بیستوسه سال قبل در روز ۱۱ سپتمبر سال 2001، چهار طیارهی مسافربری توسط گروه تروریستی القاعده ربوده شد. دو طیاره به برجهای مرکز تجارت جهانی در نیویورک برخورد کردند که منجر به فرو ریختن این ساختمانها شد. طیارهی سوم به ساختمان پنتاگون در واشنگتن برخورد کرد و چهارمین طیاره که قصد داشت به هدف دیگری برخورد کند، در پنسیلوانیا سقوط کرد.
این حملات تأثیر عمیقی بر جهان گذاشت و بهانهی قانونی برای آمریکا بهوجود آورد تا به افغانستان و سپس عراق حمله کند و با حضور و نفوذ در منطقه، خاورمیانه را درآتش جنگ بسوزاند و بیست سال تمام افغانستان را اشغال و این کشور را کاملا ویران سازد. با این حال، اینک پس از ۲۳ سال زمانی خوبی است تا ابعاد حادثهای ۱۱ سپتمبر واکاوی گردد و پیامدهای حضور و اشغال بیستسالهی افغانستان توسط آمریکا مورد تحلیل و ارزیابی قرار داده شود.
دربارهی حادثهای ۱۱ سپتمبر
حادثه یازدهم سپتامبر 2001 یکی از بزرگترین حملات تروریستی در تاریخ جهان است که توسط گروه القاعده در خاک آمریکا انجام شده است. همانطور که گفته شد در این حادثه، چهار طیاره مسافربری ربوده شد و برای حملات انتحاری مورد استفاده قرار گرفت.
در این حملات، حدود 3000 نفر کشته و هزاران نفر دیگر زخمی شدند. این حادثه موجب تحولات بزرگی در سطح جهانی شد. ایالات متحده به سرعت عملیات نظامی در افغانستان را برای سرنگونی رژیم طالبان که به القاعده پناه داده بود، آغاز کرد. همچنین، قوانین امنیتی داخلی و بینالمللی بهطور قابل توجهی سختتر شد.
این حملات تأثیر عمیقی بر سیاستهای جهانی و به ویژه سیاست خارجی آمریکا داشت و به جنگهای طولانیمدت در افغانستان و عراق منجر شد. عمدهترین تأثیر این حادثه، فروپاشی تصویرکاذب آمریکا به عنوان ابر قدرت جهانی بود. زیرا ایالات متحده به رغم اینکه ادعای قدرت بی رقیب در صحنهی بینالمللی را داشت؛ از سوی گروه القاعده که حتی دولت نبود و نیست، مورد بزرگترین حمله قرار گرفت و رهبران کاخ سفید را به شدت زبون و ذلیل ساخت.
تحقیر آمریکا توسط القاعده؛ رهبران کاخ سفید را به جنون کشاند و آنها با خشم و عصبانیت، اقدام به انتقامگیری از مردمان ملکی و غیر نظامیان افغانستان نمودند. چنانچه طی دو دهه گذشته آمریکا بیش از 140هزار انسان را در افغانستان سلاخی کردند، و زیرساخت ها، منابع طبیعی و حتی فرهنگ افغانها را به شدت صدمه زدند.
رمز و راز حملات ۱۱ سپتمبر
پس از تکمیل تحقیقات کنگره آمریکا درباره حملات ۱۱ سپتمبر ۲۰۰۱، هنوز ۲۸ صفحه از آن گزارش برای عموم منتشر نشده است. سوء ظن هایی وجود دارد که محتوای این بخش از گزارش، میتواند در قدم اول بعضی از عناصر سازمانهای استخباراتی مانند سازمان سیا و همچنان پنتاگون و شاید هم دولت عربستان و شهروندان سعودی را در ارتباط با آن حملات، گرفتار کنند.
جرج بوش رییس جمهوری پیشین آمریکا در سال ۲۰۰۲ دستور داد این صفحات محرمانه باقی بماند. باراک اوباما رییس جمهوری آمریکا در سال ۲۰۱۴، به خواست بعضی از خانوادههای قربانیان حملات ۱۱ سپتمبر، از مقامهای اطلاعاتی خواست برای خارج کردن این صفحات از طبقه بندی محرمانه، دست به کار شوند. اما این روند به درازا کشید و تا اکنون 28 صفحه از گزارش در باره حادثه ۱۱ سپتمبر محرمانه باقی مانده است.
سناتور بازنشسته باب گراهم، یکی از دو مسئول کمیته تحقیق کنگره در سال ۲۰۰۲، مدتهاست که ادعا میکند شواهدی حاکی از همدستی نهادها و افرادی فراتر از آن ۱۹ تروریست، در عربستان وجود دارد. وی معتقد است که بعضی از عناصر از پنتاگون و دیگر سازمان های آمریکایی نیز در جریان حمله ای ۱۱ سپتمبر سهیم بوده اند.
با همهحال، باتوجه به پنهانکاریها و همچنان با در نظرداشت سیاستهای پنتاگون که طی پس از سالهای 2015 کم کم مشاهده گردید و آن اینکه آمریکا از سازمان های تروریستی به عنوان سربازان نیابتی استفاده می کند و بسیاری از گروه ها و به ویژه داعش توسط آمریکا ایجاد و حمایت گردیده و می گردد، احتمال اینکه حملات ۱۱ سپتمبر توسط ماموران استخباراتی و جاسوسی سازمانهای مخوف آمریکا برنامه ریزی و طراحی شده باشد، بعید نیست.
پیامدهای حادثه ۱۱ سپتمبر برای مردم افغانستان
افغانستان به ویرانه تبدیل شده است. ویرانی و آسیب وارد شده به افغانستان قابل اندازهگیری نیست. طبیعت این کشور به شدت آسیب دیده و فرهنگ این کشور نابود شده است، کودکان این سرزمین به انواع بیماری روانی دچار شدهاند. میلیونها نفر در این کشور معلول و بی سرپرست اند. آینده ای برای افغانستان دست کم در کوتاه مدت تحت هیچ شرایطی قابل پیش بینی نیست.
زیرا آمریکا یک جنگ ویرانگر و طولانی را در این کشور به راه انداخت که از زیر ساخت های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی گرفته تا حتی منابع طبیعی و کشاورزی این کشور را نابود کرد. حادثه ای ۱۱ سپتمبر که به اعتقاد بسیاری از تحلیلگران و کارشناسان، آغاز بدبختی و تباهی مردم افغانستان بود، نه تنها طی دو دهه گذشته بدترین فجایعِ انسانی و مالی را در این کشور رقم زد، بلکه در کوتاه مدت نیز این آثار ویرانگر باقی خواهد ماند.
آنچه که گفته شد به عنوان اقدامات و سیاستهای آمریکا در افغانستان به عنوان خیانتهای مکرر علیه مردم این کشور تلقی میشوند. این خیانتها نه تنها باعث بیثباتی و ناامنی در افغانستان شده، بلکه باعث شده است که اعتماد مردم این کشور به جامعه جهانی به شدت کاهش یابد.
عایشه ببرک خیل