نشست وین
سومین نشست شماری از چهرههای مخالف طالبان در وین، پایتخت اتریش هفته گذشته برگزار شد و چهرههای مثل احمد مسعود، فرزند احمدشاه مسعود، محمد محقق، از رهبران جهادی، رنگین دادفر اسپنتا، وزیر خارجه حکومت حامد کرزی و برخی از نمایندگان پیشین ولسی جرگه در آن اشتراک و سخنرانیهایی را داشتند.
در این نبشته اشاراتی را به متن و حاشیه نشست وین خواهیم داشت که آیا نشست یاد شده، کارآیی داشته یا خیر.
متن نشست وین
دو دور قبلی نشست وین، در حالی برگزار شد که هیچ راهکار منظم و قابل قبولی برای رسیدن به صلح و امنیت پایدار در افغانستان ارائه نشد و سخنرانان هرکدام آمدند، صحبت کردند، شعار دادند و دوباره برگشتند به کشورهایی که در آن پناهنده هستند و خانههایی که در زمان ماموریت شان خریده بودند. سومین نشست اما رنگ و رخ خود را باخته بود چهرههای مثل رحمتالله نبیل در آن شرکت نکردند و مهمتر از آن احمد مسعود و محقق هر کدام سخنرانیهای آتشین داشتند، ولی در درون آن چیزی وجود نداشت که حلال مشکلات باشد و یا مسیر درست صلح را ترسیم نماید.
احمد مسعود، برخلاف شور و غوغای فیسبوکی که دارد، در عمل، مرد عمل نیست. همان ابتدایی که طالبان در حال سقوط دادن ولایات بود، عدهای به او امید بسته بودند که آمر صاحب جوان مقاومت میکند، ولی چند روزی نگذشت که آمر صاحب همه آن جوانان احساساتی را تنها گذاشت و رفت. حتا وقتی که از کشور نیز خارج شد، بعد از آن نیز میتوانست هنرنمایی خوبی در عرصه سیاسی انجام دهد، ولی بد عمل کرد و ناپخته سیاست نمود تا جایی که همه هوادارانش از او ناامید شدند.
محمد محقق در سخنرانی خود، حقانی را مرد جنگ و صلح خواند و این واکنشهای زیادی را در فضای مجازی داشت، ولی حقیقت همین است که این چهرهها فاقد هرگونه دانش سیاسی برای ارائه راهکارسیاسی برای برونرفت افغانستان از مشکلات هستند. آنها بهنوعی تلاش میکنند تا به جهان بفهمانند که آنها هنوز میتوانند در قضایای افغانستان موثریت داشته باشند، ولی هر بار خرابتر عمل میکنند.
سومین نشست وین نیز دستاوردی نداشت و خالی و عاری از هرگونه مکانیسم صحیح، قابل قبول و قابل عمل برای حل مشکلات افغانستان بود.
حاشیه نشست وین
متن سومین نشست وین که همه میدانند هیچ چیزی و هیچ دستاورد و نتیجهای نداشت، ولی جالبتر از آن حاشیه نشست بود. محمد محقق عکسهای از گردش و بهقول عامیانه «چکر» خود با فامیلش در اتریش را فیسبوکی کرد، به رستورانت بندامیر که فلان آدم ساخته رفت و غذا نوش جان کرد، از شهر زیبای ویانا عکسبرداری کرد و…
همین طور احمد مسعود هم پیش از نشست و پس از نشست خوب خوب نگارهها را با چند تن از هموطنان ثبت کرد، کلاه خود را کج نمود و خدا حافظ گفت و تمام. در واقع وزنه حاشیه نشست وین نسبت به اصل نشست سنگینتر بود و مخاطب بیشتری را جذب خود کرد.
سومین نشست ویانا، نشست نبود، بلکه فقط بعد از ماهها این فرصت را برای چهرههای یادشده فراهم کرد تا دیدار تازه کنند، چای بنوشند، خانه اقارب و خانوادههای شان مقیم اتریش بروند، از مناظر زیبای این کشور و این شهر لذت ببرند و دوباره برگردند به ترکیه و انگلیس و آلمان و…
از وین تا دوحه
در مقابل اما دیروز سومین نشست دوحه، با میزبانی سازمان ملل در پایتخت قطر شروع شد، نشستی که بلاخره پای طالبان به آن کشیده شد، ولی از یک موضع محکم. طالبان در دو دور قبلی این نشست شرکت نکردند و بلاخره در نشست آتی با دپلماسی خود، سازمان ملل را قبولاندند که موضوعاتی مثل تعیین نماینده ویژه را از آجندای بحث حذف کند. طالبان توانسته توجه اکثر کشورهای منطقه و جهان را بهخود جلب کند و آرایش خوب سیاسی را برقرار نماید، ولی گردشگران در وین کوچکترین موثریتی نداشتند و حرف شان خریداری پیدا نکرد.
اینجا بحث ما، سفیدنمایی طالبان نیست، چون من بارها به بعضی از سیاستهای طالبان انتقاد کرده و حتا بحثهایی را با چهرههای طالبانی داشتهام و دارم، ولی حقیقت همین است که چهرههای مثل مسعود محقق و دیگران موثریتی ندارند و هر روز جلوه شان کم و کمتر میشود.
بهترین کاری که گردشگران وین میتوانستند انجام دهند، تهیه یک نقشه راه برای رسیدن به صلح واقعی بود که هم مورد قبول جهان باشد و هم مورد قبول مردم و هم طالبان. شعارهای هوایی و استفاده از ادبیات جنگی، فقط فرصتها را از بین میبرد و حاصل دیگری نخواهد داشت.
الیاس احمدی