Facebook
Twitter
Telegram
WhatsApp
Email
Print

وضعیت مخالفان طالبان

پس از سقوط نظام جمهوریت در افغانستان و استقرار مجدد طالبان، این پرسش اساسی به‌وجود آمده است که: آیا کسانی که خود در فروپاشی نظام گذشته نقش مستقیم داشتند، می‌توانند در قامت مخالفان و بدیل حکومت فعلی ظاهر شوند؟

پاسخ به این پرسش، مستلزم بررسی عمیق عقبه‌ی فکری، عملکرد گذشته، و موقعیت کنونیِ این افراد است؛ کسانی که اکنون در بیرون از مرزها نشسته‌اند و هر از گاهی با سر و صدای رسانه‌ای و بلوف سیاسی، ادعای تغییر در افغانستان را مطرح می‌کنند. مقاله‌ی حاضر به واکاوی این وضعیت و تحلیل موقعیت «مخالفان طالبان » خواهد پرداخت.

  • کارنامه‌ای سیاه‌تر از اشغالگران: فساد، مزدوری و سقوط

در طی بیست سال حکومت جمهوریت، چهره‌هایی که امروز خود را «مقاومتی»، «رهبران تبعیدی» یا «مدافعان آزادی» می‌نامند، عاملین اصلی نظام فاسدی بودند که بر شانه‌های ملت، استبداد، قوم‌گرایی و فساد را نهادینه کرده بودند.

نظام جمهوریت، علی‌رغم حمایت‌ بی‌سابقه‌ی سیاسی، مالی و نظامی از سوی غرب، نه‌تنها نتوانست نهادهای کارآمد و مردمی را پدید آورد، بلکه فجیع‌ترین شکل دزدی، تقلب، پارتی‌بازی و وابستگی به استخبارات بیگانه را به نمایش گذاشت.

بر اساس گزارش سازمان شفافیت بین‌الملل، افغانستان در سال ۲۰۲۰ در جایگاه ۱۶۵ از ۱۸۰ کشور در شاخص ادراک فساد ایستاده بود؛ رتبه‌ای که حکایت از عمق فاجعه داشت. از دهات دورافتاده تا کاخ‌های کابل، رشوه و پارتی‌بازی چون خونی در رگ‌های نظام جریان داشت. خاندان‌های بانفوذ، مناصب کلیدی را در چنگ خود گرفتند و منابع ملی را چون ارثی خانوادگی میان خود تقسیم کردند.

در این میان، وابستگی به قدرت‌های خارجی، چون زنجیری بر دست و پای کشور بود. میلیاردها دالر از آمریکا و متحدانش به افغانستان سرازیر شد، اما بخش بزرگی از این ثروت یا در جیب مقامات فاسد گم شد یا در پروژه‌هایی بی‌ثمر به باد رفت. زندگی مردم عادی، همچنان در فقر و ناامنی غوطه‌ور ماند و این کمک‌ها، جز برای عده‌ای قلیل، نان و آبی به همراه نیاورد.

اگرچه اشغالگران غربی با جنگ‌افروزی و حمایت از جنگ‌سالاران، نقشی ویرانگر در این سرنوشت شوم افغانستان داشتند، با این حال، فراریان جمهوریت که در مقام وزرا، سفرا، فرماندهان، سیاستمداران و تکنوکرات‌های وابسته عمل کردند، نه‌تنها شریک این فاجعه بودند، بلکه با مزدوری آشکار، چشم بر خیانت‌ها و فساد گسترده بستند و در قبال سرنوشت ملت، کم‌تقصیرتر از اشغالگران نبودند.

  • چهار سال بعد از فرار: از فیس‌بوک تا فراموشی

با سقوط کابل در سال ۱۴۰۰، اکثریتی از مسئولان و صاحب منصبان جمهوریت با سرعت از کشور گریختند. از همان روزهای نخست، در کشورهای مختلف اقدام به راه‌اندازی شوراها، جبهه‌ها، احزاب تبعیدی و تشکل‌هایی کردند که ادعای “مبارزه با طالبان” را داشتند. اما این تلاش‌ها، بیش از آن‌که بر پایه‌ٔ طرح سیاسی و واقع‌گرایانه باشد، بر پایه‌ی خودنمایی، رقابت‌های درونی و توهم دوران گذشته شکل گرفتند.

جبهه‌هایی مانند «جبهه متحد افغانستان»، «بنیاد آینده افغانستان» و سایر سازوکارهای مشابه، بدون داشتن پایگاه درون‌کشوری، بدون انسجام فکری و بدون ارتباط با مردم، یکی پس از دیگری دچار فروپاشی شدند. اختلاف‌های درونی، اتهام‌زنی، رقابت بر سر رسانه‌ها، جای هر نوع برنامه‌ریزی راهبردی را گرفت.

در این مدت، هر از گاهی یکی از این افراد در مصاحبه‌ای، بیانیه‌ای یا پیام تبریکی، سقوط قریب‌الوقوع حکومت طالبان را وعده داد؛ وعده‌هایی که نه‌تنها محقق نشدند، بلکه بیشتر به یک شوخی سیاسی تبدیل شدند. در تازهترین نمونه، برخی از چهرههای مخالف طالبان در ایام عید قربان سال جاری، بار دیگر با هیاهو اعلام کردند که حکومت طالبان بهزودی فرو خواهد پاشید.

این در حالی است که طالبان نه تنها توانسته اند مراسم عید را با موفقیت و در فضایی امن برگزار کنند، بلکه همچنان کنترل محکمی بر اوضاع داخلی افغانستان دارند. اگرچه چالشهای داخلی و خارجی برای آنها وجود دارد، اما هیچ نشانه ای از فروپاشی آنها در حال حاضر دیده نمیشود. بنابراین، برخلاف هیاهوی مخالفین، واقعیت میدانی عکس این ادعاها را ثابت میکند و طالبان همچنان به حاکمیت خود ادامه میدهند.

  • نتیجه‌گیری

امروز که نزدیک به چهار سال از سقوط جمهوریت می‌گذرد، نشانه‌ای از فروپاشی طالبان دیده نمی‌شود. برخلاف ادعاهای گزافه‌گویانه‌ی فراریان، ساختار حکومتی طالبان نه‌تنها پابرجا مانده بلکه در بسیاری از موارد انسجام بیشتری نیز یافته است. آنان نه با شورش داخلی مواجه‌اند، نه با انشقاق عمده، و نه حتی با مخالفت منطقه‌ای جدی.

در سوی دیگر، فراریانی هستند که گذشته‌ای تاریک، اکنونی بی‌ثمر، و آینده‌ای بی‌چشم‌انداز دارند. مردمی که هنوز خاطره‌ی خیانت‌های جمهوری فاسد را فراموش نکرده‌اند، هرگز به مدعیان آن نظام دل نخواهند بست. امروز، اپوزیسیونی که بر پایه‌ی گزافه‌گویی، خودفریبی و غرب‌گرایی بنا شده، بیش از هر زمان دیگری از جامعه فاصله گرفته است. آنها نه تنها «بدیل سیاسی» نیستند، بلکه خود همچنان بخشی از مسئله‌اند، نه راه‌حل.

وضعیت مخالفان طالبان
وضعیت مخالفان طالبان: گذشته ای تاریک، اکنونی بی ثمر، آینده ای بی چشم انداز
  • سخن پایانی

نجات افغانستان، نه در دست یک گروه، نه در مشت یک قوم، بلکه در هم‌صدایی صادقانه‌ی همه‌ی فرزندان این سرزمین است. اگر منتقدان به‌جای تکرار گذشته، دل به آینده ببندند و راه گفت‌وگو، اصلاح، اتحاد و طرح‌سازی را در پیش گیرند، شاید بتوان از دل این خاکستر، دوباره آتشی از امید روشن کرد.

حبیبه غلامی

لینک کوتاه:​ https://tahlilroz.com/?p=8533

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *