خالیگاه بزرگ در جغرافیای کوچک
فعالیت شاخه خراسان گروه تروریستی داعش در افغانستان اما و اگرهایی زیادی را به همراه داشته است. اینکه چگونه توانست در قلمرو این کشور جای پا باز کند و چگونه حملات هدفمندی را علیه افغانها راهاندازی نماید. دوره جمهوریت که بحث مفصل خود را دارد و آنزمان نه انگیزهای در حکومت برای مبارزه با این گروه وجود داشت و نه هم اراده سیاسیِ که برای نابودی تروریستان داعشی اقدامی انجام دهد. اما پس از سقوط جمهوریت و برقراری مجدد نظام امارت اسلامی طالبان، اولین زنگ هشدار داعش برای این گروه به حمله تروریستی در میدان هوایی کابل به صدا درآمد. پس از آن این حملات افزون شد و تاکنون بیش از 300 حمله از سوی گروه تروریستی داعش در افغانستان انجام گرفته است.
پروژهای برای تضعیف طالبان
پس از حدود یکسال که حملات داعش شدت داشت، طالبان دست به اقداماتی زد و عملیاتهایی را علیه این گروه تروریستی در ولایات کابل، هرات، تخار و بعضی از ولایات دیگر راهاندازی نمود که موفقیتآمیز بود و شمار زیادی از چهرههای درجه یک داعش خراسان بههلاکت رسیدند. این اقدامها بهشدت سطح عملیاتهای داعش را کاهش داد و توان عملیاتی این گروه را ضعیف ساخت، اما از بین نبرد. چهرهها و نیروهای طالبان پس از آن نیز هدف حملات داعش قرار گرفتند که بهنوعی این تحلیل را دقیق میساخت که پروژه داعش برای منزوی ساختن طالبان و کشیده شدن افغانستان به جنگ دیگر تقویت و حمایت میشود.
خالیگاه هنوز باقیست
حدود دوهفته قبل، ذبیحالله مجاهد، سخنگوی حکومت سرپرست طالبان اعلام کرد که نیروهای طالبان در منطقه مارکو مرکز غور، بر یکی از مخفیگاههای اعضای داعش عملیات اجرا کرده که در نتیجه سرکرده گروهی از داعشیها و یکی از اعضای مهم این گروه کشته شدند. سخنگوی طالبان در ایکس نوشته که این گروه از داعشیها، همانهایی بودند که در تاریخ ۲۳ سنبله شهروندان اهل تشیع را در غور تیرباران کرده بودند. مجاهد افزود: متأسفانه، این گروه هم مستقیماً از مراکز داعش در بلوچستان رهبری میشدند و همچنین، آنان تمام حملات خود را به هدایت مستقیم رهبری شاخهٔ خراسان داعش در بلوچستان انجام میدادند.
این عملیات در کنار عملیات دیگری که در ولایت کنر انجام شد، موفقیتآمیز بود. ولی خالیگاه اصلی هنوز وجود دارد و مشکلی اصلی که مانع ختم بحرانی بنام داعش میشود، باقیست.
گزارشهای جهانی تایید میکنند که پایگاه و مقر اصلی شاخه خراسان داعش در بلوچستان پاکستان است و ذبیحالله مجاهد نیز به این نکته انگشت گذاشت و درباره عملیات اخیر نیز گفت که گروهی که در غور نابود شد، از بلوچستان پاکستان رهبری میشد.
آیا مشکل در درون نیروهاست؟
خالیگاه اصلی اینجا معلوم میشود که در کنار دپلماسی داعشپروری پاکستان، طالبان نیز در حفاظت از مرز با این کشور دچار ضعف شدید هستند که نمیتوانند مانع عبور و مرور تروریستان داعشی شوند. چگونه است که اعضای داعش بدون هیچ مشکلی وارد افغانستان میشوند و برمیگردند. آنطرف که واضح و آشکار از این تروریستان حمایت میکند، ولی آیا مشکلی در صفوف نیروهای مرزی طالبان وجود دارد؟ ضعیف هستند؟ فساد در درون شان رخنه کرده؟ با داعش همکاری دارند و یا هم مسئله دیگری در میان است؟
این خالیگاه شدیدا کشور و مخصوصا حکومت طالبان را تهدید میکند. تا این خالیگاه پر نشود، بعید به نظر میرسد که داعش نابود شود، چون آنسوی مرز جغرافیای عظیمی در اختیار داعشیان قرار داده شده و پس از انجام تعالیم لازم تروریستی، به اینسوی مرز صادر میشوند و بعد از آن هم که تکلیف شان معلوم است.
داعش برای منافع غرب میجنگد
بعضا نظریههایی مطرح میشود که عملیاتهای طالبان علیه داعش نمایشی و ساختگی است، در حالیکه چنین چیزی با حقیقت سازگار نیست. زیرا قرائت سیاسی، دینی و فکری طالبان با قرائت داعش تفاوت زیادی دارد و دعوای داعش با طالبان بر سر دین نیست، زیرا داعش مستقیما بر علیه دین اسلام میتازد. قرائت داعش، تامین منافع غرب برای جنگافروزی در منطقه است تا طالبان منزوی شوند، یک جنگ دیگر در افغانستان آغاز گردد و شعلههای این جنگ دامن کل کشورهای منطقه را بسوزاند و در چنین فضایی است که امریکا میتواند دخالت خود را داشته و از رقبای خود پیشی بگیرد.
مبارزه طالبان علیه داعش در کنار دیگر مسائل مهم داخلی و بینالمللی، مشروعیت را نیز بههمراه دارد و خواهد داشت. کشورهای منطقه در نشستهای مختلف، نگرانی خود را از ناحیه داعش در افغانستان ابزار کرده و خواستار مبارزه با آن شده اند. این بدان معناست که نابودی داعش به دست طالبان، مشروعیت داخلی، منطقهای و جهانی را برای طالبان به بار میآورد که مزایای دیگر سیاسی و اقتصادی نیز خواهد داشت.
به هر حال، داعش در حال حاضر در بلوچستان پاکستان تجهیز و تربیت میشود. طالبان میتوانند در کنار عملیاتهایی که در ولایات مختلف کشور بر علیه این گروه تروریستی راهاندازی میکنند، مهمترین خالیگاه را در مرز پر کرده و جلو داعشیان را بگیرند. مرز افغانستان با پاکستان جغرافیای پهناوری نیست که طالبان قادر به کنترل آن نباشند، بلکه جغرافیای کوچکی است که میتوانند با یک استراتژی منظم نظامی، حاکم بر آن باشند.
الیاس احمدی