Facebook
Twitter
Telegram
WhatsApp
Email
Print

شور اربعینی

در جهانی که شکاف‌های قومی، مذهبی و سیاسی جوامع را از هم می‌گسلد، پدیده‌ی اربعین به‌عنوان یکی از بزرگ‌ترین تجمع‌های انسانی، نمایشی از همبستگی، ایثار و مشارکت مردمی است. این راهپیمایی عظیم، که میلیون‌ها نفر از مذاهب، اقوام و فرهنگ‌های مختلف را گرد هم می‌آورد، نه‌تنها یک آیین مذهبی، بلکه الگویی عملی برای بازسازی اجتماعی و توسعه‌ است. در این میان، افغانستان، کشوری که دهه‌ها درگیر جنگ، تفرقه و فقدان اعتماد اجتماعی بوده، می‌تواند از این شور اربعینی به‌عنوان مدلی برای وحدت ملی و پیشرفت بهره ببرد.

  • اربعین؛ دانشگاه همبستگی اجتماعی

از منظر جامعه شناختی اربعین نمونه‌ای بی‌نظیر از همبستگی ارگانیکی است که لازمه‌ی جوامع مختلف است. در این همایش، افراد با پیشینه‌های متفاوت شیعه، سنی، مسیحی، ایزدی و حتی غیرمذهبی، بدون سلسله‌مراتب رسمی و فارغ از انگیزه‌های مادی، در یک هدف مشترک مشارکت می‌کنند: خدمت به انسان. این همکاری داوطلبانه، از توزیع غذا و آب تا فراهم کردن سرپناه و خدمات پزشکی، نشان‌دهنده‌ی سرمایه اجتماعی قدرتمندی است که ستون توسعه‌ی دوام دار است.

افغانستان، با تنوع قومی و مذهبی غنی اما شکننده‌اش، به‌شدت نیازمند چنین سرمایه‌ای است. سال‌ها جنگ و مداخلات خارجی، اعتماد میان اقوام و گروه‌های مختلف را فرسوده کرده است. با این حال، اگر همان روحیه‌ی اربعینی  که در آن یک کودک با یک لیوان آب، یک زائر را سیراب می‌کند و یک خانواده با دستان خالی، موکبی برپا می‌کند به فرهنگ مشارکت مدنی در افغانستان منتقل شود، می‌توان گامی بلند به سوی وحدت ملی برداشت.

تصور کنید پشتون و هزاره، تاجیک و ازبک، شیعه و سنی، دوشادوش هم برای بازسازی یک مکتب، ترمیم یک سرک یا تأمین آب آشامیدنی در مناطق محروم تلاش کنند. این‌گونه، شکاف‌های تاریخی به تدریج ترمیم شده و حس تعلق به سرزمین مشترک تقویت می‌شود.

  • شور اربعینی؛ از کربلا تا کابل؛ الگویی برای توسعه از پایین به بالا

توسعه‌ی دوام دار، برخلاف تصور رایج، صرفاً به سرمایه‌گذاری‌های کلان خارجی وابسته نیست. اربعین به ما می‌آموزد که هیچ خدمتی، هرچند کوچک، بی‌ارزش نیست. در این راهپیمایی، هیچ‌کس منتظر دستور از بالا یا حمایت دولت‌ها نیست؛ مردم خودشان دست به کار می‌شوند و با منابع محدود، خدماتی شگفت‌انگیز ارائه می‌دهند. این همان مدل توسعه‌ی از پایین به بالاست که افغانستان به آن نیاز دارد.

در کشوری که متاسفانه دولت‌ها اغلب ناکارآمد بوده‌اند و اعتماد عمومی به نهادهای رسمی کاهش یافته، مشارکت مردمی می‌تواند جایگزینی قدرتمند باشد. اگر یک جوان داوطلب در هرات برای آموزش کودکان بی‌سرپرست در قندهار قدم پیش بگذارد، اگر یک زن در مزارشریف برای بازسازی خانه‌های تخریب‌شده در بغلان کمک کند، و اگر اقوام مختلف در یک پویش ملی برای مبارزه با بی‌سوادی یا فقر متحد شوند، آنگاه توسعه دیگر یک رؤیای دور نخواهد بود. این الگو، که از اربعین الهام گرفته شده، می‌تواند به بازسازی اعتماد اجتماعی و تقویت حس وحدت ملی کمک کند.هرچند که حکومتها نیز باید دوشادوش مردم خدمت رسانی کنند.

  • فراتر از مذهب؛ اربعین به‌مثابه یک جنبش انسانی

اربعین، هرچند ریشه در باورهای مذهبی شیعی دارد، اما به مرور به یک جنبش انسانی و فراگیر تبدیل شده است. حضور اقلیت‌های دینی و حتی افراد غیرمذهبی در این راهپیمایی، نشان‌دهنده‌ی ظرفیت اربعین برای پیوند دادن انسان‌ها فراتر از مرزهای هویتی است. این ویژگی، برای افغانستان که تنوع قومی و مذهبی‌اش اغلب به‌جای فرصت، به عامل تفرقه بدل شده، درسی بزرگ دارد.

اربعین به ما می‌آموزد که وحدت، نه در حذف تفاوت‌ها، بلکه در پذیرش و هم‌افزایی آن‌ها شکل می‌گیرد.در این راستا، شور اربعینی می‌تواند به‌عنوان یک الگوی فرهنگی اجتماعی در افغانستان به کار گرفته شود. این الگو، نیازی به زیرساخت‌های پیچیده یا حمایت خارجی ندارد؛ تنها به اراده‌ی مردم و باور به ارزش‌های مشترک انسانی وابسته است. وقتی یک سنی و یک شیعه در کنار هم برای بازسازی یک قریه‌ی جنگ‌زده تلاش می‌کنند، یا وقتی اقوام مختلف برای حل بحران آب در یک منطقه محروم هم‌صدا می‌شوند، آنگاه است که هویت ملی، نه بر پایه‌ی قوم یا مذهب، بلکه بر پایه‌ی خدمت و همدلی تعریف می‌شود.

  • موانع انتقال فرهنگ اربعینی به افغانستان و راهکارها

البته، انتقال این الگو به افغانستان بدون چالش نیست. تاریخ طولانی منازعات قومی، بی‌اعتمادی به نهادهای اجتماعی، و فقدان زیرساخت‌های مدنی، موانعی جدی هستند. با این حال، تجربه‌ی اربعین نشان می‌دهد که حتی در شرایط دشوار، مشارکت خودجوش مردمی می‌تواند معجزه کند. برای آغاز، می‌توان از پویش‌های کوچک محلی شروع کرد: پروژه‌های داوطلبانه برای بازسازی مساجد، مکاتب یا پل‌ها، که اقوام و مذاهب مختلف را در کنار هم قرار دهد.

این اقدامات، به‌تدریج اعتماد را بازسازی کرده و پایه‌ای برای همکاری‌های بزرگ‌تر فراهم می‌کند.علاوه بر این، نقش علما، رهبران محلی و فعالان مدنی در ترویج این فرهنگ حیاتی است. آن‌ها می‌توانند با الهام از ارزش‌های اربعین ایثار، خدمت بی‌چشمداشت و همدلی مردم را به مشارکت در امور جمعی تشویق کنند. رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی نیز می‌توانند با برجسته کردن داستان‌های موفقیت این پویش‌ها، انگیزه‌ی عمومی را تقویت کنند.

  • کلام آخر

شور اربعینی، فراتر از یک آیین مذهبی، دانشگاهی است برای آموختن همبستگی، مشارکت و ایثار. این پدیده نشان می‌دهد که وقتی مردم به ارزش‌های انسانی مشترک باور داشته باشند، هیچ مانعی نمی‌تواند آن‌ها را از ساختن آینده‌ای بهتر بازدارد. افغانستان، که درگیر زخم‌های عمیق جنگ و تفرقه است، به چنین الگویی نیاز دارد تا از دل تنوع قومی و مذهبی‌اش، وحدتی ملی بسازد.

اگر بتوانیم روح اربعین را از کربلا به کابل، از نجف به قندهار، و از موکب‌های زائران به کوچه‌های قریه‌هایمان بیاوریم، آنگاه طلوع یک افغانستان متحد و آباد دور از دسترس نخواهد بود. این مسیر، نه از واشنگتن یا بروکسل، بلکه از قلب و اراده‌ی مردم افغانستان می‌گذرد؛ مردمی که اگر بخواهند، می‌توانند کربلایی از وحدت و انسانیت را در سرزمین خود برپا کنند.

شور اربعینی
شور اربعینی، الگویی برای وحدت ملی در افغانستان

سیدمهدی حسینی

لینک کوتاه:​ https://tahlilroz.com/?p=9053

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *