رئیس جمهور آمریکا چند روز پیش طی یک سخنرانی در کالیفرنیا اعلام کرد که «ایران را آزاد میکنیم». هرچند بایدن شخصیتِ کاریزماتیک ندارد و چندان سخنران ماهری هم نیست و از آن طرف نحوه ی سخنرانی و تُنِ صدایش هم چندان دلچسب نیست، اما «آزاد کردن»، «آزاد میکنیم» و «آزادی» کلماتِ زیبایی هستند که هر انسان آزاده را مسحور میکنند. کلمۀ «آزادی»، از هر بلندگویی که به گوش رسد، دلگرم کننده است، اما آیا اعتماد به آمریکا چه نتیجه ای در پی داشت؟
اما پرسش اساسی اینجاست که آیا بایدن و دولت آمریکا واقعا متعهد به آزادی و آزاد کردن کشورهاست؟ آیا دولت آمریکا و سیاستمداران این کشور حقیقتا شعارهای صادقانه میدهند؟ زیرا صداقت و راستی در هر تعاملی کلیدی ترین گزینه است. از طرف دیگر آیا آمریکا واقعا قابل اعتماد است؟ این پرسشهای است که فقط صاحب این قلم و امثال ما که تجربه ی زیست 20ساله را با شعارهای آمریکاییان داریم، می توانیم جواب منطقی و معقول ارائه دهیم.
فجایعی که با شعار آزادی بر افغانستان رفته است
از سال 2001 تا سال 2021، تقریبا بیش از دو دهه، آمریکائیان پیوسته در افغانستان جنایت و خیانت کرده اند و آشوب آفریده اند. این خیانت ها و این جنایت ها در سطوح مختلف بوده است. از پیاده نظام گرفته تا دیپلومات های آمریکایی به مردم افغانستان خیانت کرده اند. اسناد و مستندات به اندازه کافی در مورد تمام جنایتهای آمریکا در افغانستان موجود است.
تطاول و تجاوز سربازان آمریکایی در مناطق جنوب کشور هنوز اذهان ما را میخلد و به کابوسهای آزار دهنده که تا سرحد جنون افغانها را شکنجه میکنند، تبدیل گشته است. حملات هواپیماهای بی سرنشین آمریکائیان در مناطق مختلف که باعث از بین رفتن شمار زیادی از افراد ملکی گردید، کاملا مستند و مستدل است. حتی آخرین حمله ای آمریکائیان در نزدیکی میدان هوایی کابل نیز فاجعۀ غیر قابل توصیف بر ما تحمیل کرد. خیانتهای زلمی خلیلزاد و دستگاه دیپلوماتیک آمریکا نیز فجایعِ غیر قابل توصیف را بر سر ما آورد که همگی پس از آگست 2021 شاهد آنها بودیم.
به یاد داشته باشیم که تمام خیانت ها و جنایتهای فجیع آمریکائیان در سطوح مختلف، تحت شعار «آزاد میکنیم»، رخ داده است. آمریکا با شعار دموکراسی و آزادی از هیچ جنایتی در حق ملت افغانستان دریغ نکرد. واقعیت اینست که جنایتهای که تحت شعار «آزادی» توسط آمریکا به افغانستان تحمیل گردید، کمله ی «آزادی» را کاملا منفور و انزجار آور ساخته است. تمام آشوبهایی که طی دو دهه ی گذشته بر ملت افغانستان رفته است، به بهانه ی آزادی بوده است.
بیمهای آینده در افغانستان و راستی آزمایی آمریکا
آمریکا با شعار آزادی و دموکراسی وارد افغانستان شد و بیش از بیست سال با همین شعار در افغانستان حضور داشت. دولت و نظام سیاسی که آمریکا در افغانستان بنیاد نهاد، مانند کلمه ی «آزادی» در اوایل به شدت افسونگر و مسحور کننده بود. چنانچه مردم افغانستان، در اوایل به طور فزاینده ای امیدوار بودند و آمریکا را یک نجات دهنده تلقی مینمودند.
اما چندان طولی نکشید که این وضعیت تغییر کرد. امیدها به یاس و نا امیدی تبدیل شدند. مردم سرخورده و بیمناک از آینده گردیدند. چنانکه در دومین دورِ انتخابات ریاست جمهوری که عبدالله عبدالله رقیب انتخاباتی حامد کرزی، ادعای جعل و تقلب در انتخابات را مطرح ساخت، کم کم ریشه های دولت نوبنیاد آمریکایی در افغانستان هویدا گردید. پس از آن، فساد افسار گسیخته در بدنه ی نظام نفوذ کرد. جواسیس و استخبارات کشورهای مغرض حتی در داخل ارگ ریاست جمهوری ورود کردند.
با پایان یافتنِ ریاست جمهوری کرزی و روی کار آمدن دولت وحدت ملی که عملا به دست جان کری ساخته شد، فساد و زورگویی و قانون شکنی و بی بندوباری از نوع آمریکایی در افغانستان مسلط و حاکم گردید. از آواخر سال 2013 تا آگست سال 2021 که جمهوریت فروپاشید، هر روز به طور ملموس و محسوس ما شاهد فروپاشی شیرازه ی اجتماعی و تسری نا امیدی در لایه های عمیق جامعه بودیم.
بافروپاشی جمهویت و روی کار آمدن امارت اسلامی طالبان، جامعه افغانستان، هراسان و بیمناک از آینده از کناره ها و گوشه های دور به تماشایی صداقت و راستی آمریکاییان نشستند. شعارهای دولت مردان آمریکایی در شبکه های اجتماعی بازنشر شدند. کلیپها و ویدیوهایی از شعارهای جرج دبلیو بوش که مانند بایدن نوید آزادی میداد به قول معروف ریپلای گردیدند. شعارهای تهی و خالی از هر نوع اوصاف اخلاقی و انسانی برای همگان هویدا گردیدند و افغانستان و جهان، اعتماد شان را کاملا نسبت به آمریکا از دست دادند.
افغانستان و اعتماد به آمریکا
افغانستان نمونه ی روشن و شاهد زنده از اعتماد به آمریکاست. آمریکا در دوسیه ی ویتنام، عراق، لیبیا، سوریه و غیره، کم و بیش توانست بر سر جهانیان کلاه بگذارد و با لاپوشانی حقایق، جنایتها و خیانتهای شان را مخفی نگه دارد. اما در دوسیه ی افغانستان همه چیز روشن شد. افغانستان ویرانه و تباه شده، نتیجه ای اعتماد به آمریکاست. در دنیایی کنونی هر سیاست مدار و هر ماموری که به آمریکا اعتماد می کند، کافی است یکبار سرخط خبرهای افغانستان را مرور کنند.
ماجرای افغانستان و آشوبها و بیمهایی که طی دو دهه گذشته توسط آمریکا در این کشور رفته است، یک مثال زنده و محسوس برای تمام دنیاست. هر گروه و هر سازمان و حتی هر کشوری که در تعامل با آمریکا، از مرور اخبار افغانستان غفلت می ورزند، در حقیقت برای سازمان و یا کشور خود خیانت و جنایت می نمایند.
2 پاسخ
ممنون از مقاله خوبتون
ممنون از نظر شما