جستجو
Close this search box.
Facebook
Twitter
Telegram
WhatsApp
Email
Print

افزایش تعامل اعراب با کابل

در دنیای پیچیده و متلاطم سیاست‌های منطقه‌ای، هیچ‌چیز ثابت و غیرقابل تغییر نیست. یکی از تحولات جالب و مهم در سال‌های اخیر، افزایش تعامل کشورهای عربی با حکومت سرپرست طالبان در افغانستان است. پس از به قدرت رسیدن طالبان در افغانستان، بسیاری از کشورهای منطقه به‌ویژه کشورهای عربی، سیاست‌هایی محتاطانه و فاصله‌گیری را در پیش گرفتند، اما اکنون شاهد تغییرات جدی در این رویکرد هستیم.

ورود مجدد اعراب (عربستان سعودی و امارات متحده عربی) به عرصه تعامل با کابل، این سوال را مطرح می‌کند که چه عواملی باعث این تغییر در سیاست‌های منطقه‌ای شده است؟ آیا این تحول به معنای بازگشت افغانستان به دایره روابط بین‌المللی است یا نشانه‌ای از تغییرات عمیق‌تری در تحولات ژئواکونومیکی و ژئواستراتژیک منطقه‌ای است؟

این سوالات نه تنها به فهم بهتر روابط میان افغانستان و کشورهای مانند عربستان و امارات متحده عربی کمک می‌کند، بلکه می‌تواند چشم‌اندازی جدید از تحولات در روابط منطقوی را به نمایش بگذارد. در این یادداشت، قصد داریم به بررسی علل و پیامدهای این تغییرات پرداخته و تحولات آینده روابط افغانستان با کشورهای عربی (عربستان سعودی و امارات متحده عربی) را تحلیل کنیم.

  • دلایل و عوامل افزایش تعامل اعراب با کابل

افزایش تعامل اعراب (عربستان سعودی و امارات متحده عربی) با کابل، نه تنها یک تحول امنیتی و سیاسی بلکه یک گام استراتژیک اقتصادی نیز محسوب می‌شود. یکی از دلایل اصلی این تغییر در سیاست‌ها، توجه به منافع اقتصادی است که این کشورها در تعامل با افغانستان می‌بینند. در این راستا، افغانستان به‌عنوان یک کشور با موقعیت جغرافیایی استراتژیک و منابع طبیعی قابل توجه، به‌ویژه در حوزه انرژی و ترانزیت، به یک فرصت بزرگ برای کشورهای عربی تبدیل شده است.

عربستان سعودی، به‌عنوان یکی از بزرگترین تولیدکنندگان نفت و گاز در جهان، به‌دنبال گسترش نفوذ اقتصادی خود در منطقه و افزایش دسترسی به منابع انرژی است. افغانستان به‌عنوان یک مسیر ترانزیتی برای انتقال گاز طبیعی از ترکمنستان به پاکستان و هند، و همچنین به‌عنوان یک کانون انرژی در منطقه، به عربستان این فرصت را می‌دهد تا در پروژه‌های کلیدی مانند ترانس افغان و تاپی مشارکت داشته باشد.

این پروژه‌ها می‌توانند به‌ویژه برای عربستان که به‌دنبال تنوع بخشیدن به منابع درآمدی خود است، فرصتی عالی باشند. عربستان می‌تواند با سرمایه‌گذاری در این پروژه‌ها، علاوه بر تأمین منابع انرژی برای خود و کشورهای منطقه، نفوذ اقتصادی خود را در آسیای مرکزی و جنوبی تقویت کند. این امر به‌ویژه در شرایطی که عربستان در تلاش است تا از وابستگی به نفت کاسته و به دنبال سرمایه‌گذاری در پروژه‌های زیرساختی و اقتصادی است، اهمیت بیشتری پیدا می‌کند.

همچنین، افغانستان با داشتن منابع معدنی غنی و نیاز به بازسازی و توسعه زیرساخت‌ها، می‌تواند به‌عنوان یک بازار جدید برای سرمایه‌گذاری‌های عربی در نظر گرفته شود. عربستان سعودی، که در حال حاضر در پروژه‌های بزرگ عمرانی و توسعه‌ای در داخل کشور خود فعال است، می‌تواند تجربیات خود را در این زمینه به افغانستان منتقل کند.

علاوه بر این، امارات متحده عربی با توجه به تجربه گسترده‌اش در حوزه سرمایه‌گذاری و توسعه زیرساخت‌ها، می‌تواند نقش مهمی در پروژه‌های بازسازی و توسعه افغانستان ایفا کند. این همکاری‌ها نه تنها به منافع اقتصادی عربستان و امارات کمک می‌کند، بلکه می‌تواند افغانستان را به یک شریک تجاری و اقتصادی مهم برای کشورهای عربی تبدیل کند.

در نهایت، ورود عربستان به سیاست تعامل با طالبان می‌تواند به‌عنوان یک سیگنال برای سایر کشورهای منطقه و حتی جهان باشد که افغانستان به‌عنوان یک واقعیت سیاسی و اقتصادی در حال شکل‌گیری است و کشورهای عربی به‌دنبال بهره‌برداری از این واقعیت هستند. این تغییر در سیاست‌ها، نشان‌دهنده یک تغییر در اولویت‌های اقتصادی و استراتژیک عربستان است که در پی گسترش نفوذ اقتصادی و سیاسی خود در آسیای مرکزی و جنوبی است.

  • تعامل فزاینده‌ای اعراب با کابل و هشدار به کشورهای همسایه افغانستان

افزایش تعامل کشورهای عربی با طالبان در افغانستان، می‌تواند برای کشورهای همسایه افغانستان، به‌ویژه ایران، یک هشدار جدی باشد. زیرا این تعاملات به‌ویژه در زمینه‌های اقتصادی و امنیتی، افغانستان را به‌عنوان یک شریک کلیدی برای کشورهای منطقه مطرح می‌کند. این تغییرات می‌توانند باعث شوند که برخی از کشورها که به‌دنبال حفظ نفوذ خود در افغانستان هستند، در صورت عدم واکنش سریع، جایگاه خود را در تحولات افغانستان از دست بدهند.

شرایط کنونی، برای کشورهایی که همچنان به‌دنبال حفظ و تقویت روابط خود با افغانستان هستند، ضروری است که به سرعت به این روند جدید واکنش نشان دهند و تعاملات خود را با کابل گسترش دهند. به‌ویژه در زمینه‌های اقتصادی، پروژه‌های بزرگ مانند ترانس افغان و تاپی می‌توانند فرصتی برای همکاری و تقویت روابط باشند.

با توجه به موقعیت استراتژیک افغانستان و نیازهای اقتصادی و امنیتی آن، کشورهای منطقه باید درک کنند که تعامل با طالبان به‌عنوان یک واقعیت سیاسی، امری اجتناب‌ناپذیر است. در این شرایط، کشورهایی که تعاملات خود را با کابل افزایش دهند، می‌توانند از فرصت‌های جدید اقتصادی و ژئواکونومیکی بهره‌برداری کنند و از رقابت‌های منطقه‌ای به نفع خود استفاده کنند.

تعامل اعراب با کابل
تعامل اعراب با کابل اجتناب ناپذیر است، اما رقابت های منطقه ای ایجاد می کند
  • تحولات منطقوی و مسئولیت اساسی طالبان

حکومت طالبان باید از فرصت به‌وجود آمده در نتیجه تغییرات سیاستی کشورهای منطقه استفاده کند و راهبرد آینده خود را بر اساس گرایشات منطقه‌ای تنظیم کند. با توجه به اینکه بسیاری از کشورهای منطقه به تعامل با طالبان روی آورده‌اند، این یک فرصت استثنایی برای طالبان است تا روابط خود را با کشورهای همسایه و فرامنطقه‌ای تقویت کند و از آن برای تأمین منافع اقتصادی و امنیتی بهره‌برداری کند.

حکومت طالبان باید به‌طور فعال در سیاست‌های منطقه‌ای مشارکت کند و با کشورهای همسایه و دیگر کشورهای منطقه‌ای به توافقاتی دست یابد که به منافع مشترک منجر شود. این امر می‌تواند به تقویت موقعیت افغانستان در سطح بین‌المللی کمک کند و کشور را از انزوای دیپلماتیک نجات دهد. به‌ویژه در زمینه پروژه‌های ترانزیتی و انرژی، طالبان می‌تواند از روابط با کشورهای منطقه بهره‌برداری کند تا افغانستان را به یک کانون اقتصادی و تجاری تبدیل کند.

لازمه آنچه که در بالا گفته شد این است که طالبان باید به اصلاح سیاست‌های داخلی خود بپردازد. تغییرات در سیاست‌های داخلی می‌تواند به همراه‌سازی مردم کمک کند و مشروعیت حکومت را تقویت نماید. برخی از مسائلی که باید به آنها توجه شود، عبارتند از:

تحصیل دختران

یکی از بزرگ‌ترین چالش‌های حکومت طالبان در عرصه داخلی، مسئله تحصیل دختران است. محدودیت‌های اعمال‌شده بر تحصیل دختران در مقاطع مختلف تحصیلی، باعث نارضایتی داخلی و بین‌المللی شده است. طالبان باید به این مسئله توجه ویژه‌ای داشته باشد و سیاست‌های خود را در این زمینه اصلاح کند تا نشان دهد که به حقوق بشر و حقوق زنان احترام می‌گذارد.

حقوق اقلیت‌ها و حکومت فراگیر

حقوق اقلیت‌ها در افغانستان یکی دیگر از مسائل حساس است. طالبان باید به حقوق اقلیت‌ها، به‌ویژه اقلیت‌های قومی و مذهبی، توجه کند و از تبعیض‌های نژادی و مذهبی خودداری نماید. این امر می‌تواند به بهبود روابط داخلی و خارجی حکومت طالبان کمک کند. از دیگر مسائل مهم، تشکیل حکومت فراگیر است. طالبان باید در جهت تشکیل حکومتی که نماینده تمامی اقشار جامعه افغانستان باشد، گام بردارد. این امر می‌تواند به کاهش تنش‌های داخلی و افزایش حمایت از حکومت طالبان کمک کند.

بالاخره طالبان باید این تغییرات را به‌دقت مورد توجه قرار دهد و از فرصت‌های منطقه‌ای بهره‌برداری کند و با اصلاح سیاست‌های داخلی خود، مشروعیت و حمایت مردمی را به‌دست آورد. به‌ویژه در زمینه پروژه‌های اقتصادی و ترانزیتی مانند ترانس افغان و تاپی، طالبان باید از این فرصت‌ها برای تقویت موقعیت اقتصادی و ژئواکونومیکی افغانستان استفاده کند.

ناجیه علی حسینی

لینک کوتاه:​ https://tahlilroz.com/?p=7423

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *