جستجو
Close this search box.
Facebook
Twitter
Telegram
WhatsApp
Email
Print

تنش‌ها میان طالبان و پاکستان

پاکستان از همان سال‌های آغازین پیدایش طالبان، از این گروه حمایت کرده است. طالبان از مناطق مرزی پاکستان برای جذب نیرو و تأمین لجستیکی استفاده می‌کردند و پاکستان نیز با نگرش ژئوپلیتیک به افغانستان به عنوان عمق استراتژیک خود نگاه می‌کرد. این حمایت، به ویژه در دوره‌ی نخست حکومت طالبان در دهه‌ی ۱۹۹۰، به صورت آشکار و با انگیزه‌ی ایجاد حکومتی همسو در افغانستان صورت گرفت.

برای پاکستان، طالبان ابزاری بود برای حفظ نفوذ در افغانستان، و جلوگیری از گسترش نفوذ هند یا سایر قدرت‌های منطقه‌ای که می‌توانستند به منافع پاکستان آسیب بزنند. چنانچه از دوره‌ی شوروی سابق و جنگ سرد که پاکستان با حمایت‌های مالی و نظامی آمریکا به تربیت و تجهیز گروه‌های مجاهدین پرداخت تا امروز که گروه طالبان با ساختار نظامی و سازمانی قدرتمند به عنوان نیروی حاکم در افغانستان فعال است. اما با وجود چنین تاریخی از حمایت، اکنون شاهد تنش‌هایی میان طالبان و پاکستان هستیم که به دلیل تغییرات سیاسی، امنیتی و استراتژیک در منطقه پدید آمده‌اند.

به رغم آنکه در اوایل، اذهان عمومی و تحلیل‌های ناظران، تنش‌ها میان طالبان و پاکستان را ساختگی و یا حتی به نوعی فریب منطقه و مردم افغانستان محسوب می نمودند، اما در این اواخر مشاهده گردیده است که این تنش‌ها نه تنها به مسائل مرزی یا اقتصادی محدود نمی‌شود، بلکه بر پایه‌ی بافت تاریخی، ژئوپلیتیک منطقه‌ای و نیز مسائل امنیتی ریشه دارد. در این مقاله، به بررسی جامع ابعاد مختلف این تنش‌ها از اختلافات مرزی تا چالش‌های اقتصادی و امنیتی می‌پردازیم تا به درک کامل‌تری از وضعیت این رابطه پیچیده برسیم.

  • ریشه‌های تاریخی تنش‌ها و اختلافات مرزی میان طالبان و پاکستان

خط دیورند، مرزی است که در سال ۱۸۹۳ توسط امیر عبدالرحمن خان، امیر افغانستان، و بریتانیا به عنوان مرز رسمی میان افغانستان و هند بریتانیایی (که بعدها پاکستان شد) تعیین شد. هرچند که این خط برای بریتانیا و سپس پاکستان رسمیت داشت، اما همواره به عنوان مرزی تحمیلی برای افغانستان تلقی شده و هرگز از سوی دولت‌های افغانستان به رسمیت شناخته نشده است.

طالبان نیز از زمان نخستین حکومت خود در دهه ۱۹۹۰، موضع مشابهی داشته و به رسمیت شناختن این مرز را نپذیرفته‌اند. این عدم شناسایی خط دیورند نه‌تنها به بروز اختلافات مرزی دامن زده، بلکه مسائل امنیتی و بی‌اعتمادی میان دو طرف را نیز تشدید کرده است. این موضوع باعث گردیده است که تنش‌های مرزی در مناطق قندهار، خوست و ننگرهار و درگیری‌های میان نیروهای پاکستانی و طالبان به دفعات رخ دهد و تنش‌ها افزایش یابد.

هردو طرف همدیگر را به نقض حریم مرزی متهم می‌کنند و نیروهای خود را در مناطق حساس مرزی مستقر کرده‌اند. طالبان معتقدند که پاکستان قصد دارد با تحمیل خواسته‌هایش، حضور نظامی خود را در مرزها تقویت کند و پاکستان نیز طالبان را به پشتیبانی از گروه‌های مخالف در خاک خود متهم می‌کند. این درگیری‌های مداوم، نگرانی‌های منطقه‌ای و بین‌المللی را نیز برانگیخته است.

طالبان و پاکستان
درگیری های مداوم طالبان و پاکستان، نگرانی های منطقه ای و بین المللی را برانگیخته است
  • تنش‌های اقتصادی و تجاری میان طالبان و پاکستان

پس از بازگشت طالبان به قدرت، بسیاری از کشورها روابط تجاری خود را با افغانستان قطع یا به شدت محدود کردند. در نتیجه، پاکستان به یکی از معدود مسیرهای تجاری و اقتصادی باقی‌مانده برای افغانستان تبدیل شد. افغانستان عمده‌ی نیازهای غذایی، دارویی و صنعتی خود را از طریق پاکستان تامین می‌کند.

این وابستگی اقتصادی به پاکستان به ابزاری برای اعمال فشار بر طالبان تبدیل شده است؛ چرا که هرگونه محدودیت یا بسته‌شدن مرز توسط پاکستان می‌تواند بحران‌های اقتصادی و انسانی را در افغانستان تشدید کند. متاسفانه پاکستان نیز از این فرصت‌ها همیشه استفاده کرده و بدون در نظر داشت مسائیل انسانی وحقوق بشری، نه تنها با اخراج مهاجرین افغانستان، بلکه با وضع تعرفه‌های سنگینی بر کالاهای صادراتی و وارداتی از افغانستان، طالبان را به شدت در تنگنا قرار داده است.

هرچند طالبان تلاش کرده‌اند تا تجارت افغانستان را به سایر کشورها، به ویژه ایران و کشورهای آسیای میانه، متنوع کنند تا از وابستگی به پاکستان بکاهند. با این حال، نبود زیرساخت‌های کافی و محدودیت‌های تحریمی باعث شده که طالبان همچنان تا حدودی مجبور به پذیرش شرایط پاکستان در تجارت مرزی باشند. اختلافات بر سر تعرفه‌ها، کنترل مسیرهای تجاری و هزینه‌های عبور کالاها یکی از اصلی‌ترین نقاط تنش میان دو طرف است.

از طرف دیگر، پاکستان به شدت به دنبال گسترش تجارت با کشورهای آسیای میانه از طریق افغانستان است و پروژه‌هایی نظیر کریدور اقتصادی چین-پاکستان (CPEC) را یکی از فرصت‌های مهم اقتصادی می‌داند. طالبان نیز از این فرصت برای توسعه‌ی اقتصادی خود بهره می‌جویند، اما نگران نفوذ بیش از حد پاکستان و به حاشیه رفتن منافع ملی خود در این پروژه‌ها هستند. این اختلاف نظرها باعث شده تا دو کشور با دیدگاه‌های متضاد وارد مذاکرات اقتصادی شوند.

طالبان و پاکستان
کریدور اقتصادی چین پاکستان، فرصتی برای گسترش روابط اقتصادی طالبان و پاکستان
  •  چشم‌انداز آینده و مسیرهای احتمالی در روابط طالبان با پاکستان

تنش‌های موجود میان طالبان و پاکستان به دلیل ریشه‌های تاریخی، اقتصادی و امنیتی به سادگی قابل حل نیستند. پاکستان از یک سو خواهان تأمین منافع اقتصادی و امنیتی خود در افغانستان است و طالبان از سوی دیگر به دنبال کاهش وابستگی و تأمین منافع ملی خود هستند. این دو طرف در مقاطعی همکاری می‌کنند اما اختلافات عمیق و منافع متضاد مانع از ایجاد یک همکاری پایدار می‌شود.

در عین حال، تنش‌های اقتصادی و امنیتی میان این دو کشور، موجب افزایش حساسیت‌های منطقه‌ای شده و کشورهایی چون چین، ایران و حتی روسیه به دلیل ملاحظات استراتژیک خود نگران این وضعیت هستند. آینده این تنش‌ها به تعاملات منطقه‌ای، توسعه سیاست‌های اقتصادی مستقل طالبان و نیز انعطاف‌پذیری پاکستان در برابر خواسته‌های افغانستان بستگی دارد.

با این حال، تا زمانی که مسائل بنیادین مانند خط دیورند و وابستگی اقتصادی افغانستان به پاکستان حل نشوند، این تنش‌ها به احتمال زیاد ادامه خواهند داشت و ثبات منطقه نیز با چالش‌های جدی مواجه خواهد بود. تنش‌ها میان طالبان و پاکستان به وضوح نمایانگر پیچیدگی‌های روابط میان دو کشور است و حل‌وفصل آن‌ها نیازمند اراده‌ای فراتر از ملاحظات مرزی یا تجاری است؛ و نیاز به همکاری منطقه‌ای و همچنین درک بهتر از تحولات سیاسی و امنیتی در منطقه دارد.

به همین دلیل به نظر می‌رسد که چشم انداز روابط طالبان و پاکستان در آینده‌ای نزدیک شاهد تغییرات عمده‌ای نباشد و دو کشور به همین سطح از تنش‌ها و درگیری‌ها ادامه دهند، مگر آنکه تحولی در وضعیت اقتصادی و سیاست‌های خارجی منطقه به وقوع بپیوندد.

بسم الله ختک

لینک کوتاه:​ https://tahlilroz.com/?p=7036

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *