همسایه هراسی
از آگست 2021 تا اکنون، جبهه مقاومت ملی افغانستان، همواره به عنوان یک نیرو در برابر طالبان جنگیده و فعالیت کرده است. از آنجایی که طالبان در حال حاضر قدرت را در افغانستان در دست دارند، جبهه مذکور در تلاش است تا با استفاده از ابزارهای مختلف، از جمله جنگ روانی و رسانهای، موقعیت خود را تقویت کند.
چنانچکه ادعاهایی که سخنگوی جبهه مقاومت، علی میثم نظری، در شبکههای اجتماعی مطرح کرده، مربوط به تهدیداتی است که از سوی انصارالله تاجیکستان، با حمایت طالبان، به حکومت تاجیکستان وارد میشود. این ادعا نه تنها تأثیرات گستردهای بر روابط افغانستان با تاجیکستان میگذارد، بلکه برای ایجاد همسایه هراسی و بدبینی و تشویش در منطقه آسیای مرکزی نیز طراحی شده است. از همینرو لازم است تا پیامدها و اهداف این نوع جنگ روانی مورد تحلیل و ارزیابی قرار داده شود و مسئولیت روشنفکران و رسانه ها مشخص گردد.
تلاش جبهه مقاومت ملی برای ایجاد هراس در کشورهای آسیای مرکزی
جبهه مقاومت ملی از دیر باز در تلاش بوده است تا با طرح ادعای سرایت ناامنی از افغانستان به کشورهای همسایه، بهویژه آسیای مرکزی، فضای امنیتی منطقه را متشنج کرده و تهدیدات فرضی علیه این کشورها را برجسته کند تا بدین ترتیب، حمایتهای بینالمللی و منطقهای علیه طالبان را تقویت کند و موقعیت خود را در برابر حکومت طالبان تقویت نماید.
چنانچه پیش از به قدرت رسیدن طالبان، برخی از ارکان جبهه مقاومت با اشاره به تهدیدات امنیتی از ناحیه طالبان، این ادعا را مطرح میکردند که پروژه طالبان در نهایت منجر به گسترش ناامنی به کشورهای آسیای مرکزی خواهد شد. این ادعا در شرایطی مطرح میشد که طالبان بهطور پیوسته در حال گسترش نفوذ خود در مرزهای شمالی افغانستان بودند و تهدیدات احتمالی علیه کشورهای همسایه بهویژه تاجیکستان، از نگاه بسیاری از کارشناسان، جدی به نظر میرسیدند.
اما پس از تسلط طالبان بر افغانستان، به مرور زمان و با روشن شدن سیاستهای خارجی طالبان، این فرضیه که طالبان تهدیدی برای کشورهای آسیای مرکزی است، بهطور گستردهای باطل شد. در نتیجه، جبهه مقاومت ملی بهجای ادامه این ادعا، به شیوههای جدیدی در جنگ روانی خود روی آورد تا همچنان تصویر تهدید و ناامنی را در منطقه برجسته کند.
چنانچه اظهارات علی میثم نظری، که در آن ادعا شده است که انصارالله تاجیکستان با پرچم داعش فعالیت میکند و در پی سرنگونی حکومت تاجیکستان است، به وضوح نشاندهنده یک جنگ روانی است. هدف این اظهارات ایجاد تردید و بدبینی میان افغانستان و کشورهای آسیای مرکزی است.
در واقع، این سخنان بیشتر به دنبال تضعیف روابط کنونی میان طالبان و کشورهای آسیای مرکزی میباشد، به ویژه با توجه به روابط بهبود یافتهای که طالبان با این کشورها، از جمله تاجیکستان، برقرار کردهاند. جبهه مقاومت ملی با چنین اظهاراتی تلاش دارد تا از یک سو تصویر منفی از طالبان بسازد و از سوی دیگر به ترس و هراس در کشورهای آسیای مرکزی دامن بزند.
همسایه هراسی با استفاده از تحولات منطقوی؛ ارتباط طالبان، داعش و القاعده
علی میثم نظری در ادامهی جنگ روانی جبهه مقاومت ملی که از دیر باز علیه طالبان جاری است، در اظهارات جدید خود ادعای جدید نموده است:«داعش، طالبان و القاعده دو روی یک سکه هستند». هرچند این ادعا در شرایط کنونی بیشتر به عنوان یک موضوع طنزآمیز قابل بررسی است. زیرا پیش از این، جبهه مقاومت ملی و رسانههای آنها همواره طالبان و داعش را به عنوان دو نیروی متفاوت و در تضاد با یکدیگر معرفی میکردند، اما اکنون ناگهان القاعده را نیز به این معادله وارد کردهاند. این تغییر در روایت جبهه مقاومت از طالبان و داعش، بهویژه با توجه به تحولات اخیر در سوریه، به نظر میرسد که بر اساس قدرت گرفتن تحریرالشام طراحی شده باشد.
تحریرالشام، گروهی که از نظر ایدئولوژیکی به القاعده نزدیک است، در حال حاضر بهعنوان حاکمان سوریه شناخته میشود. این تحولات سیاسی و نظامی در سوریه میتواند به نوعی مبنای جدیدی برای شکلدهی به این ادعای «داعش، طالبان و القاعده دو روی یک سکه» باشد. جبهه مقاومت ملی با بهرهگیری از این تغییرات، تلاش دارد تا با برجستهسازی ارتباطات فرضی میان این گروهها، فضای امنیتی و سیاسی منطقه را پیچیدهتر کند و بهویژه در زمینه جنگ روانی علیه طالبان و کشورهای آسیای مرکزی، افکار عمومی را بهسمت نگرانیهای جدید سوق دهد.
به دیگر سخن می توان گفت که جبهه مقاومت ملی در تلاش است تا با بهره گیری از تحولات اساسی در سطح منطقه و روی کار آمدن تحریر الشام در سوریه، با ایجاد احساس ترس و بیاعتمادی، روابط افغانستان با کشورهای آسیای مرکزی، به ویژه تاجیکستان، را متزلزل کند.
به نظر میرسد که این استراتژی در قالب پروژه «همسایه هراسی» پیگیری میشود که در آن تلاش میشود تا تهدیدات فرضی از سوی گروههای مختلف، از جمله انصارالله تاجیکستان، به عنوان دلیلی برای بیاعتمادی و تفرقه میان کشورهای همسایه افغانستان مطرح شود. یکی از نکات جالب در این میان، تشابه ملیت میان جنگجویان تاجیک تحریرالشام و انصارالله تاجیکستان است. این تشابه قومی به عنوان یک ابزار در جنگ روانی علیه تاجیکستان و به منظور تحریک احساسات ملیگرایانه در تاجیکستان و کشورهای همسایه دیگر مطرح میشود.
باتوجه به آنچه که گفته شد اینک می توان نتیجه گرفت که جبهه مقاومت ملی با ادعاهای جدید خود درباره انصارالله تاجیکستان و ارتباط آن با طالبان، داعش و القاعده، در واقع در تلاش است تا یک جنگ روانی گسترده علیه حکومت طالبان و کشورهای آسیای مرکزی به راه بیندازد.
این ادعاها و حربههای رسانهای نه تنها به تضعیف روابط افغانستان با همسایگانش منجر میشود، بلکه میتواند افکار عمومی در منطقه را به سمت بیاعتمادی بیشتر سوق دهد. از همین روست که باید رسانهها و تحلیلگران باید با دقت و هوشیاری بیشتری به این نوع جنگهای روانی بپردازند و با تحلیلهای درست و واقعبینانه، از گسترش شایعات و تشویشها جلوگیری کنند.
مسلم اخلاقی