بازگشت عربستان سعودی به کابل و از سرگیری روابط دیپلماتیک با طالبان، توجه تحلیلگران را به خود جلب کرده است. عربستان که پس از سقوط دولت جمهوری افغانستان در سال 2021 روابط خود را با کابل به حالت تعلیق درآورده بود، اکنون با رویکردی جدید به دنبال نقشآفرینی در این کشور است. با این حال پرسش اساسی اینست که چه عواملی باعث تغییر سیاست عربستان در قبال افغانستان شده است؟ آیا این بازگشت صرفاً ناشی از فرصتهای اقتصادی و پروژههای کلان مانند تاپی است، یا رقابتهای منطقهای و ژئوپلیتیکی نیز در این تصمیم نقش داشتهاند؟ این مقاله تلاش میکند به این پرسشها پاسخ دهد و بازگشت تدریجی کشورهای منطقه را به افغانستان، تحلیل و ارزیابی نماید.
بازگشت تدریجی کشورهای منطقه به افغانستان
پس از سقوط دولت جمهوری افغانستان در آگست 2021 و بازگشت طالبان به قدرت، بسیاری از کشورهای منطقه روابط دیپلماتیک خود را با کابل قطع یا تعلیق نمودند. این تصمیمها عمدتاً تحت تأثیر نگرانیهای امنیتی و عدم پذیرش طالبان به عنوان حکومت رسمی افغانستان اتخاذ شد. با این حال، در دو سال گذشته، تغییرات قابل توجهی در رویکرد این کشورها به وجود آمده است.
چنانچه هند که یکی از حامیان اصلی دولتهای جمهوری بود، در ابتدا موضع محتاطانه را در برابر طالبان اتخاذ کرد. اما با گذشت زمان و به دلیل نیاز به حفظ منافع استراتژیک خود در افغانستان، روابط دیپلماتیک خود را با طالبان از سر گرفت. این تغییر رویکرد نشاندهنده درک هند از اهمیت افغانستان در معادلات منطقهای است.
هرچند چین به عنوان یکی از قدرتهای اقتصادی و سیاسی منطقه، به دلیل موقعیت افغانستان در پروژهی «کمربند و جاده» و همچنین نگرانیهای امنیتی مرتبط با ولایت سینکیانگ، از ابتدا با طالبان وارد تعامل گردید، اما پکن به تدریج روابط خود را با کابل گسترش داده و در تلاش به نقش آفرینی بیشتر می باشد. چنانچه سرمایهگذاریهای چین در بخشهای معدنی افغانستان نیز بخشی از این رویکرد جدید این کشور است.
روسیه نیز به دلیل نگرانیهای امنیتی در آسیای مرکزی از ابتدا تعامل محدود را با طالبان آغاز کرد، اما به مرور زمان به طور فعال در مسائل افغانستان مشارکت نموده و اقداماتی قابل توجه را جهت گسترش روابط با طالبان برداشته است که احتمال حذف نام طالبان از گروه های ممنوعه توسط مسکو وجود دارد، زیرا روسیه به دنبال حفظ نفوذ خود در منطقه و جلوگیری از گسترش نفوذ غرب در افغانستان است.
تاجیکستان، که در گذشته یکی از مخالفان سرسخت طالبان بود، اکنون موضع خود را تعدیل کرده است. دوشنبه با محدود کردن فعالیت مخالفان طالبان در خاک خود، نشان داده که به دنبال کاهش تنشها و ایجاد روابط سازنده با کابل است. این تغییر سیاست احتمالاً ناشی از فشارهای منطقهای و نیاز به حفظ ثبات در مرزهای مشترک است.
ایران به دلیل روابط تاریخی، زبانی، دینی و فرهنگی عمیقی که با مردم افغانستان دارد، از همان ابتدا تلاش کرده است با طالبان در تعامل باشد. این تعامل که ابتدا با احتیاط و در چارچوب دیپلماسی محدود آغاز شد، به مرور زمان گسترش یافته و اکنون به حوزههای مختلف از جمله اقتصادی، امنیتی و سیاسی تسری پیدا کرده است. همکاری در زمینه مدیریت منابع آبی، تجارت مرزی و مسائل امنیتی از جمله موضوعاتی است که دو طرف بر آن تأکید دارند. ایران با در نظر گرفتن اهمیت ثبات افغانستان برای منطقه و پیوندهای تاریخی با مردم این کشور، رویکردی عملگرایانه در قبال طالبان اتخاذ کرده و به دنبال حفظ روابطی پایدار و سازنده است.
از سوی دیگر، پاکستان نیز که از دیرباز روابط پیچیدهای با افغانستان داشته، همچنان نقش مهمی در تعاملات منطقهای این کشور ایفا میکند. هرچند در حال حاضر چالشهایی مانند تنشهای مرزی و اتهامات متقابل در حمایت از گروههای مخالف وجود دارد، اما روابط میان دو کشور همچنان مثبت تلقی میشود. پاکستان به دلایل استراتژیک و اقتصادی، خواهان حفظ تعامل با طالبان است و تلاش دارد از فرصتهای موجود برای تقویت همکاریهای دوجانبه بهرهبرداری کند.
در نهایت، کشورهای حوزهای خلیج فارس نیز که در ابتدا موضعی محتاطانه در برابر طالبان اتخاذ کرده بودند، به تدریج به تعامل با این گروه روی آوردهاند. قطر از همان ابتدا نقش مهمی بهعنوان میانجی ایفا کرد و میزبان مذاکرات طالبان با ایالات متحده و دیگر طرفها بود. این کشور از طریق حمایت دیپلماتیک و ارائه فضای گفتوگو، جایگاه ویژهای در تعاملات منطقهای افغانستان به دست آورد.
در کنار قطر، امارات متحده عربی و عربستان سعودی نیز اکنون به تدریج در حال بازگشت به صحنه افغانستان استند. امارات با ارائه کمکهای بشردوستانه و حمایت از پروژههای توسعهای، تلاش دارد جایگاه خود را در افغانستان تقویت کند. از سوی دیگر، عربستان سعودی که پس از آگست 2021 نمایندگی دپلماتیک شان را در کابل به تعلیق در آورده بود، اکنون با طالبان وارد تعامل شده است.
بازگشت عربستان به کابل؛ انگیزهها و فرصتها
بازگشت عربستان سعودی به افغانستان را میتوان در چارچوب سه محور اصلی تحلیل کرد: نخست اینکه؛ عربستان سعودی پیش از این علاقه خود را به سرمایهگذاری در پروژههای کلیدی افغانستان مانند تاپی (خط لوله انتقال گاز ترکمنستان-افغانستان-پاکستان-هند) اعلام کرده بود. این پروژهها نه تنها برای توسعه اقتصادی افغانستان حیاتی استند، بلکه برای عربستان نیز فرصتی برای گسترش نفوذ اقتصادی و انرژی در منطقه فراهم میکنند. با نزدیک شدن به زمان راهاندازی پروژههایی مانند ترانس افغان و تاپی، عربستان احتمالاً به دنبال تثبیت جایگاه خود به عنوان یکی از بازیگران کلیدی در این طرحها است.
ثانیا؛ افغانستان به عنوان نقطه اتصال آسیای جنوبی، آسیای مرکزی، و خاورمیانه، موقعیت جغرافیایی مهمی دارد. حضور فعال در افغانستان به عربستان این امکان را میدهد که در رقابتهای منطقهای با ایران، ترکیه، و قطر دست بالا را داشته باشد و از نفوذ خود در این منطقه بهرهبرداری کند. ثالثا؛ بازگشت عربستان به کابل همزمان با تغییرات مهم در سیاستهای منطقهای این کشور است. به نظر میرسد ریاض با درک اهمیت استراتژیک افغانستان و ضرورت همگامی با کشورهای دیگر، از فرصتهای جدید در کابل بهرهبرداری میکند.
از سوی دیگر، رقابتهای منطقهای بین عربستان، قطر، و ترکیه نیز در تصمیم ریاض برای بازگشت به کابل نقش مهمی دارد. قطر در سالهای اخیر روابط نزدیکی با طالبان برقرار کرده و نقش واسطهای در مذاکرات بینالافغانی ایفا کرده است. ترکیه نیز با ارائه خدمات فنی و امنیتی در افغانستان، به دنبال تقویت حضور خود در این کشور است.
در این میان، عربستان نمیخواهد از این رقابتها عقب بماند. بازگشت به کابل و مشارکت در پروژههای کلان اقتصادی میتواند جایگاه ریاض را در برابر دوحه و انقره تقویت کند. علاوه بر این، عربستان احتمالاً از ابزارهای دیپلماتیک و اقتصادی خود برای کاهش نفوذ رقیبان خود در افغانستان استفاده خواهد کرد.
باتوجه به آنچه که گفته شد، اینک نتیجه میگیریم که بازگشت عربستان به افغانستان و تمایل این کشور به نقشآفرینی گسترده در کابل، نشاندهنده درک اهمیت استراتژیک این کشور در منطقه است. اگرچه این روند با چالشهایی همچون مسائل امنیتی و پیچیدگیهای داخلی افغانستان همراه است، اما فرصتهای اقتصادی و ژئوپلیتیکی قابل توجهی نیز برای ریاض فراهم میکند. از اینرو در مجموع، بازگشت عربستان به افغانستان بخشی از روند گستردهتر تعامل کشورهای منطقه با طالبان است. این تحولات نشان میدهد که افغانستان همچنان به عنوان نقطهای حیاتی در معادلات منطقهای باقی مانده و بازیگران منطقهای در تلاش هستند تا جایگاه خود را در این کشور تقویت کنند.
نجیبه غلامی