در نگاه نخست، بندر چابهار شاید تنها یک نقطه ساحلی در جنوب ایران به نظر برسد؛ اما واقعیت این است که این بندر میتواند نقش بزرگی در تغییر نقشه اقتصادی و سیاسی منطقه بازی کند. زیرا چابهار تنها بندر اقیانوسی ایران است و در کنار آبهای عمیق اقیانوس هند قرار دارد؛ جایی که کشتیهای بزرگ اقیانوسپیما میتوانند پهلو بگیرند. این بندر در صورت تجهیز درست و اتصال به راهآهن سراسری، قادر است به یکی از مسیرهای مهم ترانسپورتی جهان، بهویژه در مسیر «کریدور شمال ـ جنوب» تبدیل شود.
طی هفتههای گذشته، آمریکا معافیت بندر چابهار از تحریمها را برای شش ماه دیگر تمدید کرده است. در ظاهر، این مهلت کوتاه است، اما از نگاه سیاسی و ژئوپلیتیکی، به این معنی است که چابهار برای آمریکا، هند، افغانستان و حتی چین و پاکستان به نقطهای حساس در منطقه بدل شده است. پرسش اساسی اینجاست که چرا امروز توجه جهانی و منطقهای به چابهار افزایش یافته و این بندر چه نقشی در آینده افغانستان و منطقه خواهد داشت؟
چابهار در سایهی تحولات جنوب آسیا
در سالهای اخیر، جنوب آسیا با موجی از ناامنی، بیثباتی و رقابتهای تازه روبهرو شده است. درگیریهای پیدرپی میان هند و پاکستان، تنش و درگیری میان طالبان و اسلامآباد، و گسترش حملات تروریستی در بلوچستان پاکستان، همه باعث شدهاند تا مسیرهای تجارتی از خاک پاکستان، بهویژه مسیر بندر گوادر، با خطر و بیاعتمادی مواجه شود.
بندر گوادر که زیر سلطه چین است، زمانی به عنوان برگ برندهی پاکستان در تجارت منطقه مطرح بود، اما امروز بهخاطر ناامنیهای داخلی و نارضایتیهای قومی، با چالشهای جدی روبهروست. در چنین شرایطی، بندر چابهار در خاک ایران به گزینهای امنتر و باثباتتر برای انتقال کالا از هند به افغانستان و آسیای مرکزی تبدیل شده است.
افزون بر این، رقابت میان چین و هند نیز به چابهار معنا و ارزش بیشتری بخشیده است. در حالی که چین با «کریدور اقتصادی چین ـ پاکستان» یا همان پروژه سیپک، نفوذ اقتصادی خود را تا اقیانوس هند گسترش میدهد، هند برای مقابله با این نفوذ، راهی جز سرمایهگذاری در چابهار ندارد. از همین زاویه است که میتوان گفت تحولات جنوب آسیا، ناخواسته باعث شدهاند تا چابهار به مرکز تازهی توجه منطقه بدل شود؛ جایی که امنیت نسبی، موقعیت جغرافیایی و ظرفیت ترانسپورتی، آن را از سایر بنادر متمایز کرده است.
افزایش علاقه هند و افغانستان به چابهار
در یک سال گذشته، توجه هند و افغانستان به بندر چابهار بیشتر از هر زمان دیگر بوده است. برای هند، این بندر راهی مطمئن برای ارتباط با افغانستان و کشورهای آسیای مرکزی به شمار میرود، زیرا دهلی نو دیگر نمیتواند برای انتقال کالاهایش بر پاکستان تکیه کند. روابط پرتنش میان دو کشور، سبب شده است که پاکستان بارها مسیرهای تجارتی را بر روی هند ببندد. از همینرو، چابهار برای هند بهعنوان دروازهای حیاتی مطرح است که بدون عبور از خاک پاکستان، کالاهایش را به افغانستان و سپس آسیای مرکزی برساند.
از سوی دیگر، افغانستان نیز پس از سالها وابستگی به مسیر پاکستان، اکنون بیش از هر زمان به دنبال مسیرهای جایگزین است. واردات و صادرات افغانستان سالها از طریق بنادر کراچی و گوادر انجام میشد، اما تجربه نشان داده که این وابستگی نهتنها پرهزینه است، بلکه همواره در معرض سیاستورزی و فشارهای سیاسی اسلامآباد قرار دارد. بندر چابهار، راهی تازه برای افغانستان باز میکند تا کالاهای خود را از مسیر ایران به آبهای آزاد برساند و بهتدریج از انحصار پاکستان رهایی یابد.
این موضوع برای تاجران افغان اهمیت زیادی دارد؛ زیرا با استفاده از مسیر چابهار، هم هزینه حمل و نقل کاهش مییابد و هم زمان انتقال کالا کوتاهتر میشود. در کنار آن، هند و ایران نیز از این همکاری سود میبرند. چابهار، در واقع، نقطهای است که منافع سه کشور ـ ایران، هند و افغانستان ـ در آن به هم میرسند.
هدف آمریکا از تمدید معافیت چابهار
یکی از پرسشهای مهم این است که چرا آمریکا، با وجود تحریمهای سخت علیه ایران، بندر چابهار را از تحریمها معاف کرده است. پاسخ در رقابت بزرگتر میان آمریکا و چین نهفته است. واشنگتن از نفوذ روزافزون چین در پاکستان و منطقه نگران است. چین با توسعه بندر گوادر، عملاً به آبهای گرم اقیانوس هند دست یافته و از آنجا در حال گسترش نفوذ اقتصادی خود در خاورمیانه و آسیای جنوبی است.
برای مقابله با این روند، آمریکا به هند نیاز دارد و چابهار تنها بندری است که میتواند به هند اجازه دهد بدون عبور از خاک پاکستان، به افغانستان و آسیای مرکزی دسترسی یابد. بنابراین، معافیت ششماههای که آمریکا برای بندر چابهار در نظر گرفته، نوعی «چراغ سبز تاکتیکی» است تا هند بتواند حضور خود را در این بندر گسترش دهد و در برابر نفوذ چین و پاکستان توازن برقرار کند.
هرچند معافیت شش ماهه کوتاهمدت است، اما در عمل نشان میدهد که چابهار در محاسبات استراتژیک واشنگتن جایگاه ویژهای یافته است. در حقیقت، بندر چابهار در معادله آمریکا، هند و چین به یکی از مهرههای کلیدی رقابت ژئوپلیتیکی تبدیل شده است.
بندر چابهار؛ فرصت طلایی برای افغانستان
افغانستان کشوری است محصور در خشکه و همین ویژگی، یکی از بزرگترین موانع توسعه اقتصادی آن محسوب میشود. بندر چابهار میتواند این مشکل تاریخی را تا حدی حل کند. زیرا از طریق چابهار، افغانستان میتواند به آبهای آزاد دسترسی مستقیم پیدا کند و مسیرهای تازهای برای صادرات و واردات خود بیابد.
برای نمونه، مسیر چابهار تا زرنج و سپس به هرات، به افغانستان امکان میدهد که کالاهایش را بهطور مستقیم به ایران و سپس به هند یا کشورهای دیگر صادر کند. در مقابل، کالاهای وارداتی نیز بدون عبور از خاک پاکستان میتوانند از طریق چابهار وارد افغانستان شوند. این مسیر نهتنها امنتر است بلکه هزینهها را نیز به میزان چشمگیری کاهش میدهد.
افزون بر این، همکاری افغانستان با ایران و هند در پروژههای بندری و ریلی میتواند به رشد اشتغال و توسعه اقتصادی کشور نیز کمک کند. بندر چابهار برای افغانستان صرفاً یک مسیر تجارتی نیست؛ بلکه پلی است برای پیوند با اقتصاد جهانی و خروج از انزوای جغرافیایی و سیاسی.

ضرورت تکمیل راهآهن چابهار ـ زاهدان و زرنج
اما برای اینکه چابهار بهراستی به دروازه تجارتی افغانستان تبدیل شود، باید مسیرهای زمینی و ریلی آن نیز تکمیل گردد. راهآهن چابهار ـ زاهدان که در حال ساخت است، یکی از پروژههای کلیدی ایران به شمار میرود. این خط آهن وقتی به پایان برسد، بندر چابهار را به شبکه سراسری ریلی ایران وصل میکند و از آنجا راه برای اتصال به افغانستان باز میشود.
در گام بعدی، باید مسیر ریلی زاهدان ـ زرنج ساخته شود تا افغانستان بتواند از طریق آن به چابهار متصل گردد. چنین پروژهای میتواند تحولی بزرگ در تجارت افغانستان ایجاد کند. اگر این مسیر ساخته شود، افغانستان از انحصار مسیرهای پاکستان بیرون خواهد شد و صادرات و واردات کشور با سرعت، امنیت و هزینه کمتر انجام میگیرد. تکمیل این پروژه نهتنها به نفع افغانستان است، بلکه ایران نیز از آن سود میبرد؛ زیرا چابهار را به مرکز اصلی ترانسپورت منطقه تبدیل میکند. همچنین هند که سرمایهگذار اصلی بندر است، از مسیر کوتاهتر و مطمئنتر برای تجارت با آسیای مرکزی بهرهمند میشود.
جمعبندی
در یک نگاه کلی، بندر چابهار امروز بیش از یک پروژه اقتصادی است؛ این بندر به یکی از محورهای اصلی سیاست و رقابت در جنوب آسیا بدل شده است. ناامنی در پاکستان، درگیریهای مرزی، رقابت هند و چین و تحولات افغانستان، همگی باعث شدهاند که چابهار جایگاه تازهای در نقشه منطقه پیدا کند.
برای افغانستان، چابهار فرصتی استثنایی است تا از وابستگی تاریخی به مسیر پاکستان بیرون شود و استقلال اقتصادی خود را تقویت کند. برای ایران، این بندر به معنای تقویت جایگاه ژئوپلیتیکی و درآمد پایدار ترانسپورتی است. برای هند، پلی است برای رسیدن به آسیای مرکزی و کاهش نفوذ چین.
اما این فرصت زمانی به ثمر مینشیند که پروژههای مرتبط با آن، بهویژه راهآهن چابهار ـ زاهدان و زاهدان ـ زرنج، با جدیت پیگیری شود. همکاری نزدیک سه کشور ایران، هند و افغانستان میتواند چابهار را از یک بندر محلی به محور ترانسپورت منطقهای تبدیل کند.
در نهایت، چابهار تنها یک بندر نیست؛ دروازهای است که میتواند افغانستان و کل منطقه را به آیندهای روشنتر از لحاظ تجارت، همکاری و ثبات اقتصادی پیوند دهد.
مریم مرادی











