سیاستهای ترامپ
دونالد ترامپ در سخنرانی خود در هشتادمین نشست مجمع عمومی سازمان ملل متحد، بر اصول «حاکمیت ملی» و «مقابله با تروریسم» تأکید کرد و از جهانی شدن انتقاد نمود. او در این سخنرانی اعلام کرد که «هیچ کشوری نباید از امنیت خود به نفع منافع جهانی کوتاه بیاید» و افزود: «ما به دنبال صلح هستیم، اما برای آن آمادهایم که با تمام قدرت از خود دفاع کنیم.»
با این حال، سیاستهای عملی ترامپ در طول دوره ریاست جمهوریاش به وضوح نشان داده است که این سخنان تنها شعار بودهاند. اقدامات او در خروج یکجانبه از معاهدات بینالمللی، فشار اقتصادی بر متحدان و حمایتهای یکطرفه از برخی کشورها، به صورت علنی نظم بینالمللی را بر هم زده و تنشها را در مناطق مختلف افزایش داده است.
چنین تضادهایی میان سخنان ترامپ و عملکرد عملی او باعث بیاعتمادی در روابط بینالمللی شده و نقش آمریکا به عنوان یک بازیگر قابل پیشبینی با ادعای ثباتبخش در نظم جهانی را کاهش داده است.
تناقضات در سیاستهای خارجی ترامپ
با وجود ادعای ترامپ مبنی بر پایان دادن به جنگها و کاهش درگیریهای جهانی، واقعیتهای میدانی نشان میدهد که بسیاری از بحرانها و درگیریها ادامه دارند. در اوکراین، تنشها بین نیروهای روسی و اوکراینی همچنان شدید است و به رغم وعدههای ترامپ مبنی بر پایان دادن به جنگها، حمایت آمریکا از این کشور و ارسال تسلیحات همچنان ادامه دارد.
در خاورمیانه نیز وضعیت مشابهی مشاهده میشود؛ حملات اسرائیل به غزه و تشدید بحران انسانی در این منطقه نشان میدهد که وعده ترامپ برای «پایان دادن به جنگها» با واقعیت عملی مغایرت دارد. وی با ارائه آمارهای انتخابی و بزرگنمایی دستاوردهای دیپلماتیک، تلاش میکند تصویر موفقیتآمیز از سیاست خارجی خود ارائه دهد.
این تناقضها باعث شده که اعتبار بینالمللی ایالات متحده در عرصه دیپلماتیک آسیب ببیند و متحدان سنتی آمریکا نیز در برخی موارد به سیاستهای واشینگتن بدبین شوند. این گونه تضادهایی میان سخنان ترامپ و عملکرد واقعی او، نشانهای از عدم هماهنگی میان شعارها و اقدامات عملی است و به تضعیف نظم جهانی کمک میکند.
سیاستهای ترامپ؛ حمایت از اسرائیل و بحران غزه
در حالی که ترامپ در سخنرانی خود در سازمان ملل خواستار توقف فوری جنگ در غزه شد، اما همچنان از اسرائیل حمایت میکند. این حمایتها شامل تأمین تسلیحات، پشتیبانی دیپلماتیک و چشمپوشی از نقض حقوق بشر است. به گفته سازمان ملل و نهادهای حقوق بشری، حملات هوایی اسرائیل به غزه تاکنون بیش از ۶۵,۰۰۰ کشته و صدها هزار آواره برجای گذاشته است.
این تناقض میان شعارهای صلحطلبانه ترامپ و حمایت عملی او از اسرائیل، انتقادات گستردهای را در سطح بینالمللی برانگیخته است. کشورهای اروپایی و نهادهای بینالمللی سیاستهای دوگانه آمریکا را محکوم کرده و آن را مانعی برای دستیابی به راهحلهای پایدار در خاورمیانه دانستهاند. این اقدامات اعتبار آمریکا را به عنوان میانجیگر صلح کاهش داده و تنشها را در منطقه افزایش میدهد.
علاوه بر این، این سیاستهای ترامپ پیامدهای گستردهتری فراتر از خاورمیانه دارد. حمایت یکطرفه از اسرائیل باعث تشدید بیاعتمادی در روابط آمریکا با کشورهای عربی و اسلامی شده و نقش واشینگتن به عنوان بازیگر ثباتبخش در نظم جهانی را تضعیف کرده است. به همین دلیل، سیاستهای ترامپ نه تنها بحران غزه را پیچیدهتر کرده، بلکه نظم بینالمللی و دیپلماسی چندجانبه را نیز به چالش کشیده است.
بدعهدی در معاهدات بینالمللی
ترامپ با خروج یکجانبه از توافقنامههایی مانند توافق هستهای ایران و توافق پاریس در زمینه تغییرات اقلیمی، اعتبار ایالات متحده را در عرصه جهانی کاهش داده است. این تصمیمات یکجانبه، نشاندهنده رویکرد «هر کشوری برای خود» و نادیده گرفتن تعهدات بینالمللی است و باعث نگرانی متحدان و شرکای آمریکا شده است.
علاوه بر خروج از این توافقها، ترامپ بسیاری از پیمانهای دفاعی و امنیتی بینالمللی را نیز به خطر انداخته است. تهدید به ترک ناتو و اعمال فشار بر کشورهای اروپایی برای افزایش سهم مالی خود در هزینههای دفاعی، نشاندهنده بیتوجهی به تعهدات چندجانبه و تضعیف همبستگی ائتلافهای بینالمللی است. این اقدامات میتواند ثبات ژئوپلیتیکی را در اروپا و خاورمیانه به شدت کاهش دهد .
رفتار ترامپ در زمینه تجارت بینالملل نیز بیثباتکننده بوده است. اعمال تعرفههای یکجانبه بر کالاهای چین، اتحادیه اروپا و حتی متحدان سنتی آمریکا، باعث افزایش تنشهای اقتصادی و تضعیف اعتماد جهانی به نظام تجارت آزاد شده است. این رویکرد نه تنها رقابت اقتصادی را تشدید کرده، بلکه همکاریهای استراتژیک در زمینه انرژی و فناوری را نیز به مخاطره انداخته است.
در مجموع، خروج یکجانبه از معاهدات و فشارهای یکطرفه ترامپ بر متحدان، باعث تضعیف نهادهای بینالمللی، افزایش بیاعتمادی جهانی و کاهش نقش آمریکا به عنوان بازیگر ثباتبخش در نظم جهانی شده است. ادامه چنین سیاستهایی میتواند موجب تشدید بحرانهای منطقهای و کاهش ظرفیت دیپلماسی چندجانبه در آینده شود.
مداخلات نظامی ترامپ و تهدید به حمله به ایران
در طول دوره ریاست جمهوری خود، ترامپ بارها از گزینههای نظامی علیه ایران صحبت کرده و حتی در برخی مقاطع حمله مستقیم کرده است. این تهدیدها به ویژه در زمان مذاکرات هستهای و بحرانهای منطقهای شدت یافته و نشاندهنده سیاست فشار حداکثری وی است. این رفتارها علاوه بر ایجاد تنشهای فوری، باعث بیثباتی بلندمدت در منطقه خاورمیانه شده و فرایند دیپلماسی چندجانبه را به شدت تضعیف کرده است.
یکی از نمونههای آشکار این رویکرد، افزایش حضور نظامی آمریکا در خلیج فارس و برگزاری رزمایشهای مشترک با کشورهای منطقه بود. این اقدامات در حالی انجام شد که مذاکرات هستهای با ایران در جریان بود، که پیامد آن کاهش اعتماد ایران و دیگر کشورهای منطقه به تعهدات آمریکا بود. چنین تضادهایی میان شعار مذاکره و عمل نظامی، تصویر آمریکا را به عنوان بازیگر قابل اعتماد در نظم جهانی خدشهدار کرده است.
سیاست فشار حداکثری ترامپ، نمونهای از مداخلات نظامی همراه با ابزارهای دیپلماتیک محدود است. تهدید به حمله مستقیم، حتی بدون آغاز جنگ واقعی، باعث افزایش تنشها، تشدید رقابتهای منطقهای و ایجاد فرصت برای بازیگران رقیب مانند روسیه و چین شده است. این اقدامات همچنین نشاندهنده استفاده از مداخله نظامی به عنوان ابزار فشار در مذاکرات سیاسی و اقتصادی است.
در مجموع، این رویکرد مداخلات نظامی، همراه با تهدیدات مستقیم و فشارهای اقتصادی، پیامدهای گستردهای برای ثبات منطقهای و جهانی داشته است. ادامه چنین سیاستهایی میتواند نه تنها نظم منطقهای خاورمیانه را تضعیف کند، بلکه اعتماد جهانی به دیپلماسی آمریکا را کاهش دهد و باعث افزایش بیثباتی در ساختار نظم بینالمللی شود.
دخالت در امور داخلی افغانستان
در جدیدترین اظهار نظر، ترامپ خواستار بازپسگیری پایگاه هوایی بگرام در افغانستان شد و تهدید کرد که «اگر این پایگاه به آمریکا بازگردانده نشود، اتفاقات بدی رخ خواهد داد.» این تهدید علنی، نمونهای از رویکرد فشار یکجانبه ترامپ در امور داخلی دیگر کشورها است و نشان میدهد که سیاستهای وی تنها محدود به دیپلماسی مرسوم نیست، بلکه با استفاده از تهدید مستقیم و مداخله نظامی همراه است.
این اظهارات با واکنش شدید طالبان مواجه شد و سخنگوی این گروه اعلام کرد که «حتی وجب از خاک افغانستان را به آمریکا نخواهیم داد. چنین تنشهایی نه تنها حاکمیت ملی افغانستان را تهدید میکند، بلکه میتواند به افزایش ناآرامیهای منطقهای و پیچیدهتر شدن بحرانهای امنیتی در جنوب و غرب آسیا منجر شود.
این اقدامات ترامپ، الگویی مشابه در سایر نقاط جهان دارد. از جمله تهدیدهای وی علیه ونزوئلا برای بازگرداندن منابع نفتی، فشار بر عراق برای اجازه دسترسی به پایگاهها و دخالت در سیاستهای داخلی قطر و لبنان، نشاندهنده نگرش «یکجانبهگرایانه» است که میتواند ثبات منطقهای و اعتماد به آمریکا را کاهش دهد .
در نهایت، این نوع مداخلهها، پیامدهای بلندمدت جدی بر نظم جهانی خواهد داشت. تکیه بر تهدیدهای مستقیم و فشارهای سیاسی، علاوه بر بیثبات کردن کشور هدف، باعث افزایش بیاعتمادی متحدان و کاهش ظرفیت دیپلماسی چندجانبه آمریکا شده و ممکن است راه را برای گسترش نفوذ بازیگران رقیب مانند چین و روسیه هموار کند.

نتیجهگیری
سیاستها و مواضع دونالد ترامپ در عرصه بینالمللی نشاندهنده رویکردی مبتنی بر ملیگرایی افراطی، فشار یکجانبه و اولویت منافع داخلی آمریکا بر تعهدات جهانی است. هرچند او در سخنرانیهای خود، مانند هشتادمین نشست مجمع عمومی سازمان ملل، بر صلح و مقابله با تروریسم تأکید کرده است، اما عملکرد عملی وی اغلب با این شعارها در تضاد بوده است. خروج از معاهدات بینالمللی، حمایت یکطرفه از اسرائیل، و تهدید به استفاده از قدرت نظامی نمونههایی از این تناقضها هستند که اعتبار آمریکا را در عرصه جهانی کاهش دادهاند.
مداخلات ترامپ در امور داخلی دیگر کشورها، از جمله تهدید به بازپسگیری پایگاه هوایی بگرام در افغانستان و فشارهای مستقیم بر ونزوئلا، قطر و عراق، نشاندهنده رویکرد فشار محور او در دیپلماسی بینالمللی است. این اقدامات نه تنها حاکمیت ملی کشورها را به چالش کشیده، بلکه باعث افزایش تنشها و بیثباتی در مناطق مختلف شده است. چنین رفتارهایی میتواند اعتماد متحدان و نهادهای بینالمللی به آمریکا را کاهش دهد و فرصت نفوذ بازیگران رقیب را افزایش دهد.
سیاستهای نظامی و تهدیدهای مستقیم ترامپ علیه ایران و حمایتهای بیقید و شرط از اسرائیل در جریان بحرانهای منطقهای، پیامدهای گستردهای برای نظم جهانی داشته است. استفاده همزمان از ابزار نظامی و دیپلماسی محدود، باعث تضعیف روندهای چندجانبه، تشدید رقابتهای منطقهای و پیچیدهتر شدن بحرانها شده است. این اقدامات نمونهای از سیاستی است که در ظاهر دیپلماسی را ترویج میدهد اما در عمل به بیثباتی بیشتر منجر میشود.
در مجموع، مواضع و سیاستهای ترامپ، چه در عرصه نظامی و چه در دیپلماسی اقتصادی و سیاسی، نظم جهانی را تحت فشار قرار داده است. تضاد میان شعارها و اقدامات عملی، خروج یکجانبه از توافقها و مداخلات مستقیم، باعث افزایش بیاعتمادی، تشدید بحرانها و کاهش ظرفیت دیپلماسی چندجانبه شده است. ادامه چنین رویکردهایی میتواند پیامدهای بلندمدت جدی برای ثبات جهانی، امنیت منطقهای و نقش آمریکا به عنوان بازیگری با ادعای ثباتبخشی در جهان داشته باشد.
مجتبی همت