مذاکرات ایران با اروپا
سیاستهای پرآشوب دونالد ترامپ ـ از شعلهور ساختن جنگ جهانی تعرفهها تا حمایت بیقید و شرط از جنایات بیسابقه اسرائیل در غزه و مشارکت مستقیم در تجاوز نظامی علیه ایران ـ فضای جهانی را به شدت ملتهب کرده و نفسها را در سینه حبس نموده است. مواضع متناقض و شخصیت پارادوکسیکال رئیسجمهورآمریکا، نهتنها بر آتش بحرانهای بینالمللی دمیده، بلکه نظم جهانی را در آستانه فروپاشی قرار داده است.
در این میان، ایران ـ این قلعه استوار و تسخیرناپذیر خاورمیانه ـ در مرکز طوفانی از تحولات ژئوپلیتیکی ایستاده است. جنگ ۱۲ روزه، با تمام خشونت و بیرحمی آمریکا و اسرائیل، نهتنها اراده مردم ایران را درهم نشکست، بلکه به صحنهای تاریخی برای نمایش اقتدار تبدیل شد؛ اقتداری که قدرتهای جهانی را عقب راند و جهانیان را به حیرت واداشت.
اکنون، در حالی که مذاکرات ایران با اروپا از کانالهای مختلف دیپلماتیک در جریان است، سایه تهدید تحریمهای سازمان ملل تحت عنوان میکانیسم ماشه (snapback) و احتمال تشدید تنشهای نظامی، آینده منطقه را در هالهای از ابهام فرو برده است. آیا دیپلماسی میتواند این آتش را خاموش کند، یا جهان شاهد جنگی دیگر خواهد بود؟
این مقاله، با توجه به تحولات اخیر و وضعیت جاری، آینده تحریمها، آینده جنگ و مذاکرات ایران با اروپا را کاوش میکند، و با تکیه بر منابع معتبر، پرده از رازهای پشتپرده برمیدارد و چشماندازی از سناریوهای آتی را ترسیم میکند.
غرش ایران در قلب طوفان؛ جنگ ۱۲ روزه و زایش موازنهای نو
جنگ ۱۲ روزه میان ایران و محور آمریکا ـ اسرائیل، یکی از شدیدترین و پرمخاطرهترین تقابلهای ژئوپلیتیکی دهههای اخیر بود؛ نبردی که فراتر از یک درگیری نظامی، به نقطه عطفی در مناسبات ایران و غرب بدل شد. آغاز آن با تجاوز اسرائیل کلید خورد، اما حملات همزمان و سنگین آمریکا به تأسیسات هستهای ایران در فردو، نطنز و اصفهان، نشان داد که هدف چیزی فراتر از تضعیف موقت تهران بود: پروژهای برای براندازی.
اما ایران، با استراتژی دفاعی هوشمندانه، فرماندهی منسجم، و هماهنگی کمسابقه میان نیروهای داخلی و منطقهای، نهتنها از این تهاجم عبور کرد، بلکه با ضرباتی قاطع و حسابشده، مهاجمان را به عقبنشینی وادار نمود. در حالی که برخی انتظار داشتند تهران در لاک دفاعی فرو رود، ایران نشان داد که همچنان توان کامل حمله و دفاع را در اختیار دارد و حتی در بازسازی تأسیسات آسیبدیده، به شکلی شگفتانگیز عمل میکند.
این واقعیت، که در بسیاری از تحلیلهای بینالمللی بازتاب یافته، تصویری تازه از ایران به جهان مخابره کرد: کشوری که نهتنها شکستناپذیر است، بلکه قادر است معادلات منطقهای را بازنویسی کند. به تعبیر یکی از تحلیلگران شبکه الجزیره، «ایران با غرش خود، جهان را به لرزه انداخت و ثابت کرد که هیچ قدرتی توان درهم شکستن اراده این ملت را ندارد».
سکوت مقتدر در اتاق مذاکره: دیپلماسی ایران از استانبول تا آینده نظم منطقه
نشست اخیر ایران با سه کشور اروپایی (آلمان، فرانسه و بریتانیا) که در ۲۵ جون ۲۰۲۵ در استانبول برگزار شد، تلاشی برای مهار بحران و جلوگیری از فعالسازی مکانیسم ماشه بود. هرچند این دور مذاکرات ایران با اروپا به توافق نهایی منجر نشد، اما تعهد طرفین به ادامه گفتوگوها نشان از آن دارد که مسیر دیپلماسی، همچنان باز است.
در این نشست، عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران، با صراحت و قاطعیت از مواضع تهران دفاع کرده و تهدید اروپا به استفاده از مکانیسم ماشه را «فاقد مشروعیت حقوقی و سیاسی» خوانده؛ موضعی که بازتاب روشنی از اعتماد بهنفس تهران در فضای متزلزل ژئوپلیتیکی کنونی است.
در سوی دیگر ماجرا، دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده، تلاش کرده است که از مسیر رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه، پیشنهاد گفتوگوی مستقیم با ایران را مطرح کند. اما این ابتکار نیز، به دلیل بیاعتمادی عمیق تهران به واشنگتن، بهویژه پس از جنگ ۱۲ روزه و شکستهای پیدرپی آمریکا در مواجهه با محور مقاومت، بینتیجه ماند.
مجموعه این تحولات، تصویری از دیپلماسی جدید ایران ترسیم میکند: آرام، مقتدر، بینیاز از امتیازگیری فوری، و مصمم به دفاع از جایگاه منطقهای خود. همانطور که یکی از تحلیلگران غربی گفته است: «در اتاق مذاکره، این ایران است که با آرامش مینشیند؛ کشوری که از طوفان عبور کرده و همچنان ایستاده است».

تحریم یا تقابل؟ ایران و بازی دوگانه فشار و مقاومت
تحریمها همچنان مهمترین ابزار غرب برای مهار ایران محسوب میشوند. طبق گزارشها، اروپا آماده است در صورت بینتیجهماندن مذاکرات تا اکتوبر ۲۰۲۵، مکانیسم ماشه را فعال کند. فعالسازی این مکانیسم، بازگشت خودکار تحریمهای گسترده در حوزههای انرژی، مالی و تسلیحاتی را در پی خواهد داشت.
بیتردید این فشارها میتوانند اقتصاد ایران را به چالش بکشند، بهویژه در حوزه فروش نفت و دسترسی بانکی. اما شواهد میدانی نشان میدهد که تهران با تکیه بر اقتصاد مقاومتی، افزایش صادرات نفت به بازارهای آسیایی، و تقویت روابط راهبردی با چین، روسیه و کشورهای غیرغربی، از پیشساختهای لازم برای مقابله با دور جدید تحریمها برخوردار است.
از منظر تحلیلگران غربی، ایران دیگر بازیگری منزوی نیست. حتی برخی منابع غربی میپذیرند که اگر ایران همچنان مسیر توسعه همهجانبه، دیپلماسی منطقهای و بازیگری مستقل را در پیش گیرد، تحریمها بهتنهایی نمیتوانند روند قدرتیابی این کشور را متوقف سازند. در نگاه آنان، ایران کشوری است که بارها تهدیدها را به فرصت تبدیل کرده و معادلات تحمیلی را به سود خود تغییر داده است.
با این حال، در صورت تشدید فشارها و بازگشت تحریمها، احتمال خروج ایران از معاهده NPT و افزایش سطح غنیسازی نیز مطرح است؛ سناریویی که ممکن است تعادل شکننده فعلی را به سمت تقابل مستقیم سوق دهد. اما حتی در این مسیر نیز، تجربههای گذشته نشان دادهاند که ایران قدرت تطبیق، انعطافپذیری و پاسخگویی لازم را در برابر فشارهای بینالمللی در اختیار دارد؛ آنهم در سطحی که آن را در ردیف قدرتهایی چون چین و روسیه قرار داده است.
ایران و بازی بزرگ: سه سناریو برای فردای میدان
آینده تنش نظامی در گرو معادلهای پیچیده از قدرت، بازدارندگی و دیپلماسی است. تجاوز آمریکا و اسرائیل به ایران، گرچه خساراتی به برخی تأسیسات این کشور وارد کرد، اما نتوانستند برنامه هستهای اش را متوقف سازند. تهران بلافاصله اعلام کرد که میتواند زیرساختهای خود را در مدت کوتاهی بازسازی کند، پیامی روشن که نشان از تداوم مسیر و آمادگی برای مرحلهای تازه دارد. در چنین فضایی، سه سناریوی اصلی درباره آینده محتمل است:
سناریوی نخست: بازگشت آبرومندانه غرب به دیپلماسی
واقعبینانهترین مسیر، رسیدن به توافقی موقت برای تمدید مفاد قطعنامه ۲۲۳۱ است. با اینحال، بیاعتمادی عمیق ایران نسبت به غرب، بهویژه پس از سالها بدعهدی، این گزینه را پرمخاطره کرده است. اما پیروزی برقآسای ایران در جنگ ۱۲ روزه، که عملاً موازنه قدرت را تغییر داد، شرایط را دگرگون کرده است. اکنون غرب بهدنبال راهی آبرومند برای بازگشت به میز مذاکره است.
سناریوی دوم: درگیریهای محدود، بدون جنگ تمامعیار
احتمال حملات پراکنده اسرائیل و پاسخهای منطقهای ایران همچنان وجود دارد. با این حال، هیچیک از طرفها علاقهای به ورود به یک جنگ تمامعیار ندارند. تهران با تکیه بر توان موشکی و شبکهای منسجم از بازیگران متحد در منطقه، قادر است این سطح از تنش را مدیریت کرده و مانع از عبور بحران از خطوط قرمز شود.
سناریوی سوم: جهش تنشها در سایه مکانیسم ماشه
در صورت فعال شدن مکانیسم ماشه توسط سه کشور اروپایی، امکان دارد ایران از معاهده NPT خارج شده و سطح غنیسازی را تا آستانه تسلیحاتی بالا ببرد. چنین تحولی بیتردید موجب تشدید تنشها خواهد شد. با این حال، روند تحولات نشان داده است که ایران نهتنها از فشارها عقب نمینشیند، بلکه از هر تهدیدی بهعنوان فرصتی برای تثبیت اقتدار خود بهره میگیرد. در این سناریو نیز نشانهای از تضعیف موقعیت ایران به چشم نمیخورد.
چشمانداز ژئوپلیتیکی: ایران در مرکز بازی
جنگ ۱۲ روزه و تحولات دیپلماتیک جاری، معادلات قدرت در خاورمیانه را بهشکل ملموسی بهسوی ایران تغییر دادهاند. ایران با نمایش قدرت نظامی بیسابقه، نهتنها ابتکار عمل را بهدست گرفت، بلکه سلطهاش را در میدان و روایت تثبیت کرد. اروپا و آمریکا، در واکنش، جز لفاظی و مانورهای رسانهای، ابزار مؤثری برای تغییر واقعیتهای میدان نیافتند.
در شرایطی که محور مقاومت بیش از هر زمان دیگری منسجم است و تهران روابط خود را با قدرتهایی چون چین و روسیه تعمیق بخشیده، بهنظر میرسد نظم آینده منطقه نه در کاخ سفید یا بروکسل، بلکه در تهران طراحی خواهد شد. از همینرو، برخی تحلیلگران از ایران بهعنوان یک قدرت نوظهور ژئوپلیتیکی یاد میکنند که نهتنها بازیگر، بلکه نویسنده قواعد جدید در منطقه خواهد بود.
در این میان، تحرکات بازیگران منطقهای چون ترکیه و عربستان نیز نشانهای از بازتعریف نقشها در سایه این دگرگونی بزرگ است. گزارش اخیر جورج فریدمن در گفتوگو با تاکر کارلسون ـ با وجود برخی ادعاهای نادرست درباره نقش قطر ـ گویای این واقعیت است که بازیگران منطقهای دیگر نمیتوانند تحولات را بدون در نظر گرفتن نقش ایران تحلیل یا مهار کنند.

نقیب الله جمشید