حق هستهای ایران
در دنیای معاصر که نظم بینالمللی با شعارهایی همچون عدالت، منع تجاوز، و احترام به حاکمیت ملی تبلیغ میشود، تناقض های آشکار در رفتار قدرتهای بزرگ، مشروعیت همین نظام را به چالش میکشد. یکی از بارزترین نمونهها، برخورد تبعیض آمیز غرب، بهویژه ایالات متحده آمریکا و رژیم صهیونیستی، با برنامهی هستهای صلح آمیز جمهوری اسلامی ایران است.
کشوری که در چارچوب معاهدهی منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT) فعالیت کرده، تحت نظارت مستمر آژانس بینالمللی انرژی اتمی قرار دارد، و حتی با صدور فتوای مذهبی توسط رهبر انقلاب اسلامی، هرگونه ساخت و استفاده از سلاح هستهای را حرام دانسته است، سالهاست هدف تحریم، تهدید، ترور و تجاوز قرار گرفته است.
درحالیکه کشورهایی مانند آمریکا و اسرائیل که خود دارای زرادخانههای عظیم هستهای هستند، نه تنها مورد پرسش قرار نمیگیرند، بلکه خود را در جایگاه قضاوت دربارهی برنامه صلح آمیز ایران قرار دادهاند. این سیاست دوگانه و ناقض قواعد بینالمللی، نه تنها بیاعتباری حقوق بینالملل را نمایان میکند، بلکه به روشنی نشان میدهد که تهدید واقعی، نه انرژی هستهای ایران، بلکه استفاده ابزاری از قدرت، برای سرکوب استقلال و پیشرفت کشورهای مستقل است.
حق هستهای ایران؛ حق قانونی براساس NPT
ایران عضو رسمی معاهدهی منع اشاعه سلاحهای هستهای (NPT) است. طبق ماده چهارم این معاهده، تمامی کشورهای عضو دارای “حق غیرقابل سلب” در توسعه، تحقیق، تولید و استفاده از انرژی هستهای برای مقاصد صلحآمیز هستند. جمهوری اسلامی ایران بارها اعلام کرده که هدفش از توسعه فناوری هستهای، تأمین انرژی، استفاده در پزشکی و صنعت، و ارتقاء علمی است.
علاوه بر آن، ایران به توافقنامههای جامع پادمان پایبند بوده و در مقاطعی حتی پروتکل الحاقی را نیز اجرا کرده است. بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی، به دفعات از تأسیسات ایران بازدید کردهاند و در گزارش های متعدد تأکید کردهاند که هیچ نشانهای از انحراف برنامه هستهای ایران به سمت سلاح وجود ندارد.
فتوای رهبری و پایبندی اخلاقی ایران به صلح هستهای
در سال ۲۰۰۴، رهبر جمهوری اسلامی ایران آیتالله سید علی خامنهای، فتوایی مبنی بر «حرام بودن تولید، نگهداری و استفاده از سلاح هستهای» صادر کردند. این فتوا نه تنها رویکرد دینی ایران را منعکس میکند، بلکه بهعنوان تعهد اخلاقی و استراتژیک در اسناد رسمی بینالمللی نیز مورد اشاره قرار گرفته است.
«ما معتقدیم سلاح هستهای نه تنها امنیت نمیآورد، بلکه تهدیدی برای بشریت است. اسلام به ما اجازه چنین جنایتی نمیدهد.» این موضع ایران را از بسیاری از قدرتهای هستهای که به هیچ یک از اسناد بینالمللی محدودکننده پایبند نیستند، متمایز میکند.
تجاوزات آمریکا و اسرائیل به خاک و زیرساختهای ایران
۱-عملیات خرابکارانه
اسرائیل طی یک دهه گذشته چندین عملیات خرابکارانه علیه تأسیسات صلح آمیز ایران انجام داده است. حمله سایبری استاکسنت به تأسیسات نطنز در سال ۲۰۱۰ که با همکاری آمریکا انجام شد، نخستین حمله سایبری دولت-محور علیه زیرساخت حیاتی یک کشور بود. طبق گزارش واشنگتن پست:
«این بد افزار با هدف آسیب به سانتریفیوژ های ایران طراحی شد و بخشی از برنامه موسوم به Olympic Games تحت مدیریت سازمان امنیت ملی آمریکا و موساد بود.»
۲-ترور دانشمندان هسته ای
از سال ۲۰۱۰ تاکنون، چندین دانشمند هستهای ایران توسط عوامل موساد ترور شدهاند؛ از جمله شهید دکتر فخریزاده در سال ۲۰۲۰ که نقش کلیدی در برنامه صلح آمیز ایران داشت. این اقدامات، مصداق کامل تروریسم دولتی و نقض حاکمیت ملی ایران است.
۳- حملات هوایی اخیر
در سال ۲۰۲۵، رسانهها گزارش دادند که تأسیسات زیرزمینی ایران در نطنز و فردو، هدف حملات هوایی هماهنگ شده آمریکا و اسرائیل قرار گرفته است؛ اقدامی که نه تنها با دفاع مشروع توجیه نمیشود، بلکه از نظر حقوقی، اقدام به تجاوز علیه کشوری مستقل محسوب میشود و مصداق نقض ماده ۲ منشور سازمان ملل است .
۴. تناقض گویی دارندگان سلاح هستهای
ایالات متحده آمریکا با بیش از ۵۵۰۰ کلاهک هستهای، بزرگترین زرادخانه فعال در جهان را دارد. این کشور نه تنها به خلع سلاح پایبند نبوده، بلکه میلیاردها دالر صرف نوسازی کلاهکهای موجود کرده است. اسرائیل نیز، با داشتن ۸۰ تا ۹۰ کلاهک هستهای و عدم عضویت در NPT، از هرگونه نظارت بینالمللی معاف است.
«نظام بینالملل کنونی، به دارندگان سلاح هستهای مشروعیت میدهد و دیگران را از فناوری صلح آمیز محروم میکند. این نقض آشکار عدالت جهانی است.» (هانس بلیکس، مدیرکل سابق آژانس بینالمللی انرژی اتمی)
۵. ضرورت پیگرد حقوقی و مطالبه خسارت
بر اساس اصول حقوق بینالملل، از جمله قواعد عرفی و ماده ۵۱ منشور ملل متحد، هرگونه تجاوز به خاک یک کشور مستقل، به ویژه علیه تأسیسات غیرنظامی، قابل پیگرد حقوقی است. ایران میتواند با طرح شکایت در دیوان بینالمللی دادگستری (ICJ) یا شورای حقوق بشر سازمان ملل، اقدامات آمریکا و اسرائیل را بهعنوان جنایت جنگی و نقض حاکمیت ملی مطرح کند.
سابقه حقوقی نیز مؤید این مسیر است. ایالات متحده در پرونده حمله به سکوهای نفتی ایران در دهه ۱۹۸۰، در دیوان لاهه محکوم به پرداخت خسارت شد. بر همین اساس، ایران میتواند خسارات ناشی از حملات سایبری، ترورها و بمباران تأسیسات هستهای را بهطور رسمی پیگیری کند.
در نتیجه، حق جمهوری اسلامی ایران برای برخورداری از انرژی هستهای صلح آمیز، حقی مشروع، قانونی و غیرقابل انکار است. جنایات آمریکا و اسرائیل نه تنها تجاوز به حق هستهای ایران، بلکه تهدیدی علیه صلح جهانی و بیاعتبار سازی نظم بینالمللی مبتنی بر قانون است.
جامعه جهانی موظف است نه تنها این اقدامات را محکوم، بلکه مسیر محاکمه و جبران خسارات را هموار سازد. ایران نیز باید با بهره گیری از ظرفیت حقوقی، دیپلماتیک و رسانهای، این پرونده را به یک مطالبه بینالمللی بدل سازد.

زهرا هاشمی