پیامدهای 11 سپتمبر برای افغانستان
وقتی سخن از 11 سپتمبر به میان می آید، پیامدهای آن برای افغانستان از مهم ترین مواردی است که جای بحث و تأمل دارد. آمریکا پس از جنگ تباه کننده ی ویتنام، جنگ سرد و دیگر شیطنت ها و شرارت های که قبل از 11 سپتمبر در منطقه و جهان انجام داده بود، با آنکه ادعای رهبری جهان را داشت، اما همچنان از انظار عمومی جهانیان دور بود. به عبارت دیگر، پس از پایان جنگ سرد و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، آمریکا هیچ میدانی برای جولان و قدرت نمایی نداشت. این وضعیت به شدت سیاستمداران آمریکایی را خسته کرده بود. آنها انتظار داشتند که کشورها و ملتها از آنها حساب ببرند. اما جهانِ امن، هیچ دلیل و نیازی نداشت که منتظر تصامیم آمریکایی ها باشد.
- جهان قبل از 11 سپتمبر
به طور کل می توان گفت که جهان قبل از 11 سپتمبر، آرام و یا دستِ کم با تنش های کمتری مواجه بود. زندگی ملت ها به صورت مسالمت آمیز جاری بود و دولتها و کشورها، هیچ دغدغه ای نداشتند. ملت ها و دولت ها به صورت افسار گسیخته در حال کسب علم و دانش بودند. جهان در حال عبور از گذشته و ورود به دنیای معاصر و تکنولوژی بود. در شهرهایی مانند دمشق که به عنوان عروس شهرهای دنیا مطرح بود، زندگی کماکان بدون هیچ دغدغۀ امنیتی ادامه داشت.
در چنین جهانی هیچ کَسی به ارباب و رهبر نیاز نداشت. هیچ دولتی حاضر نبود میلیاردها دالر برای خرید تسلیحات آمریکایی هزینه کند. دولتها هیچ تهدیدِ امنیتی را احساس نمیکردند و واقعا هیچ دلیلی نیز مبنی بر احساس کردنِ چنین مسائلی نداشتند. رهبران کشورها و دولتها نیز تحت هیچ شرایطی حاضر نبودند که چاپلوسی دولت مردان آمریکایی را نمایند. هیچ دولتی حاضر نبود که به سیاست مداران و شرکت های آدمخوار آمریکایی توسل جویند و یا بدانها رشوه بپرداخت کنند. اوضاع نرمال بود و جوامع فقط رقابتِ اقتصادی و تکنولوژیکی را دنبال می کردند. در رقابت های علمی و تکنالوژی، کسی به کسی نیاز نداشت. در چنین رقابتی، تنها برگ برنده از آنِ کسی هست که تلاش می نماید. جهان قبل از 11 سپتمبر نیز، صحنه ای از رقابت مسالمت آمیز علمی و تکنولوژیکی بود. حتی کشورهای مانند لیبیا نیز در قافله ی این رقابت شرکت کرده بودند.
- جهانِ خواست آمریکا
جهانِ امن که در آن تمام ملت ها به صورت مسالمت آمیز زندگی نمایند و همگی در یک رقابت سالم در حال در نوردیدنِ قله های علمی و تکنولوژیکی باشند و احتمال اینکه به زودی بتوانند شرکتها و غولهای تکنولوژیکی غربی و آمریکایی را جا بگذارند، خواست آمریکاییها نبود. به همین دلیل آنها (سیاست مداران آمریکایی به شمول بعضی از رهبران اروپایی و غربی)، سی.آی.ای را موظف به طراحی یک برنامهای جامع برای جهانیان و به ویژه کشورهای شرقی ـ خاورمیانه نمودند. به عبارت بهتر، آنها سی.آی.ای و دیگر سازمانهای استخباراتی مانند اِم.آی.6 بریتانیا را موظف ساختند تا یک دردسر بزرگ برای جهانیان خلق کنند.
- راه اندازی پروژه تروریسم
پروژه ی تروریسم، در حقیقت یک برنامه و یا یک پروژه طراحی شده از سوی سی.آی.ای و دیگران برای مشغول کردنِ جهان بود و هست. انفجار سفارت خانه های آمریکا در کشورهای افریقایی و دیگر اقدامات، آغاز این پروژه بود و بالاخره اوج موفقیت پروژه های تروریسم، در حادثۀ 11سپتمبر تبلور یافت. بنابراین می توان گفت که حادثۀ یازده سپتامبر در سال 2001، محصول سالها تلاشهای همه جانبه و گستردۀ سی.آی.ای برای مطرح کردنِ آمریکا در محضر جهان معاصر بود. این حجم از تلاشهای ویران کننده بالاخره با وقوع حادثه 11 سپتمبر به بار نشست و زمینۀ یکه تازی آمریکا را در جهان مهیا ساخت. امری که پیامدهای آن برای افغانستان بیش از هر تاثیر دیگری نمود یافت.
حادثۀ 11 سپتمبر موجب شد تا فیلم های حماسی خسته کنندۀ سینمای دهه 1990 میلادی آمریکا بار دیگر از محبوبیت قابل توجهی برخوردار شوند، جهانیان چشم به آمریکا بدوزند و آمریکا مورد توجه جهانیان قرار گیرد و ملتها و جوامع زیادی در انتظار اتخاذ تصمیم از سوی کاخ سفید بنشینند تا در رابطه به سرنوشت بسیاری از ملتها در کاخ سفید تصمیم گیری شود، رهبران و دولت مردان متعددی از سرتاسر جهان، برای حفظ و حراست از کشورها و دولت هایشان به آمریکا پناه ببرند و بازار لابی گری برای شرکتهای آمریکایی رونق پیدا کند.
- تعریف از دشمن جدیدِ آمریکا
پس از وقوع حملات تروریستی ۱۱سپتمبر؛ در این چهارچوب، دشمن آمریکا یک قدرت هژمونیکِ رقیب این کشور نبود، بلکه مفهومی بیشکل و قاعده تحت عنوان «ترور و تروریسم» بود که رهبری آمریکا آن را به شبکهای از گروههای افراط گرا نظیر القاعده و همچنین رژیمهای سیاسی مخالف و دشمن با آمریکا تعمیم داده بود. آمریکا در نتیجه این طرز تفکر خود، هزینههای سنگینی را به بار آورد و به دو کشور افغانستان و عراق حمله نمود. اقداماتی که با هدف گسترش چتر امنیتی دولت آمریکا و ایجاد یک نظم جهانی جدید و تصویرسازی تازه از «قدرت آمریکایی» انجام شدند.
حادثه ی 11 سپتمبر، حملۀ آمریکا به افغانستان، حملۀ آمریکا به عراق و به دنبال اینها، پیامدهایی چون حضور و ظهور داعش از دل القاعده، همه برنامه ها و طرح ریزیهای سی.آی.ای آمریکا و شرکای این کشور بودند تا توجه جهانیان را به خودشان جلب نمایند و اکنون پس از دو دهه که به این حادثه و حوادث مترتب به این مسئله مینگریم، به خوبی مشاهده می گردد که آمریکا به اهداف و برنامه هایی که طراحی کرده بود دست یافته است. یعنی توجه جهان را جلب نموده و شهرهای بسیاری را ویران کرده و سرنوشت جوامعی متعدد را با خاک یکسان کرد.
هرچند آمریکا علاوه بر تخریب شهرهای متعدد و ویران کردن سرنوشت ملتها و انسانهای بیشمار، به منافع زیادی نیز دست یافت که از آن جمله به نفت کشورهای عربی و منابع طبیعی افغانستان میتوان اشاره کرد. اما پیامدهای این طرح ها، برای منطقه و افغانستان ویران کننده و دیوانه کننده بود و هست.
- پیامدهای یازده سپتمبر برای افغانستان
افغانستان پس از حادثۀ یازده سپتمبر، به مدت بیش از دو دهه درگیر جنگ بود. این جنگ برای افغانستان عنقریب به تعداد 70هزار سرباز و به بیش از 46هزار غیر نظامی تلفات انسانی داشت و تقریبا بیش از 53هزار نفر از افراد طالبان را نابود کرد. باید توجه داشته باشیم که 70هزار پولیس و 53هزار جنجگوی طالب، همگی مردانِ بالغ و اکثرا صاحب زن و فرزند بودند.
در یک حساب و کتاب بسیار سطحی می توان گفت که عنقریب به تعداد 124هزار خانواده در افغانستان، از هم فروپاشید و نان آورانِ این خانواده ها در این جنگ از بین رفتند. بدون اینکه به هزینه های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و زیست محیطی این جنگ تباه کننده بپردازیم، از میزان تلفات انسانی این جنگ به خوبی به دست می آید که افغانستان چه هزینه و پیامد ویران کننده ای را پرداخته است و هنوز هم درگیر این ماجراست. افغانستانی که گناهی در این حادثه تروریستی نداشته و سالهاست به غلط بهای اشتباهات و زیاده خواهی های دیگران را می پردازد. این بهای گزاف تا چه زمانی قرار است ادامه داشته باشد؟ کَسی نمی داند!