چهار و نیم دهه جنگ در افغانستان بهخوبی این موضوع را ثابت کرده که مشکلات، بحرانها و نارضایتیها، راهحل نظامی ندارد و فقط تفاهم و گفتوگو است که بر اینهمه چالشها پیروز میشود.
جدیداً طاهر زهیر، والی پیشین بامیان و سرپرست وزیر وزارت اطلاعات و فرهنگ حکومت جمهوریت که همصف مولوی مهدی بود و پس از کشته شدن وی، صفی را علیه طالبان داشت، بهطالبان تسلیم شده و در مصاحبهای گفته است که جنگ راهحل نیست و همه طرفها باید گزینه گفتوگو و صلح را در پیش گیرند.
چرا طاهر زهیر سلاح بر زمین گذاشت؟
در مورد چرایی پیوستن طاهر زهیر به طالبان تحلیلهای زیادی وجود دارد، ولی آنچه میتوان در این خصوص گفت، اینست که وی درک کرد که جنگ و مقاومتگری، راهحل مشکلات افغانستان نیست و فقط خونریزی و ویرانی را بههمراه دارد.
مقاومت او و مولوی مهدی در بلخاب بهخوبی این موضوع را ثابت کرد، زیرا در کنار جان باختن تعدادی، صدها تن آواره و بیخانمان شدند و تاثیر منفی روی زندگی مردم عادی برجا گذاشته بود.
جهان مخالفِ مقاومتگری در افغانستان
بارها کشورهای همسایه و جهان اعلام کرده که از حرکتهای مسلحانه در افغانستان حمایت نمیکنند. بهتازگی هم توماس نیکلاسون نماینده ویژه اتحادیه اروپا در افغانستان اعلام کرد که اروپا از هیچ مقاومت مسلحانه در افغانستان پشتیبانی نمیکند.
از همه مهمتر مردم افغانستان هم طرفدار جنگ نبوده و امیدوار بودند و هستند که صلح در کشور تامین گردد. به این معنی که وقتی یک حرکت یا جمعی از پشتیبانی مردمی و حمایتهای مالی خارجی بهرهمند نباشد، راه به جایی نبرده و شکست سرنوشت محتوم شان خواهد بود.
مقاومت شعاری فراریون از خارج
بهیقین میتوان گفت که وقتی طاهر زهیر و امثالهم میبینند که رهبران فراری در خارج با خانوادههای خود در لوکسترین خانهها زندگی میکنند و سر سفرههای رنگین غذا نشسته و در فیسبوک و رسانهها ساز مخالفت و مقاومت علیه طالبان را میزنند، و اینها در کوه و بیابان آواره هستند، به این نتیجه میرسند که این چهرههای فراری تعدادی معاملهگر هستند که فقط برای خود و اهداف خود اینگونه شعارها را سر میدهند، در حالیکه هیچ پشتوانه خارجی هم ندارند.
طاهر زهیر و راهبرد عدم خشونت
همانطور که یاد شد، پس از بهقدرت رسیدن طالبان، مردم افغانستان خصوصاً شیعیان با درک شرایط و اینکه جنگ و نظامیگری راهحل مشکلات کشور نیست، گزینه صلح و گفتوگو را در پیش گرفتند. این راهبرد که میتوان بهنام راهبرد “عدم خشونت” یاد کرد، موفقیتآمیز و قابل قبول بوده که کشورهای همسایه و جهان نیز در راستای آن عمل کردهاند.
پیوستن طاهر زهیر به طالبان، دقیقا مسیر همین راهبرد است که خشونت راه حل نه، بلکه گفتوگو بهترین گزینه برای ختم مشکلات میباشد. چنانچه در مصاحبهای خود هم به این مورد اشاراتی داشته و از همه طرفهای درگیر خواسته که از جنگ دست بکشند.
انتظارها از طالبان
وقتی طاهر زهیر به طالبان تسلیم شد، انتظاری جز این نخواهد داشت که در افغانستان صلح و امنیت برقرار گردد و همه اقوام و گروهها در حکومت سهم داشته باشد. افغانها هم بارها تاکید کرده و از طالبان خواستهاند که حکومت فراگیر تشکیل دهند تا دامنه مشکلات جمع شده و همه خود را در متن یک حکومت ملی و مردمی بیابند.
کشورهای منطقه و جهان نیز بارها شرط به رسمیت شناختن حکومت افغانستان را تشکیل یک حکومت همهشمول از سوی طالبان عنوان کردهاند. حالا نوبت رهبران طالب است تا به این خواستهها لبیک گفته و یک حکومتی را شکل دهند که مردم افغانستان، کشورهای همسایه و جهان آنرا میخواهند و خواستار آن اند.
انحصار قدرت باید از بین برود و از فرصت موجود باید استفاده شود، زیرا عدم توجه به این خواستهها نه تنها نارضایتی مردم را در قبال خواهد داشت، بلکه ممکن است سبب تغییر سیاست کشورهای منطقه و فرامنطقه نیز گردد که خود بحرانزا خواهد بود.
- اقدام طاهر زهیر، حرکت به سمت صلح و دوری از خونریزی
حرف آخر اینکه تسلیم شدن یا پیوستن طاهر زهیر به طالبان اقدام نیکو و قابل ستایش است که به جنگ و خونریزی نه گفته و گزینه صلح را در پیش گرفت. به یقین مشکلات افغانستان با مذاکره و گفتوگو حل میشود و طرفهایی که امروز داد از مقاومت میزنند، باید درک کنند که شرایط موجود افغانستان میطلبد که بین طرفها گفتوگو صورت بگیرد و با یک مکانیزم قابل قبول، صلح واقعی تامین گردد.
جنگ و جنگ آنچه در پی خواهد داشت، جنگهای داخلی خواهد بود که افغانها روزهای سیاه دهه هفتاد را بهیاد دارند و میدانند که جنگ داخلی به معنی نابودی افغانستان است و طرفی پیروز ندارد و نخواهد داشت. آنهایی که ساز مخالفت و مقاومت از خارج کوک کردهاند، فقط بهنفع خود معامله میکنند و برایشان ارزشی ندارد که جنگ داخلی میشود یا مردم از بین میروند.
الیاس احمدی، تحلیلگر سیاسی