پس از حملات یازدهم سپتمبر و حمله امریکا به افغانستان، طالبان شکست خوردند و حکومت موقت شکل گرفت که در این حکومت چهرههای بهقولی جهادی بهنام مردم و ادعای رهبری قومی یا حزبی سهمخواهی کرده و وزارت و ولایتی را سهم خود گرفتند. بهطور مثال عبدالرشید دوستم که حزب جنبش ملی را شکل داده بود و هرچند ریشه تشکیل این حزب برمیگشت بهحکومت خلق و پرچم، ولی دوستم ادعای رهبری قوم ازبیک را داشت و ولایتهای جوزان و فاریاب و… را برای خودش مصادره کرد.
هرچند کاربرد واژه سیاسیون در اینجا ناصحیح است، ولی سیاسیونی مثل عبدالرشید دوستم ادعای رهبری مردم را داشتند، اما تا بالای ۱۰۰ فیصد قومی عمل کردند و در سطح کوچکتر از آن گروهی پیش رفتند.
دوستم در فاریاب و… حلقه خاص خود را داشت، عطا محمد نور در بلخ و محقق در کابل که فقط از حکومت باجگیری کرده و پول و دارایی شان از بیرون سرازیر میشد.
فراریون و توانایی مقابله با طالبان
فراریون یا سیاسیونِ فراری در ۲۰ سال جمهوریت بهنامهای مختلف برای خود و تامین منافع کشورهایی مثل امریکا، بدترین ضربات را به سیاست و اقتصاد افغانستان وارد نمودند.
میلیاردها افغانی از پول بیتالمال صرف مصارف این چهرهها میشد که در این خصوص شاهحسین مرتضوی مشاور پیشین اشرف غنی بهتازگی گفته است که مصارف سالانه امنیتی بعضی از رهبران به چهار میلیارد افغانی در سال میرسد و تعدادی از اینها تا ۵۰۰ محافظ برای خود داشتند.
سیاسیون فراری مثل عبدالرشید دوستم یا عطا محمد نور که ادعای شان به مریخ می رسید، ولی توانایی لازم را در مقابله با طالبان نداشتند. چه قبل از سقوط جمهوریت که عطا و دوستم به صف جنگ علیه طالبان رفته بودند و شکست خوردند و چه اکنون که طالبان تمام افغانستان را زیر کنترول دارند.
عطا محمد نور چند ماه قبل در یک گفتوگوی تلویزیونی هشدار داده بود: شکست دادن طالبان معجزه نیست، ما طالبان را شکست خواهیم داد، تاریخ تکرار خواهد شد. جالبتر زمانی میشود که ادعای شکست این رهبران فراری و توانایی شان ریشه در کاخ سفید دارد.
طوری که بهتازگی عبدالرشید دوستم در یک مصاحبهای گفته است که اگر امریکا حمایتش کند، طالبان را شکست میدهد.
بردگی فراریون همچون عبدالرشید دوستم
ادعاهای رهبران فراری خصوصا ادعای اخیر دوستم بهخوبی نشان میدهد که اینها ریشه در این خاک نه، بلکه برده و بنده امریکا هستند که اگر حمایت شوند، بهدنبال منافع امریکا و خود حاضر هستند هزاران نفر را قربانی کنند.
به این معنا که توانایی شخصی از خود ندارند و اگر هم بخواهند روی مردم حساب باز کنند، خواب است و خیال، چون در سختترین شرایط به مردم پشت کردند و فرار را بر قرار برتری دادند.
خلاصه کلام
رهبرانی چون عبدالرشید دوستم ، نور و محقق و دیگران آنچه منافع خود شان و اربابان شان ایجاب کند، عمل میکنند و صراحتا هم میگویند که اگر امریکا حمایت شان کند، میتوانند با طالبان بجنگند.
این چهرهها دیگر جایگاهی بین مردم ندارند و حتا دیگر به کمک امریکا و غرب هم نمیتوانند بار دیگر بر سرنوشت مردم مسلط شوند، چون چهره حقیقی آنها آشکار شده و دیگر اعتبار و جایگاهی ندارند.
مردم افغانستان خواستار یک حکومت فراگیر هستند که در سایه آن بشود زندگی بهتر و آرامی داشته باشند. تعصب جایی در آن نداشته باشد و همه اقوام و نمایندگان واقعی مردم در بدنه حکومت جا داشته باشند.
این حکومت هم از نفوذ گروههای تروریستی مثل داعش جلوگیری میکند و هم پایههای نظام را مستحکم مینماید که دوام و قوام آن حتمی خواهد بود.
رهبران قومی آنچه برای مردم به ارمغان آوردند، قومگرایی بود و برای خودشان زراندوزی، ولی حالا شرایط تغییر کرده و همه آگاه شده اند که وحدت و همدلی و برادری بین تمام اقوام است که میتواند افغانستان را از گودال بحران به سکوی پیروزی و پیشرفت برساند.
جناب مارشال عبدالرشید دوستم! شما قبلا خود را به اندازه کافی ثابت کرده ای! لازم نیست صراحتا طلب حمایت از امریکا بکنی و مزدوریِ خود فریاد بزنی!
محمد احمدی، تحلیلگر