معامله الجولانی با اسرائیل
در شرایطی که نگاه جهانی هنوز به سمت نبرد خونبار در غزه و گسترش ناامنی در سرحدات لبنان دوخته شده، یک تحول آرام ولی نگرانکننده در شمال خاک سوریه در حال شکل گیری است؛ توافق پنهانی میان محمد الجولانی، سرقومندان گروه موسوم به “تحریر الشام”، و رژیم اسرائیل.
این تفاهم، تنها در سطح زد و بندهای پرده نشین سیاسی خلاصه نمیشود، بلکه پا فراتر نهاده و مباحث حساسی چون ارتفاعات جولان، امکان همدستی برای تضعیف لبنان، و حتی واگذاری پارهای از سرزمین سوریه را در بر گرفته است.
بر بنیاد برخی تحلیلها، از جمله دیدگاههایی که از مراکزی چون انستیتیوت واشنگتن مطرح گردیده، همین تعاملات نیمه پنهان، در حال بدل شدن به یکی از پایههای کلیدی طرح ناتو و ترکیه در قبال سوریه میباشد.
اسرائیل که در محدودهی جولان به وضعیتی به نسبت آرام دست یافته، بخش بزرگی از این سکوت را مرهون ضمانتی میداند که الجولانی داده است: خاموشی در جبهات مرزی و نبود درگیری با اشغالگران. این سیر امور، در ظاهر خزنده ولی در باطن پرخطر است؛ چرا که نه تنها یکپارچگی سرزمینی سوریه را تهدید میکند، بلکه امنیت زنجیرهای کل منطقه را از لبنان تا عراق در معرض فروپاشی قرار میدهد.
نقش گروه تحریرالشام نیز روز تا روز، در این روند به وضاحت بیشتری میرسد؛ چنانچه بیشتر از یک گروه، اکنون به مهرهای بدل شده که در بازی شطرنج ناتو، اسرائیل و ترکیه، حرکت میکند.
هیئت تحریرالشام؛ گروهی زیر سایه ناتو و ترکیه
تفاهم محمد الجولانی با اسرائیل، بدون حمایت آشکار یا پنهان آنکارا و چشم پوشی ناتو، تقریبا غیر ممکن است. گروه هیئت تحریر الشام (HTS) امروز با کمک نیروهای نظامی، مالی و اطلاعاتی که از ترکیه می گیرد، در شمال سوریه نقش یک حکومت غیر رسمی اما تاثیرگذار را بازی می کند.
ترکیه هرچند رسما ً HTS را یک گروه تروریستی می خواند، ولی از سال ۲۰۱۷ به اینسو، روابط امنیتی و عملیاتی اش را با بخش های از این گروه که ادعای میانه روی دارند، ادامه داده است. همکاری ها شامل داشتن پایگاه های نظامی ترکیه در سوریه، عملیات مشترک نظامی و کنترل غیر مستقیم تحرکات نظامی HTS توسط آنکارا می شود.
در همین حال، اسرائیل در منطقه بلندیهای جولان فعالیت هایش را گسترش داده است. با حمایتی که به شکل ضمنی از جانب الجولانی دریافت میکند، اردوی اسرائیل پرواز های شناسایی اش را بیشتر کرده و حملات محدود اما هوشمندانه ای را انجام میدهد.
هدف نهایی، قطع ارتباط سوریه با محور مقاومت (لبنان و عراق) و کاهش توان سیاسی و نظامی حزب الله است.

پیامدهای منطقهای؛ از بیروت تا بغداد
تفاهمی که میان محمد الجولانی و رژیم اسرائیل شکل گرفته، تنها یک مسئله داخلی مربوط به سوریه نیست؛ بلکه بخشی از یک نقشه وسیع تر است که غرب میخواهد برای نظم دهی دوباره در منطقه پیاده کند. اگر الجولانی حاضر شود که نیروی تحت فرماناش در جبهه بلندیهای جولان حالت سکوت و آرامی اختیار کند، آنوقت اسرائیل میتواند حملاتش را بر ضد حزبالله و لبنان بدون واهمه از واکنش دمشق گسترش دهد.
بر بنیاد گزارش رسانههای عربی که در خبرگزاری تسنیم بازتاب یافته، اسرائیل کوشش دارد در مرزهای بین سوریه و لبنان، از شبعا تا قنیطره، یک کمربند امنیتی بسازد تا هم راههای نفوذ را کنترل کند و هم تهدیدات احتمالی را از نزدیک مرز دور نگه دارد.
در فضای کنونی، خطر فروپاشی و تجزیه خاک سوریه بیش از هر وقت دیگر محسوس است. اگر این پروژه تا مرحله نهایی پیش رود، نوبت به عراق خواهد رسید؛ کشوری که از یکسو درگیر چالشهای امنیتی است و از سوی دیگر زمینه نفوذ گروههای افراطی به آن مهیاست. این مسیر میتواند کل امنیت منطقه غرب آسیا را در پرتگاه بیثباتی و بحران قرار بدهد.
نقش جمهوری اسلامی ایران و جریان مقاومت در برابر تجزیه سوریه
برای جلوگیری از توافقات پشت پرده و پنهانی بین جولانی و رژیم اسرائیل ، حضور گسترده تر و هدفمند تر جریان مقاومت در سوریه به یک نیاز فوری بدل شده است. مناطقی همچون لاذقیه، طرطوس و حومه دمشق که علویان و گروه هایی که از دولت بشار اسد به جای مانده حمایت شده و از سقوطشان جلوگیری گردد.
همین طور همکاری های اطلاعاتی و هماهنگی های میدانی بین ایران، عراق و روسیه ضرورت دارد تا تحرکات ناتو و ترکیه در شمال سوریه از نزدیک تحت نظر گرفته شود. این هماهنگی نه تنها برای جلوگیری از نفوذ بیشتر بیگانه ها مهم است بلکه برای حفظ انسجام جغرافیای محور مقاومت حیاتی می باشد.
چنانچه پروژه تجزیه سوریه به نتیجه برسد، عملا ارتباط زمینی بین ایران، عراق، سوریه و لبنان که ستون فقرات مقاومت را شکل می دهد، از هم گسسته میشود. پس دفاع از خاک سوریه، صرفا به معنای دفاع از نظام اسد نیست؛ بلکه محافظت از یک خط امنیتی است که اسرائیل از آن واهمه شدید دارد.

خاموشی امروز؛ پشیمانی فردا!
در نهایت میتوان گفت، معامله الجولانی با اسرائیل دیگر قصهای خیالی نیست؛ بلکه واقعیتی است که زیر پوست تحولات منطقه نفس میکشد. با پشتیبانی مستقیم آنکارا، چراغ سبز ناتو و طمع بیپایان تلآویو برای بلندیهای جولان، ساختار سرزمینی سوریه در پرتگاه فروپاشی قرار گرفته است. گروه هیئت تحریر الشام که روزگاری چهرهی تندرو داشت، امروز به آلهی اجرای برنامههای فرامنطقهای بدل شدهاست.
در چنین فضای پیچیدهای، اگر کشورهای منطقه به ویژه جمهوری اسلامی ایران، عراق و لبنان دست روی دست بگذارند و در برابر این پروژهی طراحی شدهی غربی هیچ عکسالعمل جدی و عملی نشان ندهند، تجزیهی سوریه تنها سرآغاز ماجرا خواهد بود. گام بعدی، انتقال خشونت و ناپایداری به لبنان و عراق است.
اینک زمان آن فرا رسیده که تصمیمی راهبردی و بهموقع گرفته شود؛ چراکه سرنوشت امنیت در دمشق، بغداد و بیروت به این بزنگاه تاریخی گره خورده است.
زهرا هاشمی