جستجو
Close this search box.
Facebook
Twitter
Telegram
WhatsApp
Email
Print

قطعنامه ۱۴۳۳ مجلس نمایندگان آمریکا که در سپتمبر 2024 مطرح شد، به صراحت طالبان را یک «سازمان تروریستی» معرفی می‌کند. این قطعنامه همچنین از «فرآیند وین» به عنوان بستری برای حمایت از مخالفان سیاسی ضد طالبان در افغانستان حمایت می‌کند. این سند مواضع قاطعانه‌ای علیه طالبان دارد و تاکید می‌کند که این گروه به دلیل نقض حقوق بشر و حمایت از تروریسم نباید به عنوان حکومت مشروع افغانستان شناخته شود.

این در حالی است که کاخ سفید و نمایندگان دولت آمریکا در چارچوب سازمان ملل متحد و با تکیه به گزارش‌ها و پیشنهادات سینرلی اغلو به دنبال تعامل با طالبان اند و همچنان نهادهایی مانند سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (CIA) با طالبان در قطر دیدارهای داشته و تعاملات اطلاعاتی دارند.

این تضادها و تناقضات به نوعی نشان‌دهنده سردرگمی آمریکا در قبال افغانستان است که پرسش‌های متعددی را ایجاد می‌نمایند. اما مهم‌ترین پرسش اساسی در حال حاضر اینست که آیا طالبان تروریست است یا نیست و منافع مردم افغانستان درچیست؟ در این یادداشت کوشش می‌شود که به این پرسش‌ها پاسخ داده شود.

  • قطعنامه ۱۴۳۳؛ سردرگمی آمریکا در قبال افغانستان

آمریکا طی دو دهه ای گذشته، بدون آن که مواخذه شود، هر بلایی بر سر افغانستان آورد: کشتار هزاران افغان، شهرهای بزرگ و کوچک ویران، محیط زیست آلوده، زمینه سازی برای پرورش تروریست ها، تشدید اختلافات فرقه ای، ورشکستگی، ویرانی، ناکارآمدی، فساد، آوارگی، فقر و فلاکت، و غیره …، نتیجه ای تجاوز نظامی و اشغال افغانستان طی دو دهه گذشته از سوی آمریکاست.

با این حال؛ پس از فرار آمریکا در سال 2021 از افغانستان، سیاست‌گذاران این‌کشور به وضوح در تلاش‌اند تا با بهره‌گیری از دیپلماسی، فشارهای اقتصادی، و اقدامات اطلاعاتی، بر وضعیت افغانستان تأثیر بگذارند. این استراتژی‌های متنوع و گاه متناقض، از تعامل محدود با طالبان تا اعمال تحریم‌ها، همگی بیانگر سردرگمی آمریکا در قبال افغانستان است.

چنانچه مقامات CIA بارها با طالبان در قطر به منظور تبادل اطلاعات در مورد گروه‌هایی مانند القاعده و داعش دیدار کرده اند و ظاهرا بخشی از کمک های آمریکا نیز به نحوی باج دهی به طالبان است تا بعضی از تهدیدات در قبال آمریکا را مهار نمایند. نوع رفتار و تعامل مقام های امنیتی آمریکا نشان‌دهنده این است که آنها نیاز به تعامل مستقیم با طالبان برای تضمین منافع امنیتی دارند. حتی اگر طالبان را دشمن تلقی کنند، اولویت در اینجا مهار تهدیدات فوری است که احتمالا نیروهای امنیتی آمریکا قادر به کنترول آنها نیستند.

از طرف دیگر موضع مجلس نمایندگان آمریکا، که حکومت طالبان را تروریستی می‌داند، نشان‌دهنده رویکردی سیاسی و ایدئولوژیک‌تر است. اعضای کنگره به دنبال نمایندگی افکار عمومی آمریکائیان و جهانیان استند.  از این رو طالبان را به دلیل سابقه حقوق بشری ضعیف و ارتباطات تاریخی‌اش با گروه‌های تروریستی، غیرقابل تعامل و مشروعیت‌ناپذیر می‌دانند.

در همین راستا کاخ سفید و برخی نمایندگان دولتی با پیشنهاداتی مانند طرح تعامل سازمان ملل که توسط ولکر ترک و دیگران ارائه شده، بیشتر به یک رویکرد عمل‌گرایانه تمایل دارند. این نهادها بر این باورند که طالبان، علیرغم تمامی مشکلات، کنترل کشور را به دست دارد و تعامل محدود ممکن است منافع آمریکا و جامعه بین‌المللی را در کاهش خطرات امنیتی و جلوگیری از بحران انسانی در افغانستان تضمین کند.

این تناقضات و به طور کل قطعنامه ۱۴۳۳ کنگره آمریکا را می‌توان به عنوان نشانه‌‌های از سردرگمی سیاست‌گذاران آمریکایی در مسئله افغانستان دانست. از یک سو، تهدیدات امنیتی و منافع آمریکا، آنها را مجبور به تعامل با طالبان می‌کنند؛ از سوی دیگر، نهادهای سیاسی و به ویژه کنگره‌ی آمریکا که تحت تسلط جمهوری‌خواهان است، از پذیرش رسمی طالبان به عنوان یک شریک خودداری می‌کنند.

افزون بر اینکه تضادها و تناقضات درباره‌ی افغانستان بیانگر سردرگمی آمریکایی‌هاست، نشان‌دهنده‌ی اختلافات عمیق و غیر قابل سازش در درون دولت آمریکا نیز محسوب می‌شود که به قول دیمیتری مدودف معاون شورای امنیت روسیه، ممکن است ایالات متحده را به سمت جنگ داخلی سوق دهد.

با همه حال؛ آنچه که در حالی حاضر اهمیت دارد اینست که آمریکا به شدت در قبال مسئله‌ی افغانستان سردرگم است و این سردرگمی اصلا خوب نیست. زیرا هر یک از نهادهای آمریکایی تلاش می‌کنند که به نوعی خواسته‌ها‌ی خودشان را به کرسی بنشانند که متأسفانه در این صورت افغانستان همچنان بازیچه‌ی دست آنها می‌ماند.

  • آیا طالبان تروریست است یا نیست؟

پرسش درباره اینکه آیا طالبان به‌عنوان یک گروه تروریستی محسوب می‌شود یا خیر، بستگی به دیدگاه‌های سیاسی و حقوقی کشورهای مختلف و نهادهای بین‌المللی دارد. اما به طور کلی تعریف تروریسم، شامل اعمال خشونت‌آمیز علیه غیرنظامیان با هدف ایجاد وحشت یا تغییر سیاسی است.

گروه طالبان در طول سال‌ها فعالیت خود، به خصوص در دوران تصرف افغانستان در دههٔ ۱۹۹۰ و پس از آن، به دلیل انجام حملات علیه غیرنظامیان و نیروهای نظامی مختلف، از سوی بسیاری از کشورها و سازمان‌ها به عنوان گروهی تروریستی شناخته شده است.

برخی از مقامات طالبان در لیست تحریم‌های سازمان ملل قرار دارند، اما طالبان به‌عنوان یک نهاد کامل توسط سازمان ملل متحد رسماً گروهی تروریستی شناخته نشده است. همچنان بسیاری از کشورها طالبان را به عنوان یک نیروی سیاسی قانونی می‌شناسند و روابط دیپلماتیک و سیاسی و تجاری با آنها برقرار نموده اند.

قطعنامه ۱۴۳۳
قطعنامه ۱۴۳۳ کنگره امریکا طالبان را تروریست خوانده، اما سازمان ملل چنین رویکردی ندارد!
  • منافع مردم افغانستان در چیست؟

در این میان آنچه که دارای اهمیت فوق‌العاده است و از همه‌ی مسائل و مباحث در اولویت قرار دارد منافع مردم افغانستان است. زیرا تروریستی خواندن یا نخواندن طالبان تأثیرات مختلفی بر مردم افغانستان دارد و به نحوی تأثیر عمیق و مستقیم بر زندگی افغان‌ها می‌گذارد. از این‌رو در ادامه تلاش می‌گردد تا تأثیرات مثبت یا منفی تروریست خواندن یا نخواندن طالبان مورد بررسی قرار داده شود.

چنانچه اگر طالبان تروریست خوانده شود، این امر ممکن است موجب کاهش مشروعیت طالبان در سطح بین‌المللی شود و باعث محدودیت تعاملات دیپلماتیک و اقتصادی آن‌ها با سایر کشورها گردد. از آن‌جایی که طالبان بر کشور حاکم استند، مردم افغانستان ممکن است از کمبود کمک‌های بین‌المللی یا تحریم‌های اقتصادی آسیب ببینند.

از دیگر سو؛ اگر طالبان تروریست خوانده نشود، مشروعیت بیشتر برای طالبان ممکن است منجر به تعاملات دیپلماتیک گسترده‌تر و دسترسی به کمک‌های بین‌المللی شود، که به نوبه خود می‌تواند به بهبود اوضاع اقتصادی و اجتماعی مردم افغانستان کمک کند. همچنین، این موضوع می‌تواند فرصت‌های بیشتری برای مذاکره و سازش سیاسی فراهم کند.

در صورت تروریست خواندن طالبان؛ برخی کشورها و سازمان‌های بین‌المللی ممکن است از ارسال کمک‌های بشردوستانه یا اقتصادی به افغانستان خودداری کنند تا طالبان به طور مستقیم یا غیرمستقیم از آن‌ها بهره‌مند نشود. این امر می‌تواند وضعیت معیشتی مردم را بدتر کند. از طرف دیگر اگر طالبان تروریست خوانده نشود؛ دسترسی به کمک‌های بشردوستانه برای مردم افغانستان ممکن است تسهیل شود، زیرا نهادهای بین‌المللی با کمتر شدن محدودیت‌ها می‌توانند آسان‌تر وارد عمل شوند و به مردم کمک کنند.

مهمتر از مسائل اقتصادی و معیشتی؛ اگر طالبان به عنوان تروریست شناخته شوند، این می‌تواند باعث تشدید درگیری‌ها و جنگ‌های داخلی نیز گردد، زیرا ممکن است گروه‌های داخلی و خارجی از چنین تصمیمی به عنوان توجیهی برای مقابله با طالبان استفاده کنند. این ناپایداری برای مردم افغانستان، که از سال‌ها جنگ و درگیری خسته‌اند، خطرناک و مضراست. این در حالی است که مهم‌ترین مسأله برای مردم افغانستان، پایان جنگ، تأمین امنیت و بهبود شرایط معیشتی و حقوق بشری است، نه صرفاً برچسب‌گذاری بر طالبان.

عایشه ببرک خیل

لینک کوتاه:​ https://tahlilroz.com/?p=6724

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *