جستجو
Close this search box.
Facebook
Twitter
Telegram
WhatsApp
Email
Print

سیاست خارجی طالبان

رویکرد هر کشور در صحنه ی بین المللی، متکی به دکترین و سیاست خارجی آن کشور است. در افغانستان نیز، حکومت ها  با توجه به معیارها و منافع زمان خود این دکترین را تعریف کرده و مطابق به آن روابط خارجی شان را تنظیم می کنند.

  • روابط خارجی افغانستان در زمان جمهوریت

سیاست خارجی حکومت در زمان جمهوری، فرا منطقه ای بود و توجه خاصی به روابط منطقه ای نداشت. به تعبیر دیگر، افغانستان در زمان جمهوریت روابط خوبی با هیچ یک از همسایگان خودش نداشت و به همین دلیل هم با چالش های متعددی روبه رو شد. عدم پیشرفت پروژه ی تاپی بر خلاف آنچه از ابعاد گسترده ی منافع اقتصادی آن در بوق و کرنا کرده بودند، مسدود شدن متعدد مرز پاکستان در این دوران و موارد بسیار دیگر به خوبی گواه بر این مسئله است که افغانستان به یمن حضور امریکا، نه تنها روابط مطلوبی با همسایگان خودش نداشت بلکه پیوسته با آنها گلاویز بود.

  • روابط خارجی امارت اسلامی افغانستان

طالبان از همان ابتدا موضع بی طرفی خودشان را در سیاست خارجی اعلان کرده و روابط نیک وحسنه را با کشورهای منطقه و به خصوص همسایگان افغانستان آغاز نمودند. بارها در اجلاس ها و نشست های مختلف تاکید کردند  به همان اندازه که مصمم هستند که با هیچ کشوری وارد تنش نشوند به هیچ کشوری هم اجاره نخواهند داد که از خاک افغانستان بر علیه کشوری دیگری استفاده کند.

می توان گفت اتخاذ رویکرد منطقه گرایی طالبان در سیاست خارجی شان یک برگ برنده در مقایسه با سیاست خارجی دوران جمهوریت است. اعلان  بی طرفی به تمام جهان در کنار تاکید شدید بر حسن همجواری با همسایگان با توجه به اینکه سه مخالف گردن کلفت آمریکا در همسایگی افغانستان قرار دارند، اقدام کاملا هوشمندانه ایست.

  • تفاوت دیدگاه غرب و طالبان در زمینه سیاست خارجی

از زمان روی کار آمدن طالبان تاکنون به دلیل عدم اعتماد غرب به طالبان، روابط حسنه ی چشمگیری بین افغانستان و غرب دیده نشده است. یکی دیگر از این دلایل، تفاوت دیدگاه های آنها به خصوص در مورد ساختار حکومت و نظام و سیاست خارجی است.   

الگوی بارز روابط خارجی غرب لیبرالیزم است، در حالی که الگوی سیاست خارجی طالبان متکی به اصول اسلامی است که به ترتیب در ابتدا نبوت، رسالت، خلافت و امارت می باشد. آنها اعتقادی به مولفه های مدرن لیبرالیزم غربی در سیاست خارجی خود ندارند و الگوی روابط خارجی آنها همان الگوی پسا خلافت اسلامی است. همین خط فاصله ی پررنگ میان طالبان و غرب تاکنون مانع نزدیکی آنها با یکدیگر به جز در اندک پیمانهای امنیتی و یا برخا نظامی شده است و پیشرفت چندانی نداشته است.

  • حسن همجواری در سیاست خارجی طالبان

تاکید بر حسن همجواری هم از جانب طالبان و هم از جانب کشورهای منطقه باعث شده که همکاری های امنیتی، استخباراتی، سیاسی، اقتصادی و … بین افغانستان و منطقه رو به افزایش باشد و به طور کلی روابط اقتصادی با آسیای میانه و در راس آنها با ایران و روسیه با قوت هر چه تمام تر در جریان باشد. حتی این روابط با هند علی رغم موجودیت برخی اختلافات دیرینه این کشور با طالبان پا برجاست. صرفا برقراری روابط با کشور پاکستان به دلیل اختلافات بر سر تحریک طالبان پاکستانی دارای فراز و نشیب هایی بوده و هست اما به صورت کامل قطع نشده.

اینطور که پیداست طالبان به خوبی این را درک کرده اند که بقای آنها در گروی گسترش روابط با منطقه است، به خصوص که افغانستان در میان سه قدرت بزرگ منطقه ای و بین المللی یعنی روسیه، چین و ایران حائل شده که هرکدامشان بیش از آمریکا و اروپا در صحن بین المللی بازیگری می کنند.

  • راهکارهایی برای  سیاست خارجی کشورهای منطقه

بی شک تداوم حکومت طالبان منوط به تامین نیازهای آن به خصوص نیازهای اولیه است. ثبات ارزی کشور که به شدت در گرو مبادلات اقتصادی است، توسعه در بخش های علمی، زراعتی و … از جمله ی این نیازهای اساسی هستند که قدرت های بزرگ منطقه همچون چین، ایران و روسیه باید به آن توجه وافر داشته باشند و در صدد رفع آنها برآیند تا از این طریق مانع دردسر سازی ها و دخالت های غرب به خصوص امریکا در افغانستان شوند.

اگر طالبان در زمینه ی رفع نیازهای اقتصادی، فرهنگی، علمی، سیاسی و… از سوی منطقه تنها گذاشته شوند، یقینا گزینه ی دیگری جز گرایش به غرب نخواهند داشت و این به معنای آغاز چالش های گذشته بخاطر چراغ سبز نشان دادن به حضور و دخالت مجدد آمریکایی است که برای ورود دوباره به افغانستان سر دو پا نشسته است.

افزایش فعالیت های تجاری و افزایش تولیدات و رشد کشاورزی در افغانستان را با توجه به اینکه یک کشور زراعی است باید جدی گرفت. در زمینه ی توسعه علمی افغانستان، مبادله ی اساتید و آثار علمی در دانشگاه ها، اعطای بورسیه به کدرهای علمی افغانستان، در راستای تامین مواد اولیه، صادرات مواد سوختی و مواد غذایی با قیمت ارزانتر نسبت به سایر کشورها، علاوه بر آن دارا بودن ثروت عظیمی از منابع و معادن طبیعی که همکاری های منطقه ای برای بهره برداری از آنها یک معامله ی دوسر برد است، و همه ی این موارد می تواند پیوند ارتباطات با افغانستان را مستحکمتر نماید و موجب گسترش روابط منطقه ای گردد.

لازم به ذکر است که این رویکرد ها از مولفه های لیبرالیزم غربی است. هرچه یک کشور را در مناسبات تجاری و اقتصادی خود بیشتر شریک بسازیم، آن کشور را با خود همسو ساخته ایم و از طرف آن در امان خواهیم بود و خطری ما را تهدید نخواهد کرد. کاهش تنش میان چین و آمریکا نیز به دلیل همین وابستگی های اقتصادی است. دموکرات های آمریکا با این ترفند و تاکتیک توانسته اند چین را مهار نمایند.

با این حساب توجه و تلاش کشورهای منطقه در این روزها برای ورود افغانستان به مبادلات اقتصادی روی همین محور می چرخد. برگزاری نشست های منطقه ای شانگهای از الگوهای خوب منطقه گرایی است. ایران، روسیه و چین میتوانند اقدامات موثری برای ورود افغانستان به اجلاس بریکس داشته باشند و حداقل به افغانستان به صورت ناظر به عنوان یک کشور حاضر در منطقه در این اجلاس نقش بدهند.

  • راهکارهایی برای سیاست خارجی طالبان   

در طول سه و نیم سال حضور طالبان در افغانستان، این منطقه بوده که با افغانستان کنار آمده و تعامل کرده است. طالبان باید برای تداوم سیاست بی طرفی و حسن همجواری  با همسایگان افغانستان، آنها را از اینکه از خطر تروریزم در امان هستند خاطر جمعی بدهد و در این راستا اقدامات موثر داشته باشد. مسئله ی دیگری که همواره منطقه را قربانی خود ساخته و ریشه در افغانستان دارد، مواد مخدر است.

بر طالبان است تا از طریق مبارزه موثر با کشت مواد مخدر خیال کشورهای منطقه را از این بابت راحت نمایند. طالبان نباید فراموش کنند که همانطور که خودشان خواهان تنش با همسایگان نیستند، منطقه نیز می خواهد از افغانستان برای خودش یک رفیق شفیق و وفادار بسازد تا آرامش در منطقه حاکم باشد و دست استکبار جهانی از آن دور بماند.

سیاست خارجی طالبان
سیاست خارجی طالبان، بر پایه تعاملات دو جانبه باشد

الهام قاسمی

لینک کوتاه:​ https://tahlilroz.com/?p=7374

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *