مجمع ملی برای نجات افغانستان
افغانستان امروز، پس از سالها جنگ و بحران، بیش از هر زمان دیگری به راهحلهای صلحآمیز و مبتنی بر تعامل نیاز دارد. در چنین شرایطی، تشکیل «مجمع ملی برای نجات افغانستان» و تأکید آن بر دو مفهوم کلیدی «مذاکره» و «گفتگوی ملی»، بیانگر درکی عمیق از واقعیتهای پیچیده کشور و ضرورت همگرایی برای خروج از بحران است.
به گفته حنیف اتمر، مجمع ملی برای نجات افغانستان «با وجود تفاوت در دیدگاههای مشروع سیاسی، منافع و اهداف اساسی ملی تمامی نیروهای متعهد سیاسی و مدنی کشور را به هم پیوند داده و بنیاد همکاری را شکل میدهد.» این رویکرد فرصتی بینظیر برای کنار گذاشتن بنبستهای گذشته و گشودن راهی نو به سوی ثبات و صلح پایدار است. ازاینرو، تحلیل و ارزیابی ابعاد مختلف این مسئله و تبیین راهکارهای عملی، ضرورتی انکارناپذیر به نظر میرسد.
ضرورت مذاکره و گفتگوی ملی
سه سال حکومت طالبان، با وجود برخی تلاشها برای مدیریت کشور نشان داده که تکیه بر ابزارهای نظامی و سرکوب مخالفان به جای تعامل سیاسی، نهتنها مشکلات افغانستان را حل نکرده بلکه عملاً بر چالشها افزوده است. در این دوره، جنگ و اختلافات سیاسی، ناامنی و مهاجرت گسترده را تشدید کرده و امید به ثبات را کاهش داده است. در چنین فضایی، ضرورت مذاکره و گفتگوی ملی بهعنوان جایگزینی برای تقابل و خشونت، آشکارتر از همیشه است.
مذاکره، بهعنوان راهکاری جایگزین، فرصتی است برای همه طرفها تا با پذیرش واقعیتهای موجود، به جای تعمیق شکافها، برای حل و فصل اختلافات تلاش کنند. تاکید بر گفتگوی ملی نیز نشان میدهد که صلح پایدار تنها زمانی ممکن است که همه اقشار و جناحهای افغانستان، از جمله مخالفان سیاسی، اقوام مختلف، زنان و جوانان، در این فرآیند مشارکت داشته باشند.
تأکید مجمع ملی بر مذاکره بهعنوان ابزار اصلی حل اختلافات، مسیری منطقی و قابلقبول برای همه طرفهاست. این مجمع میتواند زمینهساز گفتگویی باشد که در آن، همه گروههای سیاسی، اقوام، و اقشار مختلف، از جمله زنان و جوانان، نقش مؤثری ایفا کنند. چنین فرآیندی نهتنها وحدت ملی را تقویت میکند بلکه مشروعیت حکومت را در داخل و خارج افزایش میدهد. اما این تنها بخشی از واقعیت است. طالبان بهعنوان حاکمان فعلی نیز وظیفهای سنگین بر عهده دارد که در ادامه مورد اشاره قرار میگیرد.
تحولات در سیاستهای جهانی و وظیفه خطیر طالبان
نخست اینکه، طالبان باید آگاه باشد که فشارهای بینالمللی بر آنها همچنان باقی است و تغییرات احتمالی در سیاستهای جهانی، بهویژه با بازگشت دونالد ترامپ به قدرت، میتواند وضعیت را پیچیدهتر کند. توافقنامه دوحه که میان آمریکا و طالبان به امضا رسید، طالبان را به مذاکرات بینالافغانی متعهد کرده بود.
اکنون این تعهد بار دیگر میتواند محور فشارهای جدید قرار گیرد. ترامپ، بهعنوان سیاستمداری که دیدگاههای تهاجمی و عملگرایانه دارد، ممکن است بهصورت جدی از طالبان بخواهد این تعهد را عملی کند. طالبان باید بهجای آنکه منتظر چنین فشاری باشد، ابتکار عمل را در دست بگیرد و گفتگوی ملی را پیش از آنکه بهعنوان یک مطالبه بینالمللی مطرح شود، در داخل آغاز کند.
در ثانی، طالبان باید درک کند که استقرار بلندمدت حکومت تنها از طریق تعامل و مشارکت با سایر اقشار جامعه ممکن است. سیاستهای کنونی، اگرچه ممکن است در کوتاهمدت نظم نسبی ایجاد کرده باشد، اما در بلندمدت نمیتواند پاسخگوی نیازهای متنوع و پیچیده افغانستان باشد. نادیده گرفتن مطالبات مشروع مردم و کنار گذاشتن مخالفان، خطر بروز شورشهای گستردهتر و حتی بیثباتی گسترده را افزایش میدهد. بنابراین، طالبان اگر واقعاً به آینده افغانستان متعهد است، باید سیاستهای انحصارگرایانه خود را کنار بگذارد و راه را برای گفتگوی فراگیر باز کند.
راهکارهای علمی برای موفقیت گفتگوی بینالافغانی
گفتگوی بین الافغانی نیازمند راهکارهایی علمی و عملی است. برای موفقیت چنین گفتگویی، باید فضایی فراهم شود که در آن، همه طرفها احساس کنند صدایشان شنیده میشود. یک ساختار مستقل و بیطرف برای تسهیل گفتگوها ضروری است.
ساختاری که نمایندگانی از همه اقشار جامعه، از جمله مخالفان سیاسی و نخبگان غیرنظامی، در آن حضور داشته باشند. در این گفتگوها، باید بر اولویتهای مشترک تأکید شود، ازجمله حفظ تمامیت ارضی، بهبود وضعیت معیشتی مردم، و تضمین حقوق اساسی شهروندان.
همچنین جلب حمایت کشورهای منطقه و جامعه بینالمللی، بهویژه کشورهایی که نقشی مستقیم در تاریخ معاصر افغانستان داشتهاند، میتواند به تقویت فرآیند مذاکرات کمک کند. اما این حمایتها باید بهگونهای مدیریت شود که گفتگوی بینالافغانی استقلال خود را از دست ندهد.
در نهایت، افغانستان امروز به راهکاری نیاز دارد که از دل تعامل، مذاکره و پذیرش تنوع نشأت بگیرد. مجمع ملی برای نجات افغانستان میتواند زمینهساز چنین راهکاری باشد، اما موفقیت آن وابسته به مشارکت جدی و مسئولیتپذیری همه طرفها، بهویژه طالبان است.
طالبان باید نشان دهد که بهجای تکیه بر انحصار و سرکوب، آماده است تا با مردم افغانستان و مخالفان خود وارد گفتگویی جدی شود. آینده افغانستان تنها از طریق همگرایی ملی و تعهد به منافع جمعی ساخته میشود. اکنون زمان آن است که همه طرفها به جای تعمیق اختلافات، برای رسیدن به یک صلح پایدار و ثبات پایدار تلاش کنند.
ناجیه علی حسینی