جستجو
Close this search box.
Facebook
Twitter
Telegram
WhatsApp
Email
Print

تو غالمغال نکو برادر!

یادش بخیر چند سال پیش، فیسبوک جذابیت خاصی داشت و از بین 50 پست، حداقل 5 پست آن ارزش دیدن یا خواندن را داشت، ولی حالا وقتی به صفحه فیسبوک میرویم تا ببینیم چه خبر است، فقط پیام تسلیت‌های استاد محقق، دعا و ربنای استاد سیاف، دیدارهای عبدالله عبدالله و حامد کرزی و میم‌های مثبت 18، چیزی دیگری وجود ندارد. امروز هم وقتی از دیدن این پیام‌ها و دیدارها در فیسبوک خسته شدم، به ناچار با تلویزیون خود را سرگرم کردم. در یکی از رسانه‌ها، گفت‌وگوی خبری بود و یکی از کارشناسان طرفدار امارت اسلامی مدام جیغ و داد میزد و از امارت و کارکردها و فعالیت‌های طالبان غالمغال داشت.

این غالمغال، ترغیبیم کرد تا این متن را مستقیم برای این کارشناس طالبان بنویسم.

  • اولاً؛ تو غالمغال نکو برادر!

یک رقم از امارت اسلامی تعریف می‌کنی، مثل اینکه ما جمهوریت نداشتیم و جمهوریت ما هیچ دستاورد و فعالیتی نداشته است. اکنون تمام فعالیت‌های جمهوریت را برایت شرح می‌دهم تا بدانی که امارت در مقابل جمهوریت هیچ است.

1: بخش اقتصادی – در جمهوریت، افتخار ما همین بس که رهبران حکومت 18 نوع گوشت می‌خوردند و دیگر انواع خوراکی‌ها را بگذار سر جایش. رئیس جمهور متفکر ما اوایل حکومت خود با افتخار اعلام کرد که در دسترخوان مردم تغییر می‌آورد. طولی نکشید که دسترخوان‌های مردم تغییر کرد و خالی شد، ولی واقعیت همین است که مردم مهم نیست، بلکه مهم حکومت است که همه دنیا می‌بیند و دپلمات‌ها وقتی به ارگ می‌رفتند، با دیدن 18 رقم گوشت، از خجالت آب میشدند.

2: بخش سیاسی – هیچ سیاستی موفق‌تر از سیاست‌گذاری جمهوریتِ دوره متفکر اعظم و بزرگ والاحضرت محمد اشرف غنی، رئیس جمهور محبوب و خردمند نبود. وقتی ایشان سینه سپر کرد و در حالیکه هیچ زرهی در زیر پیراهن نداشت جیغ زد: «سر ورکوم، خو سنگر نه ورکوم» امید ما به آینده بیشتر شد. وقتی ایشان از کد 91 میلیون‌ها افغانی را برای اطفال نیازمندی مثل اکرم اخپلواک، بی بی گل غنی، فضل محمود فضلی، نادر نادری و ده‌ها طفل نیازمند دیگر مصرف کرد، امید ما به آینده نجومی شد. وقتی در پایگاه بگرام، دونالد ترامپ، غنی را در بین سربازان امریکایی برد و ایستاد کرد، به‌این معنا نبود که به وی بی‌احترامی کرده باشد، بلکه این از اقتدار و بزرگی متفکر غنی بود که از همانجا به دنیا مخابره کرد: «سربازان امریکایی که هیچ، سر کُلّ امریکا خبر نیستم.» و در آخر هم دیدید که چطور با اقتدار از کشور خارج شد و در حالیکه دیگران از مفلسی، موش در جیب شان کله‌ملاق میزد، ایشان با بَیک‌های پر از پول سوار هلیکوپتر شد تا مبادا این پول ملت به دست بیگانگان بیفتد.

3: بخش امنیتی – ما در جمهوریت امنیت‌پوهی به‌نام امرالله صالح داشتیم که فقط با جلسات شش‌و‌نیم خود، امنیت تمام کشور را تامین کرده بود. از حمله انتحاری و انفجاری خبری نبود و حتا دشمنان نتوانستند خانه و دفتر کار این امنیت‌پوه را هدف قرار دهند. در کنار این متخصص امنیتی، ما مارشالی را داشتیم که بخاطر توان امنیتی و نظامی خود به درجه مارشالی رسیده بود، نه بخاطر حمایت از یک تیم انتخاباتی. مغزهای متفکر استخباراتی و امنیتی جهان، از شاگردان مارشال ما بودند و وقتی مارشال صاحب برای تدریس به‌ترکیه سفر کرد، طالبان با ناجوانی و در نبود ایشان توانستند قدرت را در اختیار بگیرند.

4: بخش خواب – کتاب گینس و رکورد طولانی‌ترین خواب چرندیاتی بیش نیستند،چون در آن تقلب صورت گرفته است. ما در دوران جمهوریت، معاون صاحبی داشتیم به‌نام سرور دانش که ایشان الحق و الانصاف لایق ثبت شدن در کتاب گینس بود، چون سال‌های سال را در خواب سپری کرد. گویند ایشان آنچنان به این وظیفه مقدس خود توجه داشت که وقتی شب تا صبح در خانه می‌خوابید، صبح با سرعت سقوط ولایت‌ها، صبحانه میل میکرد و سپس یک نیمچه خواب در موتر تا ارگ ریاست جمهوری انجام میداد و بعد از آن هم تا ساعت 4 در دفتر کار خود مصروف خوابیدن بود. البته گه‌گاهی رئیس جمهور متفکر ما، از معاون صاحب کارهای دیگری نیز می‌خواست و مسئولیت بزرگ فاتحه رفتن نیز بر عهده ایشان بود.

ادامه دارد…

غالمغال
غالمغال نکو!

الیاس احمدی

لینک کوتاه:​ https://tahlilroz.com/?p=7234

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *