پیام علمای افغانستان به پاکستان و منطقه
در قلب تحولات سیاسی و امنیتی جنوب آسیا، تازهترین گردهمایی هزاران عالم دینی در کابل و صدور فتوایی با محور «عدم استفاده از خاک افغانستان علیه دیگر کشورها» به یکی از موضوعات بحثبرانگیز منطقه تبدیل شده است. این سند دینی در واکنش به تنشهای اخیر میان افغانستان و پاکستان منتشر شد؛ تنشهایی که اسلامآباد بارها از کابل خواسته تا تضمینهای روشن و قابل راستیآزمایی برای جلوگیری از استفاده از خاک افغانستان در مناقشات فرامرزی ارائه دهد.
فتوا در نظامهایی که هویتشان به آموزههای دینی پیوند خورده، از وزن اجتماعی و سیاسی بالایی برخوردار است. در حکومت طالبان، جایی که فقه اسلامی بهصورت مستقیم در ساختار تصمیمگیری نفوذ دارد، فتاوا نقش مهمی در جهتدهی به رفتار حکومت و جامعه ایفا میکنند. چنین موقعیتی باعث میشود که این بیانیه علما نه فقط یک توصیه اخلاقی، بلکه سندی با پیام سیاسی و دیپلماتیک قلمداد شود.
این فتوا در شرایطی صادر شد که روابط میان کابل و اسلامآباد بهسبب اتهامات اسلامآباد مبنی بر استفاده گروههای مسلح از خاک افغانستان بهمنظور انجام حملات علیه پاکستان به سردی گراییده است. در چنین فضای پرتنشی، صدور این فتوا نه تنها پاسخی به خواست پاکستان بود، بلکه تلاش برای ساختن چارچوبی از آداب همسایگیِ صلحآمیز در منطقه بود.
پیشزمینه این مناقشه به سالها اختلافات دو کشور بازمیگردد، از اتهامات متقابل حمایت از گروههای مسلح تا دخالتهای امنیتی در مرزها. این فتوای دینی میتواند گامی در جهت کاهش سوءتفاهمهای تاریخی و ارائه چارچوبی مشترک برای تعاملات آینده تلقی شود.
در همین راستا، بدون سازوکارهای اجرایی و تعهدات رسمی از سوی هر دو طرف، چنین سندی ممکن است به بیانیهای نمادین بدل شود. با این حال، معنای این فتوا آن است که علما و نخبگان دینی افغانستان در تلاشاند صدایی متفاوت، صدای صلح و احترام متقابل در عرصه منطقه منتشر کنند.
اهمیت فتوا در حکومت طالبان
در حکومت طالبان، فتوای علما جایگاه ویژهای دارد که فراتر از یک حکم حکومتی معمولی است. در چارچوب یک حکومت اسلامی، فتوای علما به منزله حُجت شرعی و منبع مشروعیت رفتار حکومت محسوب میشود؛ یعنی تصمیمات کلان سیاسی و امنیتی را نیز میتواند تحت تأثیر قرار دهد. این جایگاه باعث میشود که چنین فتوایی نهفقط برای شهروندان بلکه برای نخبگان سیاسی منطقه نیز اهمیت یابد.
فتواها بهطور سنتی مرجعیت دینی دارند اما در این مورد خاص، آنها بهعنوان ابزاری برای تثبیت چارچوبی اخلاقی و قابل استناد در روابط بینالمللی عمل میکنند. وقتی علما تاکید میکنند که افغانستان نباید علیه دیگر کشورها استفاده شود، این یک توصیه اخلاقی نیست بلکه یک خط مشی عملی و قابل دفاع فقهی است که باید توسط حکومت، شهروندان و نهادهای دینی رعایت شود.
در واقع، پاکستان بارها از طالبان خواسته تا تضمینهای رسمی بدهد که خاک افغانستان علیه آن کشور استفاده نخواهد شد، خواستی که به نظر میرسد بخشی از آن از مسیر فتوا و مشروعیت دینی دنبال شده است.
اهمیت این فتوا زمانی روشنتر میشود که آن را نه تنها فرمانی مذهبی، بلکه یک ابزار مشروعیتبخش در صحنه بینالمللی ببینیم. در حالی که بسیاری از کشورهای منطقه به دنبال تضمینهای قابل راستیآزمایی و ملموس هستند، این سند میتواند نقطه آغازی برای توافقات رسمیتر در آینده باشد.
با همه اینها، باید به موضوع دیگری توجه کرد: صرف انتشار یک فتوا اگر با بازتاب عملی همراه نشود، ممکن است مورد شک و تردید قرار گیرد؛ بنابراین، اجرای آن و نشان دادن اراده عملی طالبان در عمل، به همان اندازه اهمیت دارد که خود سند دینی.
تعهد حکومت طالبان به عدم استفاده از خاک افغانستان علیه دیگر کشورها
این بخش از فتوای علما تعهدی روشن و صریح را در برابر استفاده از خاک کشور برای صدمه زدن به دیگران اعلام میکند؛ تعهدی که ماهیت آن هم اخلاقی و هم سیاسی است. چنین تأکیدی از سوی علمای افغانستان، بهویژه در توافق با آنچه مقامهای رسمی طالبان نیز پیشتر مورد تاکید قرار دادهاند، میتواند نقش مهمی در کاهش تنشها داشته باشد. دولت طالبان بارها رد کرده که خاک افغانستان تحت کنترلش به پناهگاه گروههای مسلح علیه همسایگان تبدیل شود.
پاکستان از منظر رسمی، بارها نگرانی خود را درباره استفاده از خاک افغانستان اعلام کرده و خواسته تا کابل اقدامات مؤثری برای جلوگیری از این امر انجام دهد. در پاسخ به این نگرانی، فتوای علمای افغانستان میتواند بهعنوان یک «اعلان رسمی» تلقی شود که حکومت افغانستان را در برابر انتظارات همسایگان مسئول میکند.
از منظر دیپلماتیک، این تعهد میتواند به کاهش سوءبرداشتها و ایجاد زمینه برای گفتوگوهای امنتر کمک کند، اما باید توجه داشت که اجرای قطعی چنین تعهدی مستلزم یک سازوکار نظارتی قوی چه در سطح حکومتی و چه جامعه مدنی است تا از تکرار فعالیتهای فرامرزی جلوگیری شود.
بدون چنین سازوکارها، این اعلان دینی ممکن است تنها به یک «بیانیه نمادین» بدل شود؛ شبیه به موارد پیشین که فتاوا بدون نظارت اجرایی نتوانستند تاثیر عملی بگذارند.
با این حال، مفهوم «واجب دانستن» عدم استفاده از خاک کشور علیه دیگران میتواند فشار اجتماعی و فرهنگی علیه هر نوع فعالیت فرامرزی مسلحانه را افزایش دهد، به ویژه اگر جامعه محلی و نهادهای دینی بر تبعیت از آن تاکید کنند.
استقبال وسیع کاربران پاکستانی از فتوای علما
در فضای مجازی، واکنش شهروندان پاکستانی به این فتوای علمای افغانستان غالباً مثبت و صلحجو بوده است. بسیاری از کاربران آن را نشانهای از تمایل به کاهش تنش میان دو کشور قلمداد کردهاند و ابراز امیدواری کردهاند که این اعلامیه بتواند رهآوردی سازنده برای پایان درگیریهای فرامرزی باشد. این بازتاب نهفقط یک نمایش رسانهای، بلکه منظر عمومی جامعه را در شرایط حساسی پیش از گفتگوهای رسمی منعکس میکند.
این نوع واکنشها مهم است، زیرا در بسیاری از مناقشات دیپلماتیک، فشار افکار عمومی بر سیاستمداران میتواند عامل تعیینکنندهای در مسیر تصمیمگیری باشد. در موضوع افغانستان و پاکستان نیز، احساسات عمومی در هر دو کشور تأثیرگذار بوده و میتواند مذاکرات و رویکردهای رسمی را به سمت صلح و همکاری سوق دهد.
بین کاربران پاکستانی، بسیاری بر این باورند که چنین فتوایی میتواند فضای گفتگو و اعتمادسازی را به جای تنش تقویت کند، خصوصاً پس از سالها ادعا و اتهام متقابل درباره استفاده از خاک افغانستان علیه پاکستان. این امیدواری در شبکههای اجتماعی نشاندهنده تمایل عمومی به رخدادهای صلحآمیز و تعامل سازنده است.
حتی اگر واکنشها محدود به فضای اینترنت باشند، باز هم میتوان آنها را بخشی از روند شکلگیری گفتمانی جدید در روابط دو کشور دانست؛ گفتمانی که بر احترام متقابل، همزیستی سیاسی و کاهش خشونت تاکید دارد.
تاثیر فتوای علما بر کاهش فعالیتهای تحریک طالبان پاکستان
از منظر امنیتی، یکی از مهمترین سوالها این است که آیا چنین فتوایی میتواند بر رفتار گروههای مسلح مانند تحریک طالبان پاکستان (TTP) تأثیرگذار باشد. در عمل، گروههای غیردولتی اغلب مستقل از فتواها عمل میکنند، اما این بیانیه دینی میتواند فشار اجتماعی و مشروعیتی علیه آنها ایجاد کند؛ به ویژه زمانی که جامعه محلی و نهادهای دینی به تبعیت از آن تاکید کنند.
گزارشها پیش از این نشان دادهاند که مقامهای رسمی پاکستانی بارها از حضور شبهنظامیان در نزدیکی مرزها ابراز نگرانی کردهاند و خواستار اقدام کابل شدهاند. در چنین زمینهای، فتوا میتواند بهمثابه یک چارچوب اخلاقی مشروعیتبخش تلقی شود، که حکومت و نهادهای امنیتی افغانستان را تحت فشار قرار میدهد تا اقدامات مشخص و عملی برای جلوگیری از فعالیتهای فرامرزی انجام دهند. به بیان دیگر، این سند میتواند به تسهیل همکاری امنیتی و تقویت سازوکارهای نظارتی رسمی کمک کند.
هرچند که گروههای مسلح خودسر ممکن است فتوای علما را نادیده بگیرند، اما اگر جامعه بزرگتر و نخبگان دینی بر تبعیت از آن تاکید کنند، فشار اجتماعی علیه مشارکت در عملیاتهای برونمرزی میتواند افزایش یابد؛ فشاری که ریشه در منطق اخلاقی و دینی دارد.
بدون تردید، تحقق این تأثیر بستگی تنگاتنگی با اراده سیاسی و قابلیت اجرایی حکومت افغانستان دارد، اما این فتوا قدمی مهم در جهت افزایش هزینه اجتماعی و مشروعیتی برای کسانی است که هرگونه فعالیت فرامرزی را در دستور کار دارند.
فتوای اخیر علما به مثابه سیگنالی دیپلماتیک به پاکستان
فتوای صادرشده علمای افغانستان را میتوان نه فقط اعلامیهای دینی بلکه سیگنالی دیپلماتیک به دولت اسلامآباد دانست. پاکستان بارها خواستار تضمینهای رسمی و معتبر درباره عدم استفاده از خاک افغانستان علیه آن کشور بوده است.
با صدور این فتوا، علما و حکومت افغانستان نشان دادهاند که متوجه اهمیت این نگرانی هستند و آمادهاند که در چارچوبی صلحآمیز و بر مبنای اصول مشترک دینی و اخلاقی به این موضوع پاسخ دهند. این خود نوعی رویکرد دیپلماتیک غیررسمی است که میتواند شکافهای اعتماد موجود را تا حدی پر کند و زمینه را برای گفتوگوهای رسمیتر فراهم نماید.
در مقابل، پاکستان ممکن است این اقدام را تنها یک گام اولیه بپندارد و بر تضمینهای بیشتر تأکید کند، اما نمیتوان انکار کرد که چنین پیامی میتواند در مسیر کاهش تنشها و ایجاد گفتوگوی سازنده نقشی مثبت داشته باشد.
فتوا میتواند بهعنوان یک نقطه شروع برای مذاکرات دیپلماتیک گستردهتر، از جمله گفتگوهای امنیتی، همکاریهای مرزی و تعاملات فرهنگی عمل کند؛ زمینهای که در نهایت به صلح پایدار در منطقه کمک میکند.

جمعبندی
در یکی از پیچیدهترین مقاطع تاریخ روابط میان افغانستان و پاکستان، فتوای تازهی علمای افغانستان در کابل نه فقط یک اعلامیه دینی، بلکه نشانهای از آرمان صلحجویانه و تلاش برای خروج از دور خشونتهای فرامرزی بوده است. این سند که صراحتاً بر ممنوعیت استفاده از خاک افغانستان علیه دیگر کشورها تأکید دارد، هم از منظر شرعی و هم از منظر سیاسی اهمیت دارد و میتواند نقطهی آغازی برای بازتعریف روابط دو کشور باشد، اما این مسیر در گرو عملیاتی شدنِ پیام آن است.
در سطح دینی و حکومتی، این فتوا نشان داد که در ساختار سیاسی افغانستان، آموزههای اسلام و احکام علما همچنان نقش تعیینکننده دارند؛ نه صرفاً بهعنوان توصیهای اخلاقی، بلکه بهعنوان حُجت شرعی و منبع مشروعیت رفتار حکومت. چنین جایگاهی به پیام صلحآمیز این فتوا وزن میدهد و میتواند زمینههای اعتمادسازی را در صورتی که با ابزارهای اجرایی همراه شود فراهم سازد. تلاش برای تبدیل یک بیانیهی دینی به راهکاری عملی برای جلوگیری از تنشهای فرامرزی، چالشی بزرگ اما ضروری است.
بازتاب این فتوا در فضای رسانهای و اجتماعی پاکستان، از تحلیل رسانهها تا انتشار آن در شبکههای اجتماعی نشان میدهد که موضوع نه در خلأ خبری بلکه در گفتوگوی عمومی مردم نیز مطرح شده است. بازتابهایی که بازتابدهندهی امید به کاهش تنش و تمایل به گفتوگوی سازندهاند، گرچه هنوز بیش از آنکه تبدیل به سیاست رسمی شود، در حوزهی افکار عمومی باقی ماندهاند، اما همین بازتابها خود نشانهای از ظرفیت جامعه برای پذیرش صلح و گفتوگو هستند.
از جنبه امنیتی، تأثیر مستقیم این فتوا بر فعالیت گروههای مسلح فرامرزی، مانند تحریک طالبان پاکستان هنوز نیازمند زمان و عملکرد عملی نهادهای مسئول است. تحولات آتی نشان خواهد داد که آیا این اعلامیهی دینی میتواند هزینهی اجتماعی و مشروعیتی علیه فعالیتهای فرامرزی ایجاد کند، یا فقط در سطح نظری باقی بماند. قدم نخست در مسیر تبدیل فتوای اخلاقی به راهبرد امنیتی، ایجاد سازوکارهای نظارتی و همکاری متقابل است.
در سطح دیپلماتیک، این فتوا میتواند بهعنوان سیگنالی از تمایل به کاهش تنش و گشودن باب گفتوگو تعبیر شود. زمانی که دولتها به پیامهای مدنی و دینی گوش فرا میدهند، امکان ایجاد چارچوبهای مشترک برای گفتگو، همکاری مرزی و حل منازعات افزایش مییابد. این سند میتواند بهعنوان پایهای برای گفتوگوهای رسمیتر، از جمله مذاکرات امنیتی و همکاریهای منطقهای عمل کند؛ مشروط به اینکه از بیانیه عبور کرده و به عمل مشترک و قابل راستیآزمایی تبدیل شود.
در نهایت، جمعبندی این تحولات را میتوان در این جمله خلاصه کرد: فتوای علمای افغانستان گامی نمادین و مهم در مسیر صلح و همزیستی سیاسی میان افغانستان و همسایگانش است؛ اما تحقق این صلح نیازمند ارادهی سیاسی، سازوکارهای اجرایی و مشارکت جامعهی مدنی است، تا این اعلامیهی اخلاقی و دینی به یک برنامه عملی برای ثباتِ پایدار در منطقه بدل شود.
مجتبی همت











