گفتگوهای بینالافغانی
افغانستان، سرزمینی با تنوع قومی، مذهبی و فرهنگی، همواره با چالشهای سیاسی و اجتماعی پیچیده روبهرو بوده است. این تنوع که میتواند نقطه قوتی برای کشور باشد، در طول تاریخ به دلیل مدیریت نادرست و سیاستهای انحصارطلبانه، به عامل منازعه و تفرقه تبدیل شده است. اکنون که طالبان قدرت را در دست گرفتهاند، مسئولیت بزرگی بر عهده دارند تا این چرخه منازعه را متوقف کرده و زمینههای گفتگوهای بینالافغانی را فراهم کنند.
پیشینه منازعه در افغانستان
منازعات افغانستان ریشه در تاریخ طولانی دخالتهای خارجی، تنشهای قومی و مذهبی، و رقابتهای داخلی دارد. از کودتاهای سیاسی گرفته تا جنگهای داخلی و دخالت نظامی قدرتهای خارجی، این کشور دههها درگیر بحران بوده است. تغییرات اخیر در قدرت نیز نتوانسته است این چرخه را متوقف کند؛ بلکه نگرانیهایی درباره حذف و انکار سایر گروههای اجتماعی ایجاد کرده است.
ضرورتها و الزامات گفتگوهای بینالافغانی
برای اینکه گفتگوهای بینالافغانی مؤثر باشد و بتواند منتج به خروج افغانستان از بحران سیاسی طولانیمدت گردد، توجه به موارد زیر ضروری است:
1. بهرسمیتشناسی تنوع قومی و مذهبی: هیچ گروه یا قومیتی نباید خود را برتر از دیگران بداند. پذیرش و احترام به همه اقشار جامعه لازمه ثبات و صلح است.
2. مشارکت همهجانبه: دعوت از گروهها و شخصیتهای سیاسی، نخبگان اجتماعی و نمایندگان اقوام مختلف، کلید حل بحران است.
3. تضمین حقوق اساسی شهروندان: گفتگوها باید شامل تعهد به حفظ حقوق زنان، اقلیتها و آزادیهای اساسی باشد.
4. اعتمادسازی: طالبان باید با اقدامات عملی اعتماد سایر نیروهای اجتماعی و جامعه جهانی را جلب کند.
نتایج مثبت گفتگوهای بینالافغانی
گفتگوهای بینالافغانی اگر با در نظر داشت نکات فوقالذکر شکل بگیرد و بهپیش برده شود، بدون شک میتوان امیدوار به تحقق نتایج زیر بود:
1. کاهش تنشها و تقویت همبستگی ملی: مشارکت همه نیروها در تصمیمگیریها، احساس تعلق را در میان اقشار مختلف جامعه افزایش میدهد.
2. بهبود مشروعیت داخلی و بینالمللی: طالبان با دعوت به گفتگو و تعامل، میتوانند تصویر مثبتی از خود ارائه داده و حمایت جامعه جهانی را کسب کنند.
3. ایجاد زیرساختهای صلح پایدار: گفتگوهای بینالافغانی میتواند به ایجاد توافقاتی منجر شود که از بروز منازعات آینده جلوگیری کند.
راهکارها فراروی گفتگوهای بینالافغانی
گفتگوهای بینالافغانی میتواند راهکارهای زیر را دنبال کند:
1. ایجاد بستر مناسب برای گفتگو: تشکیل یک کمیته مستقل و بیطرف برای مدیریت فرایند گفتگوهای بینالافغانی.
2. دعوت از همه جناحها و شخصیتهای سیاسی: طالبان باید بهجای انحصارطلبی، زمینه مشارکت برای همه نیروهای سیاسی را فراهم کند.
3. استفاده از میانجیهای بینالمللی: برای تسهیل گفتگوها و جلباعتماد متقابل، حضور سازمانهای بینالمللی جهانی و منطقه ای میتواند مفید باشد.
4. تعهد به نتایج گفتگو: تضمین اجرای توافقات از طریق ایجاد مکانیزمهای شفاف و پاسخگو.
5. اولویتدادن به مسائل حیاتی: تمرکز بر موضوعاتی نظیر آتشبس با گروه های درگیر جنگهای چریکی، بازسازی کشور و حقوق شهروندی ضروری است.
6. زمانبندی مشخص: گفتگوها باید با یک برنامهریزی دقیق و زمانبندی شفاف پیش بروند تا نتایج ملموسی داشته باشند.
و سخن آخر اینکه:
برای گذر از بحرانهای تاریخی و ورود به مرحله جدیدی از ثبات، افغانستان نیازمند گفتگوهای بینالافغانی فراگیر و همهجانبه است. طالبان بهعنوان حاکمان کنونی، فرصت و مسئولیت تاریخی دارند تا چرخه منازعه را بشکنند و آیندهای روشن برای این کشور ترسیم کنند. پذیرش تنوع و تلاش برای شمولگرایی، نهتنها ثبات داخلی را تقویت میکند؛ بلکه افغانستان را بهعنوان کشوری باثبات و قابلاعتماد در سطح بینالمللی معرفی خواهد کرد.
شکریه الطاف