کارنامه 4 ساله سیاست خارجی طالبان
چهار سال قبل، در ماه اسد 1400، با سقوط کابل و خروج بیبرنامه نیروهای امریکا و ناتو، “امارت اسلامی” یا طالبان، بار دیگر قدرت را بهدست گرفت. آنها که پیشتر تجربه حکومتداری بین سالهای 1996 – 2001 را با انزوای شدید بینالمللی پشت سر گذاشته بودند، اینبار وعده دادند که در تعامل با جهان عمل خواهند کرد.
پرسش اساسی این است که آیا سیاست خارجی طالبان طی این چهار سال، تا چه اندازه توانسته افغانستان را از انزوا بیرون بیاورد و به تعامل سازنده با منطقه و جهان نزدیک کند؟
مبانی سیاست خارجی طالبان
سیاست خارجی طالبان بر چند اصل کلیدی استوار است:
1. استقلال سیاسی
2. مقاومت در برابر فشارهای خارجی
3. تأکید بر مشروعیت داخلی از طریق گفتمان دینی
طالبان خود را نیرویی مستقل معرفی میکنند که از مداخله خارجی بینیاز است. با این حال، نیازهای اقتصادی و جغرافیای محصور در خشکی افغانستان، آنها را به تعامل با جهان و بهویژه همسایگان واداشته است. دوره 5 ساله اول حکومت طالبان احتمالا درس عبرتی شده تا تعامل را بر تقابل با کشورهای مختلف ترجیح دهند.

روابط منطقوی در راس امور دستگاه دیپلماسی طالبان
در شرایطی که امارت اسلامی با چالشهای متعددی در صحنه جهانی مواجه است، روابط منطقوی به محور اصلی سیاست خارجی طالبان تبدیل شده است. آنها دریافتهاند که بدون روابط منطقوی قوی، نهتنها از انزوای جهانی رهایی نمییابند، بلکه بقای اقتصادی و سیاسی آنها نیز به خطر میافتد. از این رو، دستگاه دیپلماسی طالبان تمرکز ویژهای بر کشورهای همسایه و منطقوی مانند ایران، پاکستان، چین، روسیه و کشورهای آسیای میانه قرار داده است.
حکومت امارت اسلامی از موقعیت جغرافیایی افغانستان بهعنوان پل ارتباطی آسیای میانه، جنوبی و غربی بهره میبرند. پروژههایی مانند:
تاپی: خط لوله گاز ترکمنستان-افغانستان-پاکستان-هند که میتواند درآمد ارزی قابل توجهی برای طالبان ایجاد کند.
کاسا-1000: پروژه انتقال برق از آسیای میانه به پاکستان از طریق افغانستان.
خطوط آهن: اتصال منطقوی از طریق خطوط آهن، مانند مسیر ترمذ-مزارشریف و خواف-هرات برای تقویت تجارت منطقوی.
این پروژهها نهتنها اقتصاد طالبان را تقویت میکنند، بلکه مشروعیت آنها را نیز افزایش میدهند.
دستاوردهای طالبان در سیاست خارجی
در ابتدای به قدرت رسیدن امارت اسلامی، این گروه با چالش عظیم انزوای دیپلماتیک روبهرو شد. هیچ کشوری حاضر نبود به سرعت حکومت جدید را به رسمیت بشناسد، و بیشتر سفارتخانهها یا تعطیل شدند یا فعالیت محدود داشتند. دستگاه دیپلماسی طالبان در ابتدا تمرکز خود را بر باز نگهداشتن کانالهای ارتباطی با همسایگان و برخی قدرتهای منطقوی گذاشت تا از انزوای کامل جلوگیری کند.
- مهمترین دستاوردهای طالبان:
1. به رسمیت شناخته شدن از سوی روسیه
از نشستهای مسکو در سالهای 2021 تا مقبولیت در ژوئیه 2025، 4 سال طول کشید تا روسیه قانع شود که امارت اسلامی را به عنوان یک حکومت مشروع شناسایی کند. این موضوع مهمترین دستاورد طالبان در سیاست خارجی این گروه است. از جمله دلایل استراتژیک روسیه برای این اقدام میتوان به مهار نفوذ داعش-خراسان در آسیای میانه و بهرهگیری از افغانستان بهعنوان مسیر ترانزیت و شریک اقتصادی اشاره کرد.
2. حفظ و گسترش روابط با تمامی همسایگان
یکی از نگرانیهای جدی در روزهای نخستین به قدرت رسیدن طالبان، تنش با همسایگان از جمله ایران و پاکستان بود. اما رفته رفته اقدامات حکومت امارت اسلامی نگرانیها را به امیدواری تبدیل کرد تا جایی که میتوان گفت امروز همه کشورهای همسایه برای سرمایه گذاری و روابط و تعامل با افغانستان پیشقدم شدهاند و در سطوح مختلف سیاسی، اقتصادی و امنیتی با کابل وارد گفتوگو و همکاری شدهاند؛ روندی که نشان میدهد سیاست خارجی طالبان در چهار سال اخیر، هرچند با چالشهای جدی روبهرو بوده، توانسته افغانستان را از انزوای کامل خارج کرده و به بازیگری فعال در معادلات منطقوی بدل سازد.
3. تقویت مشروعیت در جهان اسلام
طالبان با محکوم کردن اقدامات اسرائیل در غزه و حمله به ایران، خود را در صف کشورها و جنبشهای حامی فلسطین و مخالف اسرائیل قرار میدهد. این رویکرد به آنها کمک میکند تا در میان افکار عمومی مسلمانان، جایگاه «مدافع امت اسلامی» را تثبیت کنند.
همچنین طالبان در چهار سال گذشته مجموعهای از اقدامات را برای تثبیت جایگاه خود انجام داده است:
دیپلماسی اقتصادی: یکی از محورهای مهم فعالیتهای طالبان، تلاش برای جذب سرمایهگذاری خارجی بوده است.
ارتباط با قدرتهای بزرگ: ارتباطات گسترده با چین و روسیه.
حضور در مجامع و گفتوگوهای چندجانبه: طالبان کوشیده با حضور در نشستهای مختلف، تصویر یک بازیگر مسئول را ارائه دهد از جمله حضور در نشست قلب آسیا و اکو
نقاط ضعف سیاست خارجی طالبان
اگرچه طالبان تلاشهایی برای خروج از انزوای دیپلماتیک و تقویت روابط منطقوی انجام دادهاند، اما نقاط ضعف متعددی در سیاست خارجی آنها مانع از پذیرش گسترده جهانی شده است.
عدم به رسمیتشناسی جهانی
یکی از بزرگترین نقاط ضعف سیاست خارجی طالبان، عدم به رسمیتشناسی رسمی توسط جامعه جهانی است. به جز روسیه و گامهای غیررسمی چین، هیچ کشوری دولت امارت اسلامی را به طور کامل به رسمیت نشناخته است. این مسئله، توانایی طالبان برای دسترسی به منابع مالی بینالمللی، مانند داراییهای مسدودشده بانک مرکزی افغانستان، را محدود کرده است. سازمان ملل و کشورهای غربی به رسمیتشناسی را به اصلاحات در زمینه حقوق بشر و مبارزه با تروریسم مشروط کردهاند، شرطی که از نظر کشورهای غربی، طالبان تاکنون نتوانستهاند برآورده کنند.
فشارهای اقتصادی و تحریمها
تحریمهای بینالمللی و قطع کمکهای خارجی، اقتصاد افغانستان را در بحران عمیقی فرو برده است. این محدودیتها، توانایی طالبان برای پیشبرد دیپلماسی اقتصادی را به شدت کاهش داده است. برای مثال، مسدود ماندن حدود ۷ میلیارد دالر از داراییهای بانک مرکزی افغانستان در بانکهای غربی، مانع از دسترسی طالبان به منابع مالی برای توسعه زیرساختها و اجرای پروژههای منطقوی شده است. این وضعیت، طالبان را به شدت وابسته به کمکهای محدود کشورهای همسایه و سرمایهگذاریهای پرریسک چین کرده است.
تصویر منفی در افکار عمومی بینالمللی
تصویر منفی طالبان در رسانهها و افکار عمومی جهانی، که ریشه در حاکمیت سختگیرانه آنها در دوره 5 ساله اول و سیاستهای بعضا سختگیرانه کنونی دارد، یکی دیگر از نقاط ضعف سیاست خارجی آنهاست. تلاشهای طالبان برای دیپلماسی رسانهای، مانند حضور در شبکههای اجتماعی و مصاحبه با رسانههای بینالمللی، به دلیل نقض حقوق دختران از سوی رهبران و برخی اقدامات خودسرانه نیروهای پایین رده طالبان در نقض حقوق بشر، تأثیر محدودی داشته است. این تصویر منفی، پذیرش طالبان در مجامع جهانی را دشوار کرده است.
کلام آخر
چهار سال پس از بازگشت طالبان به قدرت، سیاست خارجی این گروه ترکیبی از پیشرفتهای ملموس در حوزه منطقوی و ناکامیهای جدی در عرصه جهانی بوده است. طالبان توانستهاند با تمرکز بر همسایگان و قدرتهای منطقوی، از خطر انزوای کامل بگریزند و حتی به موفقیت مهمی مانند شناسایی رسمی از سوی روسیه دست یابند.
با این حال، فقدان به رسمیتشناسی گسترده بینالمللی، فشارهای اقتصادی و تصویر منفی جهانی همچنان چالشهای اساسی پیش روی دستگاه دیپلماسی این گروه است. آینده سیاست خارجی طالبان بستگی به میزان انعطافپذیری آنها در اصلاحات داخلی، بهبود حقوق بشر، و ایجاد توازن میان استقلال سیاسی و ضرورت تعامل جهانی دارد. اگر این اصلاحات بهموقع انجام نشود، هرچند طالبان بتوانند در سطح منطقه جایگاه نسبی خود را حفظ کنند، اما افغانستان در عرصه بینالمللی همچنان در حاشیه باقی خواهد ماند.

حکیم تاجیک