در ابتدای قدرتگیری طالبان، مولوی عبدالحکیم حقانی، قاضیالقضات طالبان، کتابی به زبان عربی منتشر کرد باعنوان «الإمارة الإسلامية و نظامها» که ضمن اشارات به موضوعات مختلف، به مسئله و جایگاه زنان پردازش زیادی کرده و همانطور که برخی از کارشناسان، این کتاب را بهعنوان مانیفیست گروه حاکم معرفی میکنند، بررسی آن عاری از اهمیت نخواهد بود.
گوشهای از نگاه قاضیالقضات طالبان در مورد زنان
عبدالحکیم حقانی که کتابش مورد تایید ملا هبتالله آخندزاده، رهبر طالبان نیز قرار گرفته، در صفحه 151 مینویسد: «نظام خدایی بر این اساس استوار است که زن مشغول زاییدن پسران و دختران و تربیت آنان در خردسالی باشد. این کار از وظایف اختصاصی زنان است. مرد بیرون از خانه در عرصههای زراعت یا صنعت یا تجارت یا کارمندی حکومت اشتغال مییابد و نفقه عیالش را تأمین میکند. اکنون کسانی پیدا شدهاند که به نام حقوق و آموزش زنان، میخواهند فتنهپراکنی کنند.»
تعلیم و تحصیل زنان
تئوریسن حکومت طالبان در مورد تحصیل زنان نیز میگوید: زن میتواند رشتههایی را انتخاب کند که درخور شأنش باشد، مثل داکتری و خیاطی، اما در رشتههای کیمیا و هندسه و مانند آنها نیازی به زنان نیست و مردان به تنهایی میتوانند ضرورتهای جامعه در این عرصهها را تأمین کنند. (ص۲۶۲)
حقانی مینویسد: با این حساب، طبیعی است که تعلیم مختلط در مکاتب و دانشگاهها مطلقاً حرام است. این کار علاوه بر اینکه خلاف ارزشها و آموزههای اسلام است، غیرت و ننگ افغانی نیز هرگز آن را برنمیتابد. (ص ۲۶۳)
نقدی بر نگاه قاضیالقضات
1: تفسیر زاییدن، کار کردن در خانه، رسیدگی بهنیازهای مرد و امثالهم که وظیفه زنان از دیدگاه قاضی القضات طالبان است، برداشت و تفسیر شخصی وی بوده و حتا در صدر اسلام نیز چنین نبوده و آن احادیثی که در کتاب مولوی حقانی آمده، تفسیر آن برخاسته از دیدگاه شخص ایشان است. حضرت خدیجه کبرا، نمادی از یک زن مبارزه و حاضر در صحنه بود و همین طور حضرت عایشه که فعالیتهای زیادی را در زمینههای مختلف سیاسی و اقتصادی انجام داد. حدیثی از پیامبر اسلام نقل نشده که همخوانی با چنین روایتی داشته باشد.
2: مولوی حقانی مینویسد: اکنون کسانی پیدا شدهاند که به نام حقوق و آموزش زنان، میخواهند فتنهپراکنی کنند. با این حرف تا حدی موافق و نیز مخالفم. این درست که در 20 سال جمهوریت که امریکا تسلط بر افغانستان داشت و یکی از تلاشهای این کشور تهاجم فرهنگی بود، موسسات زیادی را پیرامون حقوق زنان ایجاد کرد و فعالیتهای نامیمونی را داشتند. چهرههایی را به صحنه آورده بود که بهنام حقوق زنان افغان، بدترین خیانت را به این قشر مهم و تاثیرگذار انجام دادند و در پی فتنه بودند که امروز در اروپا و امریکا برای خود خانه و زندگی پر زرق و برقی دارند و خبری از حقوق و داعیه داری از جایگاه و حقوق زنان نیست. اما مخالفم، زیرا چرا باید تاوان فعالیتهای نامیمون امریکا و وابستگان غرب را زنان افغان بدهند؟ حضور زنان در عرصههای مختلف، اگر از دید طالبان مشکلزا است، باید فرهنگسازی شود و بر مبنای شریعت اسلامی باشد، نه اینکه بلکل زنان را محروم کرده و بگویند که زنان فقط برای پختن و زاییدن و خانه نشستن هستند.
3: کشورهای غربی و شرقی بهدور، امروز در کشورهای اسلامی زنان در پستهای مختلف حکومتی و عرصههای سیاسی، فرهنگی و اجتماعی حضور داشته و موثریت بالای دارند. اگر زن اینجینر شده و ساختمانی را ساخته، تابحال هیچ گزارشی نشده که چون فلان ساختمان را یک زن ساخته، ویران شده و این ناشی از ناتوانی زنان است. اگر ملاک شریعت باشد، در اکثر کشورهای اسلامی شریعت وجود دارد و شریعت محمدی مانع اینجینر شدن یک زن نمی شود.
4: وقتی مهمترین نظریهپرداز حکومت طالبان میگوید که تعلیم مختلط در مکاتب و دانشگاهها حرام است و این کار علاوه بر اینکه خلاف ارزشها و آموزههای اسلام است، غیرت و ننگ افغانی نیز هرگز آن را برنمیتابد، دقیق و اینکه در 20 سال جمهوریت در اکثر مکاتب و دانشگاهها صنوف دخترانه و پسرانه جدا بوده به کنار. اما زمانیکه طالبان رویکار آمدند، خودشان صنوف دانشجویان دختر و پسر را جدا کردند و حتا تایم درسی شانرا تغییر دادند. مردم و مهمتر از آن خود دانشجویان از این کار ناراحت نه، بلکه استقبال کردند و خوشحال بودند که میتوانند درس بخوانند، ولی حتا با این اصلی که خود طالبان نیز تاکید دارند، مخالفت شد و وزیر تحصیلات عالی حکومت سرپرست دانشگاهها را بهروی دختران بست و همینطور قبلتر از آن مکاتب به روی دختران بالاتر از صنف ششم بسته شده بود.
افغانها در مورد زنان چه میگویند؟
من یک افغان هستم. یک مسلمان که در همین خاک بزرگ شده، تعلیمات دینی را در مدرسه و تحصیلات و تعلیمات معاصر را در مکتب و دانشگاه فرا گرفتهام. پیامبر بزرگوار اسلام حضرت محمد (ص) در مورد تعلیم میفرماید: آموختن علم بر هر مرد و زن مسلمان فرض است. این یعنی هیچ ممانعتی حتا در برداشت از علوم دین مبین و شریعت برای زنان وجود ندارد. فعالیتهای اقتصادی حضرت خدیجه کبرا، مصداق بارز حضور یک زن در عرصه اقتصادی بوده و است که نمیتوان تفسیر وارونه از آن نمود. نمیشود گفت که حضور زنان در عرصههای مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، ورزشی و… در کشورهای مسلمان، آنان را از دایره دین و شریعت خارج کرده است. فقها و علمای بزرگی حضور دارند که حضور زنان را در جامعه الزامی میدانند و هیچ مشکلی در این زمینه نتراشیدهاند.
نتیجهگیری
با آنکه کتاب مولوی حقانی مورد تایید رهبر طالبان قرار گرفته، ولی حقیقت از شریعت گرفته تا قوانین بینالمللی خلاف آنرا نشان میدهد. زنان می توانند در بخشهای مختلف نقشآفرینی کنند و میتوانند داکتر، اینجینر، پیلوت، خبرنگار، معلم و… شوند. تئوری حذف زنان، نمیتواند اجرایی شود، چرا که جامعه افغانستان مخالف آن است و همینطور علمای بزرگ اسلام در مورد جایگاه زنان به صراحت دیدگاههای خود را مطرح کرده اند. در نشستهای مختلف جهانی وقتی بحث زنان میشود، مقامات طالبان میگویند که این یک موضوع داخلی است. بله! درست این یک موضوع داخلی و خارجیها کاری نداشته باشند، ولی در همین داخل، همین مردم از حکومت میخواهند که زنان را حذف نکنند، حقوق زنان را پایمال ننمایند و مکاتب و دانشگاهها را به روی دختران باز نمایند.
بناءً هم در مسائل زنان و حقوق این قشر و هم در مسائل دیگر، مردم زمانی میتوانند بالای طالبان اعتماد کنند که طالبان دیدگاههای تند خود را کنار گذاشته و مشکلتراشی نکنند. افغانها همه مسلمان هستند، زنان افغان همه حجاب دارند و هیچ مشکلی در این زمینه وجود ندارد. این موضوعات داخلی باید در داخل حل شود، تا بهانه به دست پروژه بگیران غرب نیفتد و با اشک تمساح ریختن برای زنان، فضا را آلوده ننمایند.
الیاس احمدی