بیش از چهار دهه است که افغانستان با چالشهای متعدد سیاسی، اقتصادی، و اجتماعی مواجه می باشد. برای برون رفت از وضعیت نابسامانی های موجود و دستیابی به ثبات پایدار، راهکارهای مختلفی مطرح و تجربه شده است؛ اما متأسفانه نتیجه بخش نبوده اند. یکی از راهکارهای رسیدن به ثبات پایدار که پس از به قدرت رسیدن دوباره طالبان در آگست 2021 همواره از سوی جامعه بین المللی مطرح می شود، شکل گیری یک حکومت فراگیر در افغانستان است؛ اما تعبیرها و تفسیرهای کشورها، مقامات حکومتی و کارشناسان نشان می دهند که از مفهوم حکومت فراگیر فهم واحدی وجود ندارد؛ لذا خوب است که مفهوم حکومت فراگیر به بررسی گرفته شود، و ضرورت آن برای ثبات افغانستان، و چگونگی تشکیل آن به گونهای که منافع و حقوق همه اقشار جامعه را مدنظر قرار دهد، تبیین گردد.
مفهوم حکومت فراگیر
برخی تصور می کنند حکومت فراگیر، نوعی حکومت ائتلافی یا مشارکتی است که بر پایه توافقات موقتی و تقسیم قدرت میان گروههای مختلف سیاسی شکل میگیرد. به نظر می رسد این فهم از حکومت فراگیر نه مقصود جامعه بین المللی است و نه مقبول مردم افغانستان. حکومت فراگیری که در مجامع بین المللی مطرح می شود، به معنای ایجاد دولتی است که بهطور مؤثر تمامی اقشار جامعه را در بر بگیرد و بهگونهای عمل کند که در خدمت همه مردم باشد؛ لذا تعبیر حکومت فراگیر به توزیع قدرت سیاسی میان گروههای مختلف سیاسی یا رهبران در تبعید نمی تواند تفسیر درست از حکومت فراگیر باشد، بلکه حکومت فراگیر باید ساختاری داشته باشد که در آن تمامی اعضای جامعه، از اقشار مختلف قومی، مذهبی، و اجتماعی، در فرآیندهای تصمیمگیری و اجرایی دولت مشارکت داشته باشند.
این مشارکت نباید بر اساس منافع سیاسی یا تقسیم قدرت میان رهبران گروههای مختلف باشد، بلکه باید بر پایه عدالت، شایستگی، و نمایندگی واقعی از مردم شکل گیرد و اصول همچون عدالت، شفافیت، و پاسخگویی از پایه های اساسی آن به شمار می رود. این مفهومی از حکومت فراگیر در افغانستان تنها زمانی محقق میشود که قوانین بهطور شفاف، بیطرفانه، و پاسخگو وضع و اجرا شوند. پر واضح است که چنین حکومتی نه یک ائتلاف موقتی از گروههای مختلف است و نه جمعی از اضداد سیاسی که بهطور مصلحتی گرد هم آمدهاند.
اهمیت حکومت فراگیر در ثباتسازی افغانستان
افغانستان کشوری با تاریخ طولانی از تنشها و تعارضات سیاسی، قومی، و مذهبی است. این تعارضات در طول سالیان متمادی به عنوان یکی از عوامل اصلی بیثباتی و عدم توسعه در کشور مطرح بودهاند. تشکیل حکومت فراگیر با مفهومی که توضیح داده شد میتواند به عنوان یکی از راهحلهای اساسی برای این مشکلات عمل کند. با مشارکت تمامی جهت های ذینفع اجتماعی در فرآیندهای سیاسی، زمینه برای کاهش تنشها و تقویت وحدت ملی فراهم میشود. از سوی دیگر، حکومت فراگیر میتواند با ایجاد اعتماد میان مردم و دولت، پایههای مشروعیت و اقتدار حکومت را تقویت کند. این امر نه تنها باعث تقویت ثبات داخلی میشود، بلکه به دولت افغانستان اجازه میدهد تا با قدرت بیشتری در عرصههای بینالمللی حضور یابد و از منافع ملی کشور دفاع کند.
حکومت فراگیر، نه واگذاری قدرت به رهبران در تبعید!
یکی از تفسیرهای نادرست و مخرب از مفهوم حکومت فراگیر، واگذاری یا توزیع قدرت سیاسی به رهبران سیاسی در تبعید و نمایندگان جامعه مدنی که در خارج از کشور زندگی میکنند، است. این تفسیر نه تنها با اصول اصلی حکومت فراگیر در تضاد است، بلکه میتواند منجر به تعمیق اختلافات و بحرانهای داخلی شود. رهبران سیاسی و نمایندگان جامعه مدنی که در خارج از افغانستان زندگی میکنند، اغلب از شرایط واقعی داخل کشور دور هستند و توانایی درک عمیق از مشکلات و نیازهای مردم را ندارند. واگذاری قدرت به چنین افرادی میتواند موجب بیاعتمادی مردم به حکومت و افزایش نارضایتیهای عمومی شود. علاوه بر این، این رویکرد ممکن است باعث ایجاد وابستگیهای جدید به نیروهای خارجی شود که خود عامل دیگری برای بیثباتی در کشور است.
و کلام آخر اینکه:
تشکیل حکومت فراگیر در افغانستان میتواند به عنوان یکی از راههای اساسی برای دستیابی به ثبات پایدار و توسعه متوازن در کشور عمل کند. اما باید دقت داشت که حکومت فراگیر هرگز به معنای حکومت ائتلافی و جمع اضداد و یا واگذاری قدرت به رهبران سیاسی در تبعید یا نمایندگان جامعه مدنی خارج از کشور نیست. حکومت فراگیر به مفهوم مشارکت واقعی و مشروع تمامی اقشار و گروههای داخلی است که بر پایه اصول همچون عدالت، شفافیت و پاسخگویی استوار است. پر واضح است که مفهوم دوم از حکومت فراگیر می تواند یک ایده جدید برای حل بحران افغانستان باشد و الا حکومت های ائتلافی که صرفا متمرکز به منافع سیاسی گروه ها و جریان های سیاسی هستند، پیش از این حداقل دوبار در چهل سال اخیر در افغانستان تشکیل شده است و موفقیت آمیز نبوده است.
تمنا پوپلزی