Facebook
Twitter
Telegram
WhatsApp
Email
Print

بازداشت سخنگوی داعش خراسان

اعلام بازداشت «سلطان عزیز عزام»، سخنگوی شاخه خراسان داعش، از سوی رسانه‌های پاکستانی، در نگاه اول همان روایت ساده و آشنای «موفقیت در مبارزه با تروریسم» است: نیروهای اطلاعاتی اسلام آباد طی عملیاتی در خاک پاکستان، یک چهره کلیدی داعش خراسان را بازداشت کرده‌اند؛ فردی که هم سخنگوی گروه بود، هم بنیان‌گذار شاخه رسانه‌ای‌اش.

اما اگر کمی عقب‌تر بایستیم و این خبر را در متن تحولات چند سال اخیر افغانستان، پاکستان و روابط اسلام‌آباد و واشنگتن بخوانیم، تصویر بسیار پیچیده‌تر می‌شود. دستگیری مردی که برخی رسانه‌ها او را معمار دستگاه تبلیغاتی داعش خراسان و حتی مرد شماره دو این گروه می‌خوانند، سه سطح هم‌زمان دارد:

1. یک ضربه امنیتی به ماشین تبلیغاتی داعش خراسان

2. یک حرکت نمادین و روایتی برای تأیید ادعاهای طالبان مبنی بر حضور داعش در خاک پاکستان

3. و مهم‌تر از همه، یک ابزار سیاسی در بازی چند دهه‌ای ارتش پاکستان با کارت تروریسم برای چانه‌زنی با امریکا و دیگر قدرت‌ها.

  • سلطان عزیز عزام کیست؟ از ننگرهار تا صدر فهرست تروریست‌های جهانی

سلطان عزیز عزام متولد 1978 در ولایت ننگرهار است؛ فارغ‌التحصیل دانشگاه ننگرهار، که در سال 2016 به داعش خراسان پیوست و خیلی زود به یکی از چهره‌های اصلی این شاخه تبدیل شد. او فقط یک سخنگو نبود؛ طبق گزارش‌ها، سلطان عزیز از بنیان‌گذاران شاخه رسانه‌ای داعش خراسان هم بوده است؛ نهادی که مسئولیت تولید بیانیه‌ها، ویدئوها، نشریات و محتوای تبلیغی این گروه را بر عهده داشت.

در نوامبر 2021، وزارت خارجه امریکا نام او را در فهرست تروریست‌های جهانی قرار داد؛ دقیقا به دلیل نقش او در تبلیغات و عضوگیری داعش خراسان. طبق روایت رسمی که حالا رسانه‌های دولتی پاکستان منتشر کرده‌اند، او در ماه مه 2025 هنگام ورود به پاکستان دستگیر شده، اما خبر بازداشت او تا 18 دسمبر 2025 علنی نشده است. همین فاصله‌ی زمانی بین «بازداشت واقعی» و «اعلام رسانه‌ای»، خودش یک علامت سؤال بزرگ است که جلوتر به آن برمی‌گردیم.

  • سخنگویی در گروه جهادی یعنی چه؟ چرا حذف سلطان عزیز مهم‌تر از حذف یک فرمانده میدانی است؟

در گروه‌هایی مثل القاعده یا داعش، ساختار قدرت فقط روی میدان جنگ بنا نمی‌شود؛ همانقدر که فرمانده‌ی نظامی مهم است، انجینر روایت و تبلیغات هم اهمیت دارد. داعش خراسان، برخلاف طالبان، ریشه‌ی عمیق اجتماعی و قومی در افغانستان ندارد. این گروه اساساً: نه پشتوانه‌ی سنتی قبایلی دارد، نه در حافظه‌ی مردم به‌عنوان نیروی مقاومت جا افتاده و نه حتی مثل طالبان توانسته قدرت سیاسی رسمی را در کابل قبضه کند.

بنابراین بقای داعش خراسان به سه چیز بند است:

1. روایت ایدئولوژیک: ادعای خلافت، تکفیر دیگران، وعده‌ی قدرت و هویت برای حاشیه‌نشینان

2. قدرت رسانه‌ای و تولید رعب: از طریق ویدئوها، بیانیه‌ها، تهدیدها و نشریات

3. جذب نیرو از طریق تبلیغات فراملی: از آسیای مرکزی تا پاکستان و حتی جوامع مهاجر

سلطان عزیز عزام در دو مورد اول نقش محوری داشت. او به زبان‌های پشتو و دری مسلط بود، از فضای فکری و شکاف‌های اجتماعی افغانستان به‌خوبی آگاهی داشت و می‌توانست روایاتی تولید کند که هم جوان تندرو در ننگرهار را هدف بگیرد، هم مخاطب بالقوه در پیشاور و وزیرستان و از همه مهمتر می‌دانست چگونه شکست‌ها را در روایت پیروزی بسته‌بندی کند.

  • بحران جانشینی در داعش خراسان؛ خلأی که به‌سادگی پر نمی‌شود

داعش خراسان در سال‌های اخیر چند ضربه‌ی سنگین خورده؛ بسیاری از فرماندهانش در حملات پهپادی، عملیات نیروهای طالبان یا اقدام‌های مشترک امنیتی کشته شده‌اند. اما یک نکته مهم است: فرمانده‌ی میدانی را می‌شود جایگزین کرد، سخنگو و استراتژیست رسانه‌ای را نه به این راحتی. چون فرمانده‌ی میدانی را می‌شود از میان افراد با سابقه‌ی نبرد و وفاداری ایدئولوژیک انتخاب کرد اما یک سخنگو باید هم باسواد باشد، هم زبان بداند، هم قدرت تحلیل و روایت داشته باشد، هم مورد اعتماد هسته‌ی مرکزی قرار گیرد، و هم توان ارتباطی بالا داشته باشد.

در سال‌های اخیر، توان عملیاتی داعش خراسان به‌طور محسوس تحت تاثیر بازداشت‌ها و فشارهای امنیتی کاهش یافته است؛ از جمله در نتیجه‌ی همین دستگیری‌های پر سروصدا در خاک پاکستان. در چنین فضایی، داعش خراسان برای حفظ انسجام، نیاز به چهره‌های کاریزماتیک دارد؛ چهره‌هایی که بتوانند شکست‌ها را روایتا به مرحله‌ی جدید مبارزه تبدیل کنند. حذف سلطان عزیز، این توانایی را به‌شدت با اختلال مواجه می‌کند. حتی اگر فرد دیگری را به‌عنوان سخنگو معرفی کنند، جانشین، تجربه و اعتبار نمادین 10 ساله‌ی او را ندارد.

  • جغرافیای بازداشت سخنگوی داعش خراسان؛ پاکستان، سرزمین منطقه‌ی خاکستری

اصل ماجرا این‌جاست: چرا سلطان عزیز در خاک پاکستان دستگیر شد؟ مقامات و رسانه‌های پاکستانی می‌گویند که او هنگام عبور از مرز افغانستان–پاکستان و در نزدیکی منطقه‌ی مرزی بازداشت شده است(صحت یا دروغش مشخص نیست).

این روایت، چند پیام دارد:

پاکستان می‌خواهد بگوید: ما محل امن داعش نیستیم؛ ما جلوی نفوذش را می‌گیریم.

طالبان می‌گوید: پیش‌تر اعلام کردیم که داعش در افغانستان نیست؛ بلکه به پاکستان رفته است.

و ناظران منطقوی می‌پرسند: اگر شما توانستید او را در ماه مه بگیرید، چرا تا دسمبر خبرش را نگفتید؟

پاکستان سابقه‌ای طولانی دارد در این‌که هم‌زمان هم میزبان، هم شکارچی و هم معامله‌گر با گروه‌های شبه‌نظامی باشد. از طالبان تا شبکه حقانی و القاعده، از لشکر طیبه تا جیش محمد؛ نام پاکستان پای اکثر پرونده‌های بزرگ تروریسم منطقوی آمده است.

یک مفهوم کلیدی برای فهم این وضعیت، منطقه خاکستری است: نه امنیت کامل است، نه آشوب مطلق است. نه پناهگاه رسمی است، نه منطقه‌ی ممنوعه؛ بلکه فضایی است که سرویس‌های اطلاعاتی کشور میزبان، از حضور گروه‌های مسلح آگاه‌اند، اما این حضور را مدیریت می‌کنند.

دستگیری سلطان عزیز در این فضا ثابت می‌کند که یکی از مهم‌ترین مهره‌های داعش خراسان در خاک پاکستان در رفت‌وآمد یا استقرار بوده است.  این همان چیزی است که طالبان مدتی است در مواضع عمومی‌شان می‌گویند: داعش خراسان پایگاه اصلی‌اش را از افغانستان به پاکستان منتقل کرده است.

  • داعش خراسان بعد از سلطان عزیز؛ سه سناریوی محتمل

حالا پرسش اصلی این است: پس از حذف سلطان عزیز عزام، داعش خراسان به کدام سمت می‌رود؟ می‌شود سه سناریوی اصلی ترسیم کرد:

سناریو اول: تضعیف پایدار و فرسایشی

در این سناریو، حذف چهره‌های کلیدی، چه میدانی و رسانه‌ای همراه با فشار طالبان در افغانستان و فشار پاکستان در مرزها، باعث می‌شود داعش خراسان نتواند به سطح عملیات بزرگ و تبلیغات تهاجمی سابق برگردد؛ به حملات کوچک، پراکنده و نمادین بسنده کند و کم‌کم به یک تهدید مزمن ولی محدود تبدیل شود.

سناریو دوم: بازتوزیع و رادیکال‌تر شدن

در این سناریو، فشارهای امنیتی باعث می‌شود داعش خراسان هسته‌های خود را به مناطق جدیدی منتقل کند، جذب نیرو را از حالت شبکه سازمان‌یافته به حالت سلول‌های خودانگیخته ببرد و از نظر عملیاتی، به سمت حملات غیرمتمرکز، تروریسم شهری و اقدامات پر سر و صدای منفرد برود.

سناریو سوم: ابزار شدن بیشتر در بازی قدرت منطقوی

در این سناریو، داعش خراسان حتی در حالت ضعیف‌تر همچنان برای برخی بازیگران به‌عنوان ابزار فشار باقی می‌ماند؛ یعنی پاکستان از وجود تهدید داعش در مرزهایش برای گرفتن امتیاز از امریکا و غرب استفاده می‌کند و قدرت‌های منطقوی، این گروه را در تحلیل‌های امنیتی‌شان به‌عنوان عامل بی‌ثبات‌کننده قابل مدیریت لحاظ می‌کنند حتی اگر هیچ‌کس رسما آن را تایید نکند.

واقعیت این است که این سه سناریو می‌توانند هم‌زمان هم رخ دهند؛ در برخی جغرافیاها، داعش خراسان فرسوده می‌شود؛ در برخی مناطق، سلول‌های جدید شکل می‌گیرند و در سطح کلان، خود تهدید در بازی قدرت‌های منطقوی و فرامنطقوی سرمایه‌گذاری می‌شود.

بازداشت سخنگوی داعش خراسان
بازداشت سخنگوی داعش خراسان، فروریختن بخشی از ستون فقرات تبلیغاتی داعش خراسان است
  • فصلی نو از بازی قدیمی پاکستان

بازداشت سخنگوی داعش خراسان، سلطان عزیز عزام، فقط بازداشت یک فرد نیست، فروریختن بخشی از ستون فقرات تبلیغاتی داعش خراسان است. او مغز رسانه‌ای و معمار روایت‌های این گروه بود؛ کسی که با تسلط به پشتو و دری و شناخت عمیق از جامعه افغانستان، شکست‌های میدانی را به حماسه و خشونت را به مشروعیت دینی بسته‌بندی می‌کرد. حذف چنین چهره‌ای، برای گروهی که بیش از اسلحه، بر تصویر و پروپاگاندا زنده است، ضربه‌ای جدی و به‌سختی جبران‌پذیر است و بحران جانشینی و اختلال در انسجام درونی را رقم می‌زند.

اما محل و زمان این بازداشت در خاک پاکستان و هم‌زمان با نیاز اسلام‌آباد به نمایش خود به‌عنوان شریک قابل اعتماد مبارزه با تروریسم نشان می‌دهد ماجرا فقط امنیتی نیست، سیاسی هم هست. این بازداشت، از یک‌سو ادعای طالبان درباره انتقال مرکز ثقل داعش خراسان به پاکستان را تقویت می‌کند و از سوی دیگر در ادامه همان بازی چند دهه‌ای ارتش پاکستان با کارت گروه‌های شبه‌نظامی قرار می‌گیرد؛ بازی‌ای که در آن تروریسم نه صرفا تهدید، که ابزار چانه‌زنی و منبع ارتزاق است. به این معنا، دستگیری سخنگوی داعش خراسان نه پایان داستان، بلکه فصل تازه‌ای از همان معادله قدیمی ناامنی مدیریت‌شده در منطقه است.

سعید محمدی

لینک کوتاه:​ https://tahlilroz.com/?p=10536

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین مقالات