هیدروپلیتیک طالبان
در جهان امروز، آب دیگر صرفاً مایۀ حیات نیست؛ بلکه به ابزاری برای اعمال قدرت، ایجاد نفوذ و حتی سلاحی ژئوپلیتیک بدل شده است. آنچه کارل پوپر در باب قدرت و مسئولیت میگوید، بهخوبی در این عرصه صدق میکند: هر دولت برای حفظ مشروعیت باید منابع طبیعیاش را مدیریت کند، اما همین مدیریت میتواند بذر تنشهای بزرگتر را بیفشاند.
افغانستان، سرزمینی با رودهای خروشان و کوهستانهای پرآب، در پارادوکسی تاریخی گرفتار است: منابع آبیاش غنی است، اما ساختار سیاسی و اقتصادیاش برای بهرهبرداری از این منابع همواره شکننده و وابسته بوده است.
مصاحبه اخیر عبداللطیف منصور، وزیر آب و انرژی طالبان، با شبکه الجزیره، دقیقاً در بطن چنین وضعیتی قرار میگیرد. او کوشید به تبلیغات منفی علیه سیاستهای آبی طالبان پاسخ دهد و همزمان تصویری از یک افغانستان در حال برخاستن ترسیم کند؛ افغانستانی که بند میسازد، برق تولید میکند، به حقآبه همسایگان احترام میگذارد و از دخالت خارجی تبری میجوید. اما آیا این تصویر یک واقعیت ژئوپلیتیک است یا صرفاً روایتی تبلیغاتی؟
از تخار تا هلمند؛ سیاست بندسازی طالبان و معادلات توسعه داخلی
یکی از محورهای مهم سخنان منصور، تأکید بر ادامۀ کار بندهای بزرگ در ولایات پکتیکا، لغمان، هلمند و ارزگان و همچنین آغاز پروژههای تازه در تخار، بغلان و پکتیا است. افغانستان کشوری است که بیش از ۷۵ درصد منابع آبیاش در داخل سرزمین شکل میگیرد، اما تنها بخش اندکی از آن مهار و مدیریت میشود.
پیش از طالبان نیز دولتهای پیشین با کمک جامعه جهانی روی بندهایی مانند کجکی، سلما (بند دوستی افغانستان–هند) و کمالخان سرمایهگذاری کرده بودند، اما بسیاری از پروژهها یا ناتمام ماند یا با مشکلات فنی و مالی متوقف شد. طالبان اکنون میخواهند با برجسته کردن این پروژهها نشان دهند که در مسیر توسعه گام برمیدارند، حتی اگر دسترسی به منابع مالی بینالمللی محدود باشد.
نمونه بارز این تلاشها، پروژههای نیمهتمام در هلمند است که علاوه بر اهمیت کشاورزی، به مناقشه دیرین با ایران بر سر حقابه هیلمند پیوند خورده است. ادامه چنین پروژههایی از نگاه طالبان، هم بیانگر استقلال در تصمیمگیری است و هم نشانهای برای مخاطبان داخلی که حکومت قادر است وعدههای توسعهای را محقق سازد.

حقابه ایران و بند کنر؛ آزمون دیپلماسی طالبان در برابر همسایگان
منصور در سخنانش تاکید نموده است که افغانستان تلاش میکند طبق توافق، حقابه ایران را بپردازد و نمیخواهد به دلیل چنین مسائلی روابط خود با همسایگان، به ویژه کشورهای اسلامی، آسیب ببیند. این موضعگیری، در شرایطی بیان میشود که مناقشه و منازعه بر سر آب هیلمند یکی از پرتنشترین موضوعات میان کابل و تهران بوده است.
در سال ۱۴۰۲، این مناقشه حتی به درگیریهای کوچک مرزی میان مرزبانان دو کشور انجامید. با این حال طالبان، تا اکنون خشک سالی و کمآبی را بهانه قرار داده و از تامین حقابهی ایران سر باز زده است. از طرف دیگر طالبان به خوبی میدانند که هرگونه انعطاف در برابر ایران، نهتنها بخشی از تنشها را کاهش میدهد بلکه به آنها وجهۀ دولتداری مسئولانه در سطح منطقهای میبخشد.
در همین راستا، منصور به مسئله حساس احداث بند بر روی دریای کنر نیز اشاره کرد؛ جایی که افغانستان معتقد است میتواند بیش از ۱۲۰۰ مگاوات برق تولید کند. این پروژه، اگرچه به لحاظ اقتصادی برای افغانستان حیاتی است، اما نگرانیهایی را در پاکستان ایجاد کرده است. با این حال، منصور مدعی است که اسلامآباد مخالفتی با این طرح ندارد. اگر این گفته درست باشد، نشاندهندۀ تلاش طالبان برای مدیریت اختلافات از مسیر مذاکره و جلب حمایتهای فنی بهویژه از چین خواهد بود.
در همین چارچوب، مذاکرات با یک شرکت چینی برای آغاز پروژه، نشان میدهد که طالبان به دنبال شریکان غیرغربی برای سرمایهگذاری در پروژههای زیربناییاند. این انتخاب، هم ناشی از محدودیتهای سیاسی است و هم تمایل برای ادغام در طرحهای کلان چین در منطقه، از جمله «کمربند و جاده».
میان شایعات و واقعیتها؛ تصویر طالبان از هیدروپلیتیک خود
یکی دیگر از بخشهای سخنان منصور، رد شایعات درباره نقش کشورهای خارجی در سیاست آبی افغانستان بود. به ویژه او اشاره کرد که شایعات درباره طرح ترکیه در این زمینه بیاساس است. این موضعگیری نشان میدهد که طالبان به شدت حساساند تا هیدروپلیتیک خود را «ملی» و مستقل جلوه دهند، نه ابزاری در دست قدرتهای بیرونی.
همچنین، منصور از طرح احداث بندی بر روی دریای بالامرغاب که به سمت ترکمنستان جریان دارد، خبر داد. چنین پروژهای میتواند نه تنها ظرفیت زراعت وآبیاری و تولید برق را افزایش دهد، بلکه به ابزاری برای مدیریت روابط با ترکمنستان نیز تبدیل شود.
تبلیغات رسانهای علیه سیاست آبی طالبان، عمدتاً بر محور این نگرانی شکل گرفته که طالبان ممکن است با بیتوجهی به حقوق همسایگان، بحرانهای جدیدی در منطقه بیافرینند. اما اظهارات منصور، ولو در سطح گفتار، نشاندهنده تلاش برای ارائه یک تصویر متفاوت است: طالبان میخواهند همزمان با پیگیری پروژههای توسعهای، روابط با کشورهای همسایه را نیز مدیریت کنند.
این دوگانه اما به آسانی تحققپذیر نیست. تجربه نشان داده است که هر پروژه آبی در افغانستان، بیدرنگ به مسئلهای امنیتی و سیاسی بدل میشود؛ از حقابه ایران گرفته تا نگرانیهای پاکستان و حتی حساسیتهای آسیای میانه.

جمع بندی
سخنان عبداللطیف منصور را باید فراتر از یک مصاحبه تبلیغاتی دید. این اظهارات بازتابدهندۀ تلاش طالبان برای یافتن جایگاهی در معادلات منطقهای از رهگذر سیاست آبی است. بندسازی در افغانستان، اگرچه میتواند ظرفیت بزرگی برای توسعه و تولید انرژی ایجاد کند، اما به همان اندازه زمینهساز رقابتها و تنشهای ژئوپلیتیکی است. طالبان ناگزیرند میان نیازهای داخلی و حساسیتهای خارجی تعادل برقرار کنند.
گفتگوی اخیر منصور واقع نشان میدهد که حکومت طالبان، هرچند هنوز با مشکلات عظیم فنی، مالی و سیاسی مواجه است، اما تلاش دارد خود را بهعنوان بازیگری مسئول و آگاه به واقعیتهای منطقهای معرفی کند. اینکه این تلاش در عمل نیز به نتیجه خواهد رسید یا نه، پرسشی است که آینده با وضوح بیشتری پاسخ خواهد داد.
نقیب الله جمشید