عملیات طوفان الاقصی
حوالی صبح شنبه پانزدهم میزان، گروه های مقاومت، عملیاتی را تحت عنوان «طوفان الاقصی» در عمق خاک اسرائیل راه اندازی نمودند. نیروهای مقاومت بیش از 5هزار موشک را از نوار غزه به سمت اسرائیل شلیک کردند و همزمان پیاده نظام گروه های مقاومت نیز به شهرک ها و مناطقی که توسط رژیم صهیونیستی اشغال گردیده بودند، حمله نمودند.
عملیات طوفان الاقصی یکی از موفقانه ترین جنگ های گروه های مقاومت در بین تمام جنگ های است که در طول بیش از هفتاد سال با رژیم صهیونیستی صورت گرفته اند. این جنگ چنان غافلگیر کننده و حساب شده صورت گرفته اند که حتی دشمنان مردم فلسطین نیز به موفقیت و کامیابی آن، اذعان کرده است.
چنانچه وزیرخارجه انگلیس در توئیتی نوشته است که: «از اقدامات نیروهای مقاومت شوکه و وحشت زده شده است». از طرف دیگر عملیات طوفان الاقصی چنان کوبنده و فراگیر بود که رژیم صهیونیستی را عملا در حوزه های اطلاعاتی و نظامی کاملا با شکست مواجه ساختند. باتوجه به ویژگی های منحصر به فرد عملیات طوفان الاقصی، لازم است که دلایل و عوامل آن را کالبد شکافی نمائیم.
زمینه ها و عوامل عملیات طوفان الاقصی
اسرائیل بعد از اینکه در سال ۲۰۰۵ از غزه عقبنشینی نمود، این منطقه را به بزرگترین زندان تبدیل کرد و دو ویژگی که اسرائیلیها در برخورد با غزه با آن توصیف میشوند خشم و وحشیگری علیه غیرنظامیان است. اسرائیل در ۲۷ دسمبر ۲۰۰۸ عملیات «سرب گداخته» را علیه غزه به راه انداخت و نوار غزه را از زمین، هوا و دریا برای مدت ۲۲ روز بمباران کرد.
این یک جنگ نبود بلکه کشتاری یکجانبه بود که در آن تنها ۱۳ اسرائیلی کشته شدند و ۱۴۱۷ غزهای کشته شدند که از جمله آنها ۳۱۳ کودک بودند. بیش از ۵۵۰۰ تن نیز زخمی شدند. براساس آمارها ۸۳ درصد قربانیان غیرنظامی بودند و اسرائیل در آن زمان مدعی شده بود که برای دفاع از شهروندانش در مقابل موشکهای حماس این جنگ را به راه انداخته است. اما اسناد نشان میدهد که این یک جنگ متجاوزانه ی عمدی بود.
در توافق آتش بس که در سال 2008 تحت نظارت مصر میان حماس و اسرائیل صورت گرفت، قرار شد که اسرائیل محاصره غزه را پایان دهد. اما اسرائیل در چهارم نومبر این توافق را نقض کرد و با یورش به غزه شش تن از رهبران حماس را به قتل رساند. شورای حقوق بشر سازمان ملل بعد از این جنگ که ۱۸ جون ۲۰۰۹ به پایان رسید، کمیته حقیقتیابی را با ریاست ریچارد گلدستون فرستاد. وی و تیمش به این نتیجه رسیدند که نیروهای اسرائیلی مرتکب نقض قوانین جنگی شدهاند.
این هیئت به این نتیجه رسید که جنگی که در طول سه هفته در اواخر ۲۰۰۸ تا اوایل ۲۰۰۹ رخ داد، حمله عمدی برای مجازات و توهین و ترساندن ساکنان و از بین بردن اقتصاد محلی غزه بوده است. هدف از این جنگ ترساندن غیرنظامیان بود. تروریسم استفاده از زور علیه غیرنظامیان برای اهداف سیاسی است و براساس این تعریف عملیات سرب گداخته یک اقدام تروریستی محسوب میشود؛ هدف سیاسی مجبور کردن ساکنان به مخالفت با حماسی بود که در انتخابات ۲۰۰۶ پیروز شده بود.
عملیات سرب گداخته نماد هر مسئله اشتباهی در روش اسرائیل درباره غزه است. درگیری اسرائیل و فلسطین یک درگیری سیاسی است که نمیتوان با طرق نظامی آن را حل کرد، اما اسرائیل روشهای دیپلماتیک را نادیده میگیرد و به اعمال زور شدید میپردازد. این عملیات یکی از جنگهای کوچک علیه غزه بود که به دنبال آن عملیات «بازگشت پژواک» در سال ۲۰۱۲ و عملیات «صخره سخت» در سال ۲۰۱۴ رخ داد. این اسامی متحیرکننده صرفا با هدف حیلهورزی و سرپوش گذاشتن بر حمله به غیرنظامیان و زیرساختهای شهری به اسم دفاع از خود انتخاب شدهاند.
جنرال های اسرائیلی درباره نفوذ و حمله به غزه اینگونه صحبت میکنند که این جنگها عملیات «چیدن حشیش در باغ» است. این کنایه به معنای این است که چنین عملیاتهایی به صورت منظم و بی پایان انجام میشوند و این به عملیات قتل غیرنظامیان و منهدم کردن زیرساختها اشاره دارد. این کنایهای است که نشان میدهد هدف عمیقتری پشت نادیده گرفتن روشهای دیپلماتیک و استفاده مداوم از زور وجود دارد و براساس این واقعیت تلخ، هیچ صلح دائمی وجود ندارد چراکه جنگ آتی تنها به گذر زمان بستگی دارد.
حجمی از خشونت ها و وحشیگری های که ارتش اسرائیل در مناطق غزه و همجوار آن از سالهای 2008 تا همین آواخر مرتکب شده اند، از تصور انسانی خارج است. آدمی صرف به دلیل اینکه انسان است، نمی تواند حتی آن حجم از بربریت و وحشت را تصور کنند، چه رسد که در عمل دست به آن خشونت ها ببرند.
سر انجام حجم عظیمی از خشونت های ناروای اسرائیلیان، گروه مقاومت را ناچار ساختند تا اقدام به یک دفاع جانانه نمایند. به همین خاطر حوالی صبح هفتم اکتبر 2023، نیروهای مقاومت با راکت پراکنی و حمله به اراضی ای که اسرائیلیان طی سالهای گذشته به اشغال در آورده بودند و در آن مناطق تماما اعضای ارتش اسرائیل ساکن بودند، علمیات بزرگی را به راه انداختند.
ویژگی های منحصر به فرد عملیات طوفان الاقصی
در طول بیش از 70 سال، تمام جنگ های که میان گروه های مقاومت و اسرائیل صورت گرفته اند، در تمام آن جنگها، گروه های مقاومت و مردم مظلوم فلسطین بیشتر از اسرائیلیان تلفات و قربانی داده اند. اما عملیات طوفان الاقصی، روند غم انگیز گذشته را معکوس کرد و اینبار دمار از روزگار اسرائیل و ارتش این کشور در آورد.
هرچند اسرائیلیان در طول تاریخ، همیشه غیر نظامیان را هدف قرار داده اند و به همین دلیل بیشترین خسارت و جنایت را در حق مردم مظلوم فلسطین وارد کرده اند، اما عملیات طوفان الاقصی افزون براینکه تمام موازین و قوانین جنگ را رعایت کرده اند، فقط مراکز نظامی را به صورت حساب شده و دقیق هدف قرار داده اند که موفقیت بی نظیری نیز به دست آورده اند.
سازمان موساد اسرائیل و سیای آمریکا، سالهاست که به خودشان می بالند و در سرتاسر منطقه و جهان جولان می دهند. تا اکنون هیچ کشوری و هیچ گروهی نتوانسته بود که قدرت اطلاعاتی این دو سازمان مخوف را به چالش بکشند، اما عملیات طوفان الاقصی، به صورت خیلی واضح و روشن از نظر اطلاعاتی این دو سازمان را شکست داد و بی آبرو ساخت.
اسرائیل طی سالهای اخیر مدام به گنبد آهنین و قدرت دفاعی ارتشش می بالید. عملیات طوفان الاقصی، چنان کوبنده و گسترده قدرت دفاعی رژیم صهیونیست را با شکست مواجه ساخت که حتی دوستان اسرائیل، اعتراف می کنند که آنهمه تبلیغات در سیستم دفاعی این کشور مبالغه ی بیش نبوده است.
مسئولیت جهان اسلام در قبال عملیات طوفان الاقصی
گروه های مقاومت موفقانه عملیات طوفان الاقصی را به ثمر رساندند. آنها مسئولیت و رسالت شان را به طور احسن انجام دادند. به دلیل اینکه بسیاری از کشورها و دولت ها بر جنایت ها و خشونت ها و وحشیگری های اسرائیل در سالهای گذشته سرپوش گذاشته بودند، عملیات طوفان الاقصی باعث شده اند که اسرائیل اکنون نسخه ی جدیدی از درندگی اش را در غزه به نمایش بگذارند.
بنابراین کشورها و گروه های که در پی ایجاد روابط عادی با رژیم صهیونیستی بودند، اکنون مسئول اند که به جنایت های بی حد و حصری که ارتش اسرائیل در غزه مرتکب می شوند، نگاه کنند و سپس تصمیم به ایجاد روابط عادی با این کشور غاصب بگیرند. از طرف دیگر جهان اسلام و به ویژه سازمان همکاری های اسلامی در شرایط کنونی مسئولیت دارند که از غزه و مردم مظلوم فلسطین دفاع کنند.
اگر سازمان همکاری های اسلامی، در حال حاضر نتواند که از انفعال در بیاید و اقدام عملی در دفاع از مردم مظلوم فلسطین انجام دهد، بهتر است که این سازمان ملغا گردد و برای همیشه به تاریخ بپیوندد. زیرا از زمانی که این سازمان تاسیس گردیده است، تا اکنون فعالیت ملموس و محسوسی نداشته است و بر خلاف اتحادیه های که در اروپا و آمریکا و دیگر نقاط جهان فعال اند و در شرایط لازم به مسائل کلان ورود میکنند و تاثیرات قابل ملاحظه ی بر وضعیت میگذارند، سازمان همکاری های کشورهای اسلامی تا هنوز هیچ کار نکرده و نتوانسته است.
از این رو شرایط مردم فلسطین در حال حاضر، محک و آزمونی قشنگی برای کارایی سازمان همکاری های کشورهای اسلامی است.
افزون بر سازمان همکاری های کشورهای اسلامی، اتحادیه عرب و در کل تمام کشورهای اسلامی(جهان اسلام) موظف و مسئول اند که جلوی قتل عام بی رویه ی مردم مسلمان و مظلوم فلسطین را بگیرند. اگر جهان اسلام، امروز از مردم مظلوم فلسطین حمایت نکنند و رژیم صهیونیسم زیر سایه ی حمایت های آمریکا و غرب، مسلمانان مظلوم غزه و فلسطین را قتل عام کنند، دیر یا زود این وضعیت دامنگیر اکثریت جوامع اسلام خواهد شد. وضعیت کنونی غزه و فلسطین آخرین هشداری است که به جهان اسلام داده میشود.
حنیفه بارکزی