان را نموده اند که استقلال شان را حفظ نمایند و در قبال نقض حریم هوایی کشور، انتقادات شان را پیوسته رسانه ای کرده است.
باتوجه به این وضعیت آمریکا و غرب، تعیین نماینده ویژه و تشکیل گروه تماس را در نشست های دوحه و به ویژه نشست پیش رو دنبال می نمایند. زیرا آنها در تلاش است تا با تعیین نماینده ویژه و تشکیل گروه تماسِ مورد نظر از طریق سازمان ملل، منافع شان را در افغانستان و منطقه تامین نماید. بنابراین منافع آمریکا وغرب در سومین نشست دوحه بیشتر تعیین نماینده ویژه و تشکیل گروه تماس است تا بتواند در پوشش آنها منافع شان را در منطقه دنبال کنند.
هرچند نشست دوحه زیر چتر سازمان ملل متحد، بدون تردید برای افغانستان و طالبان، فرصت محسوب می گردد، اما با توجه به پیش شرط های طالبان مبنی بر مخالفت با تعیین نماینده ویژه و همچنان مخالفت با حضور نماینده گان جامعه مدنی و مخالفان آنها، در نشست سوم دوحه، بیانگر اینست که طالبان نیز تا حدودی به اهداف و نیات غرب و آمریکا پی برده اند. به همین دلیل آنها شرایطی را طرح کرده اند که در صورت حضور آنها در نشست سوم دوحه، تعیین نماینده ویژه و دیگر مسائلی که استقلال آنها را زیر سوال ببرند و آینده ای حکومت آنها را در خطر بیاندازد، مطرح نگردد.
بررسی سیاست های کشورهای منطقه در قبال سومین نشست دوحه
دولت های منطقه مانند، روسیه، ایران، چین و کشورهای آسیای میانه، باتوجه به چند دهه حضور و مداخله ویرانگرِ غرب و آمریکا در منطقه به این عقیده رسیده است که تحت هیچ شرایطی نباید دوباره اجازه ی مداخله در این منطقه به آنها داده شود. به همین دلیل؛ جملگی در تلاش اند تا شرایطی را ایجاد نمایند که مدیریت منطقه و به ویژه سر نوشت افغانستان دوباره به دست غرب و آمریکا نیافتد.
باتوجه به رفتارهای محتاط دولت های منطقه، می توان گفت که سیاست های آنها در قبال سومین نشست دوحه، بیشتر معطوف به مقابله به نفوذ و مداخله ای غرب و آمریکا در منطقه است. از این رو دولت های منطقه از یک طرف در تلاش است تا با تامین حکومت فراگیر و همه شمول، صلح و ثبات را در افغانستان به ارمغان بیاورد و از طرف دیگر، سرنوشت افغانستان را از دستان ویرانگر و متجاوزانه ای غرب و آمریکا مصئون نگهدارند.
متاسفانه در این میان، پاکستان و بعضا بعضی از دولت های عرب، به دلیل سرسپردگی به قدرت های غرب و آمریکا، در قبال سیاست ها و برنامه های دولت های منطقه در نشست های دوحه، رفتارهای آزار دهنده از خود نشان می دهد و کسالتی خاصی را به برنامه های دولت های منطقه تحمیل می نمایند.
لزوم مشارکت و هماهنگی دولت های منطقه در قبال سومین نشست دوحه
از روسیه و چین گرفته تا ایران و تمام دولت های آسیای میانه در نخست باید این نکته را در نظر داشته باشد که آمریکا به رغم اینکه در سال 2001 ابر قدرت جهان بود، اما بدون هماهنگی و مشارکت دولت های اروپایی و غربی، اقدام به تجاوز و اشغال افغانستان و کشورهای عربی ننمود. بنابراین هماهنگی و مشارکت دولت های منطقه اولین شرط اساسی جهت موفقیت در برنامه ها و پلانه های منطقوی است.
ثانیا تمام دولت های منطقه بایستی در نظر داشته باشند که سیاست های آنها مبنی بر تشکیل دولت فراگیر و تامین حقوق زنان و حقوق اقلیت ها در افغانستان، مورد حمایت و خواست مردم این کشور نیز می باشند. بنابراین اگر دولت های منطقه با مشارکت و هماهنگی منطقوی جهت حل مسئله ای افغانستان در نشست سوم دوحه حاضر شوند، بدون تردید، به موفقیت دست می یابند. بر این اساس حضور نماینده گان و سفرای دولت های منطقه در سومین نشست دوحه بایستی در هماهنگی باهم باشند تا هر نوع تاثیر گذاری آمریکا و غرب را قاطعانه منتفی سازند.
از طرف دیگر؛ طالبان نیز بایستی متوجه باشند که بیش از چندین دهه است که مسائل افغانستان توسط قدرت ها و دولت های بیرونی مدیریت می شود. اما همانطور که می بینیم این روند نه تنها مشکلات افغانستان را حل نکرده است، بلکه بحران ها را در این کشور افزایش داده و عمیق ساخته اند. بنابراین مسائل افغانستان باید توسط منطقه و همسایگان این کشور حل و فصل گردد. از این رو طالبان در هر صورت مکلف است تا منافع علیای کشور را در نظر داشته باشد و از رفتارهای سلیقه ای در سطح منطقه خودداری نمایند و با همکاری و هماهنگی سیاست های کلی منطقه گام های مهمی را جهت تعمیق افغانستان در درون منطقه بردارند.
عایشه ببرک خیل