پس از خروج ایالات متحده از افغانستان در آگست 2021 و بازگشت مجدد طالبان به عرصه قدرت، در مورد نقش احتمالی چین به عنوان یک کشور همسایه و یک قدرت بزرگ جهانی در آینده این کشور مطالب زیادی نوشته شده است. خلاء اقتصادی و مسائل بشردوستانه به جا مانده از پایان اشغال آمریکا، پیامدها، چالش ها و فرصت های قابل توجهی برای منافع چین در این کشور خواهد داشت. نگرانی چین از افغانستان قابل توجه است و تحولات در افغانستان می تواند مشکلات جدی برای ثبات داخلی چین در منطقه ناآرام سین کیانگ و همچنین پروژه راه ابریشم در پاکستان و آسیای مرکزی ایجاد کند. در عین حال، یک افغانستان نسبتاً باثبات – عاری از تهدیدات گروههای شبهنظامی و تروریستی – میتواند فرصتهایی را برای چین و دیگر کشورهای منطقه فراهم کند تا در بازسازی و توسعه اقتصادی پس از جنگ سهیم باشند.
افغانستان امارتی فرصتی برای چین
طالبان در آگست 2021 کشوری را که از بیش از چهار دهه جنگ مستمر رنج می برد تحت کنترل و اختیار خود درآورد و پس از آن این کشور با ترکیبی از بحران های انسانی، اقتصادی و مالی شدیدی مواجه شده است. کمکهای خارجی که تا پیش از سقوط نظام جمهوریت، تقریباً نیمی از بودجه کشور را تمویل می کردند، تا حد زیادی دیگر وجود ندارد. به این نکته باید اشاره کرد که براساس گزارشات منتشر شده از سوی نهادهای گوناگون، تعداد انفجارها، حوادث انتحاری و کشتههای مربوط به جنگ نسبت به سالهای پیش از سقوط، به شدت کاهش یافته است، اما طالبان همچنان به تعدادی از گروه های تروریستی و دهشت افگن براساس دوستی و ارتباط دیرینه ای که دارند پناه داده اند که می توان به حضور الظواهری رهبر القاعده در کابل اشاره کرد که خود گواه چنین موضوعی است، اما از سوی دیگر ناامنی هایی از بعد بشری: گرسنگی، فقر، توسعه نیافتگی، کمبود فرصت های آموزشی و تبعیض هدفمند قومی و جنسیتی به سطوح بحرانی خود رسیده است.
در این میان نقش کشورهای منطقه برای کمک به بهبود وضعیت افغانستان مهم است. شکی وجود ندارد که روسیه، ایران، کشورهای آسیای مرکزی و چین نقش برجسته ای می توانند در این زمینه داشته باشند. البته ناگفته نباید بماند که کشورهای منطقه برای سرمایه گذاری و مساعدت های مالی انتظاراتی از سوی طالبان خواهند داشت. انتظاراتی همچون عدم حمایت از گروه های تروریستی، حمایت از حقوق بشر مخصوصا زنان و دختران، تشکیل حکومت همه شمول و سایر موارد …
همانطور که عنوان شد در این نوشته به نگرانی های چین از جانب افغانستان و ناکارآمدی های طالبان می پردازیم.
کارشناسان و تحلیلگران مسئله افغانستان اظهار داشته اند که چین توانایی ایفای نقش عمده در بازسازی و توسعه اقتصادی افغانستان پس از جنگ را در قالب کمک و منابع اقتصادی دارد اما این کمک ها ملزم به مساعد سازی شرایط امنیتی برای این کشور است که متاسفانه حوادث اخیر تروریستی از سوی داعش باعث شده است تا چین در بخش سرمایه گذاری در افغانستان تردید داشته باشد.
تروریسم علیه چین
در تاریخ 12 دسمبر، درست یک روز پس از دیدار وانگ یو سفیر چین با شیرمحمد عباس ستانکزی، معاون وزیر امور خارجه امارت اسلامی، و درخواست از وی برای افزایش امنیت سفارت چین، تروریست ها یک هتلی در کابل که اشخاص چینی در آن ساکن بودند را هدف قرار دادند. داعش بعداً مسئولیت این حمله تروریستی را پذیرفت. حمله ای که بر نگرانی چین از افغانستان افزود.
با پیشرفت ژئوپلیتیک جهانی از دوران جنگ علیه تروریسم تا رقابت آمریکا و چین، تهدیدات جهادی فراملی برای چین نیز تکامل یافته است. در دو دهه گذشته، ایالات متحده هدف اصلی گروه های جهادی جهانی برای تهاجم به افغانستان، عراق و سوریه بود. با این حال، اکنون به نظر می رسد که چین جز اهداف گروه های تروریستی به ویژه از سوی داعش و الشباب قرار دارد که این مسئله باعث نگرانی چین از افغانستان شده است.
تا همین اواخر، گروههای جهادی مانند القاعده و داعش، چین را در تبلیغات افراطی خود برای سرکوب مسلمانان اویغوری در منطقه غربی سین کیانگ هدف قرار میدادند. با این حال، روایت آنها اکنون بر “امپریالیسم چین” متمرکز است، همانطور که مسئله جاده ابریشم نشان از این ماجرا می دهد.
از آنجایی که تروریستان به جای آزار و اذیت مردم مسلمان اویغور، ردپای اقتصادی رو به گسترش چین را هدف خود قرار می دهند، این تغییر تحول در موضوع تروریسم جهانی در عصر رقابت ایالات متحده و چین، مورد توجه است.
در زمینه رقابت قدرت های بزرگ، داعش برای سوء استفاده از این رقابت، به طور هوشمندانه سلاح های خود را به سمت چین چرخش داده اند. تفکر این است که تنشهای آمریکا و چین بر سر تایوان و همچنین جنگ روسیه و اوکراین، راه را برای ظهور خلافت جهانی خودخوانده داعش هموار خواهد کرد.
در اوایل سال 2014، ابوذر البرمی، ایدئولوگ جهادی داعش، سیاست خارجی چین را هدف قرار داده بود. پس از اعلام خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان، وی ویدئویی با عنوان “بیایید برای چین مزاحمت ایجاد کنیم” را منتشر کرد و گفت که واشنگتن در جنگ افغانستان شکست خورده است و زمان آن فرا رسیده است که بالای پکن متمرکز شویم.
در سال جاری گروه داعش در مجله خود به عنوان صدای خراسان مقاله ای را با عنوان “رویای امپریالیسم چینی” منتشر کرد که جاه طلبی چین و طرح جاده ابریشم را با استعمار انگلیس و شرکت بدنام هند شرقی مقایسه کرد.
- نگرانی چین، جاه طلبی ها و تروریست هایی علیه چین
با این حال، جنگجویان داعشی معتقدند که چینیها به دلیل فقدان برتری نظامی قاطع نسبت به آمریکاییها، آسیبپذیرتر از همتایان غربی خود هستند. این گروه اذعان می دارد که برخلاف ایالات متحده که هژمونی جهانی خود را از طریق قدرت نظامی به دست آورد، چین برای دستیابی به جاه طلبی جهانی خود به مسیر اقتصادی پایبند است.
جالب اینجاست که داعش سیاست خارجی چین را با حمله مغول ها در قرن سیزدهم مقایسه میکند و بدین ترتیب بر این باور استند که تسلط چین سوسیالیست مانند امپراتوری مغول کوتاهمدت خواهد بود. این گروه خاطر نشان می کند که شرکت های چینی در آسیا و آفریقا ممکن است روزی در میان ترس از تهدیدات گروه های جهادی همچون خودشان سرمایه گذاری های خود را در این مناطق کنار بگذارند، همانطور که شرکت های غربی در موزامبیک اخیراً انجام دادند.
در پایان باید عنوان کرد که در دو دهه گذشته، دلیل وجود جهادگرایی فراملی، مداخلات آمریکا در عراق، سوریه و افغانستان بود. اکنون از نظر گروه های تروریستی مخصوصا داعش، مسئله گسترش چین از طریق ابتکار جاده ابریشم است که به نقطه ضعفی برای گروه های جهادی تبدیل شده است.
اکنون نگرانی چین نیز وجود گروه های تروریستی است که می تواند سد راه اهداف و خواسته های این کشور در افغانستان باشد. نگرانی چین قابل تامل است و باید دید چه سرنوشتی در انتظار آینده حضور چین در افغانستان است.
غلام سرور رسولی، آگاه مسائل افغانستان