Facebook
Twitter
Telegram
WhatsApp
Email
Print

سیستم آموزشی در افغانستان 

سیستم آموزشی به‌عنوان یکی از ستون‌های اصلی توسعه اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی، نقشی کلیدی در شکل‌گیری آینده هر جامعه‌ای ایفا می‌کند. در افغانستان، بازگشت طالبان به قدرت در اسد ۱۴۰۰ تغییرات عمیقی در این حوزه ایجاد کرد که عمدتاً بر محدودیت‌های شدید آموزشی برای زنان و دختران متمرکز بوده است. این محدودیت‌ها نه ‌تنها ساختار آموزشی کشور را تحت تأثیر قرار داده، بلکه پیامدهای گسترده‌ای در حوزه‌های اجتماعی، روانی و اقتصادی به دنبال داشته است.

  • دیدگاه طالبان و منطق محدودیت‌ها

پس از بازگشت طالبان به قدرت، سیاست‌های سخت‌گیرانه‌ای در حوزه آموزش اعمال شد که برجسته‌ترین آن‌ها، ممنوعیت تحصیل دختران پس از صنف ششم و تعطیلی مدارس متوسطه و دانشگاه‌ها برای زنان است. این سیاست‌ها ریشه در ایدئولوژی طالبان و تفسیر خاص آن‌ها از شریعت اسلامی دارد. از منظر طالبان، این محدودیت‌ها بر سه استدلال اصلی استوار است.

1. حفظ هویت اسلامی و سنتی: طالبان معتقدند که آموزش مدرن، به‌ویژه اگر از الگوهای غربی الهام گرفته باشد، می‌تواند ارزش‌های اسلامی و سنتی جامعه افغانستان را تضعیف کند. این دیدگاه به‌ ویژه در میان جوامع سنتی پشتون، که طالبان عمدتاً از آن برخاسته‌اند، ریشه عمیقی دارد. آن‌ها آموزش زنان را تنها در صورتی مجاز می‌دانند که با تفسیر خاص آن‌ها از شریعت اسلامی همخوانی داشته باشد، مانند آموزش‌های دینی محدود در مدارسی که تحت نظارت آن‌ها باشد. به گفته ذبیح‌الله مجاهد، سخنگوی طالبان، «آموزش زنان باید در چارچوب شریعت باشد تا از انحراف فرهنگی جلوگیری شود». این دیدگاه نشان‌دهنده نگرانی عمیق طالبان از تأثیر فرهنگ خارجی بر جامعه است.

2. ترس از غرب‌زدگی: طالبان آموزش مدرن را ابزاری برای نفوذ فرهنگی غرب می‌دانند. آن‌ها معتقدند که محتوای آموزشی غربی، مانند علوم اجتماعی و مطالعات جنسیتی، می‌تواند هویت دینی و قومی جامعه را تهدید کند. این نگرانی تا حدی ریشه در تجربه تاریخی افغانستان دارد، جایی که مداخلات خارجی، از جمله در دوره اشغال شوروی و حضور نیروهای ناتو، با تلاش برای ترویج ارزش‌های لیبرال همراه بوده است. به گزارش سازمان دیده‌بان حقوق بشر در سال ۲۰۲۳، طالبان آموزش زنان را به‌عنوان «دروازه‌ای برای ترویج ارزش‌های غیراسلامی» می‌بینند.

3. کنترل اجتماعی: محدود کردن دسترسی زنان به آموزش، از نظر طالبان، راهی برای حفظ نظم اجتماعی سنتی است. در ساختارهای سنتی پشتون، نقش زنان عمدتاً به حوزه خانگی محدود می‌شود، و آموزش گسترده می‌تواند به افزایش مشارکت زنان در حوزه‌های عمومی منجر شود که از نظر طالبان، نظم اجتماعی را به خطر می‌اندازد. این سیاست به طالبان اجازه می‌دهد تا قدرت خود را بر جامعه تثبیت کنند و از ظهور گروه‌های اجتماعی مستقل، به‌ویژه زنان تحصیل‌کرده، جلوگیری کنند.

سیستم آموزشی در افغانستان
دلایل جای نداشتن زنان در سیستم آموزشی در افغانستان: حفظ هویت سنتی اسلامی، ترس از غرب زدگی، کنترل اجتماعی
  • پیامدهای محدودیت های آموزشی

نگرانی طالبان در مورد حفظ هویت فرهنگی و دینی تا حدی قابل درک است. جهانی‌سازی، همان‌طور که کارشناسان مانند ساموئل هانتینگتون در نظریه «برخورد تمدن‌ها» اشاره کرده‌اند، می‌تواند به یکسان‌سازی فرهنگی منجر شود و ارزش‌های بومی را به حاشیه براند. با این حال، راه‌حل انتخابی طالبان، یعنی محروم کردن نیمی از جمعیت از آموزش، نه‌تنها ناکارآمد است، بلکه پیامدهای منفی گسترده‌ای به دنبال داشته است از جمله:

کاهش سرمایه انسانی: سیاست منع تحصیل و اشتغال زنان توسط حکومت طالبان سبب افت بیشتر رشد اقتصادی افغانستان می‌شود، زیرا زنان نیمی از نیروی کار بالقوه کشور را تشکیل می‌دهند. به گفته رئیس بانک جهانی، اقتصاد افغانستان شکننده است، به شدت متکی به حمایت‌های خارجی است و سکتور خصوصی کشور بسیار ضعیف است.

پیامدهای روانی و اجتماعی: محرومیت از آموزش منجر به افزایش ناامیدی، افسردگی و احساس انزوا در میان زنان و دختران شده است. گزارش یونیسف در سال ۲۰۲۳ نشان داد که نرخ افسردگی در میان دختران نوجوان افغان به دلیل محرومیت از تحصیل به طور چشمگیری افزایش یافته است.

تقویت مقاومت و نارضایتی: این محدودیت‌ها به جای ایجاد همبستگی اجتماعی، به تقویت گروه‌های مقاومت، از جمله گروه‌های فمینیستی و فعالان حقوق زنان، منجر شده است. به گزارش الجزیره، اعتراضات زنان در کابل و هرات در سال‌های ۲۰۲۲ و ۲۰۲۳ نشان‌دهنده افزایش نارضایتی عمومی است.

سیاست‌های آموزشی طالبان با استانداردهای جهانی در تضاد است. این محدودیت‌ها باعث شده است که افغانستان در شاخص توسعه انسانی در رتبه ۱۸۰ از ۱۹۱ کشور قرار گیرد. در مقایسه، کشورهایی مانند ایران و ترکیه، با وجود چالش‌های فرهنگی مشابه، توانسته‌اند با ارائه آموزش برابر، به توسعه پایدار دست یابند.

  • دیدگاه جهانی و استانداردهای آموزشی

استانداردهای جهانی آموزش بر سه اصل کلیدی استوار است: دسترسی برابر، کیفیت بالا و تطبیق با نیازهای جامعه. این استانداردها در کشورهای مختلف، از جمله کشورهای اسلامی، با موفقیت پیاده‌سازی شده‌اند و می‌توانند به‌عنوان الگویی برای افغانستان مورد توجه قرار گیرند.

1. دسترسی برابر به آموزش: در اکثر کشورهای جهان، آموزش پایه (حداقل ۱۲ سال) برای هر دو جنسیت اجباری است. کشورهایی مانند مالزی، ترکیه، ایران و حتی عربستان سعودی، با وجود حفظ هویت اسلامی، آموزش زنان را در اولویت قرار داده‌اند. برای مثال، در مالزی، نرخ ثبت‌نام دختران در آموزش متوسطه و عالی بیش از ۹۰ درصد است، و این کشور توانسته است با ترکیب آموزش اسلامی و مدرن، نیروی کار ماهری تربیت کند. در عربستان سعودی، اصلاحات اخیر در حوزه آموزش زنان، از جمله لغو محدودیت‌های جنسیتی در دانشگاه‌ها، به افزایش مشارکت زنان در نیروی کار منجر شده است .

2. تطبیق با فرهنگ محلی: سیستم‌های آموزشی موفق در کشورهای اسلامی توانسته‌اند محتوای آموزشی را با ارزش‌های فرهنگی و دینی هماهنگ کنند. برای مثال، در قطر، برنامه‌های آموزشی مانند «Education City» با ترکیب دروس اسلامی و علوم مدرن، به توسعه انسانی و اقتصادی کمک کرده‌اند. این مدل نشان می‌دهد که آموزش مدرن و حفظ هویت دینی می‌توانند به‌صورت هم‌افزا عمل کنند.

3. استفاده از تکنولوژی: آموزش آنلاین و پلتفرم‌های دیجیتال در بسیاری از کشورها به افزایش دسترسی و کیفیت آموزش کمک کرده‌اند. در هند، برنامه «Digital India» از آموزش دیجیتال برای دسترسی به مناطق روستایی استفاده کرده و نتایج چشمگیری داشته است یادگیری ترکیبی (Blended Learning)، که ترکیبی از آموزش حضوری و آنلاین است، نیز به‌عنوان روشی مؤثر برای افزایش انعطاف‌پذیری و کیفیت آموزش شناخته شده است.

  • راهکارهای عملی برای سیستم آموزشی در افغانستان

برای طراحی یک سیستم آموزشی سالم و متناسب با شرایط افغانستان، باید توازنی بین حفظ ارزش‌های فرهنگی و دینی و بهره‌گیری از استانداردهای جهانی برقرار شود. در ادامه، راهکارهای عملی با جزئیات و مثال‌های دقیق ارائه می‌شود:

1. توسعه آموزش آنلاین و دیجیتال: با توجه به محدودیت‌های زیرساختی و امنیتی در افغانستان، آموزش آنلاین می‌تواند راه‌حلی مؤثر برای افزایش دسترسی به آموزش باشد. پلتفرم‌هایی مانند Khan Academy و Coursera محتوای آموزشی رایگان یا ارزان‌قیمت ارائه می‌دهند که می‌تواند برای دانش‌آموزان افغان، به‌ویژه دختران، قابل استفاده باشد. برای مثال، در پاکستان، برنامه «Taleemabad» از آموزش دیجیتال برای دسترسی به مناطق دورافتاده استفاده کرده و بیش از ۱ میلیون دانش‌آموز را تحت پوشش قرار داده است. طالبان می‌توانند با همکاری سازمان‌های بین‌المللی، پلتفرم‌های آموزشی دیجیتال را با محتوای هماهنگ با ارزش‌های اسلامی راه‌اندازی کنند. این پلتفرم‌ها می‌توانند در خانه‌ها و از طریق گوشی‌های هوشمند در دسترس باشند، که با توجه به افزایش دسترسی به اینترنت در Afghanistan (حدود ۲۰ درصد در سال ۲۰۲۳)، امکان‌پذیر است. آموزش آنلاین می‌تواند محدودیت‌های فیزیکی و امنیتی را دور زده و به دختران اجازه دهد در محیطی امن تحصیل کنند. با این روش، یکی از مهم ترین موانع در سیستم آموزشی در افغانستان برداشته خواهد شد.

2. آموزش مبتنی بر سرگرمی: آموزش مبتنی بر سرگرمی (Edutainment) روشی است که از بازی، انیمیشن و داستان‌سرایی برای آموزش مفاهیم پیچیده استفاده می‌کند. این روش، که در نظریه‌های آموزشی ماریا مونته‌سوری (تأکید بر یادگیری خودمحور) و پیتر سنگه (یادگیری سازمانی) ریشه دارد، انگیزه و مشارکت دانش‌آموزان را افزایش می‌دهد. به طور نمونه برنامه «Sesame Street» در کشورهای مختلف، از جمله اردن و لبنان، برای آموزش کودکان پناهنده استفاده شده است. این برنامه از عروسک‌ها و داستان‌های جذاب برای آموزش مهارت‌های پایه مانند خواندن، نوشتن و حل مسئله استفاده می‌کند و نتایج مثبتی در افزایش سواد کودکان داشته است. طالبان می‌توانند با همکاری سازمان‌هایی مانند یونیسف، برنامه‌هایی را با محتوای اسلامی و داستان‌های محلی طراحی کنند. برای مثال، انیمیشن‌هایی با شخصیت‌های مذهبی که مفاهیم علمی را در قالب داستان‌های دینی آموزش می‌دهند، می‌توانند جذاب و مؤثر باشند. این روش می‌تواند یادگیری را برای کودکان و نوجوانان لذت‌بخش‌تر کند.

3. بازطراحی دوره‌های آموزشی: دوره‌های ۱۲ ساله سنتی می‌توانند با رویکردی فشرده‌تر و کاربردی‌تر بازطراحی شوند. دانش اموزان به جای حفظ مفاهیم تئوریک که کاربرد کمتری در شغل و زندگی اجتماعی آنان دارد، اموزش های عملی از مفاهیم پرکاربرد داشته باشند. برای مثال، تمرکز بر مهارت‌های عملی مانند کشاورزی پایدار، فناوری اطلاعات و کارآفرینی می‌تواند نیازهای بازار کار افغانستان را تأمین کند. در هند، برنامه «Skill India» با ارائه دوره‌های کوتاه‌مدت و کاربردی، میلیون‌ها جوان را برای بازار کار آماده کرده است. با تغییراتی در سیستم آموزشی در افغانستان، دوره‌ها می‌توانند به ۸ تا ۱۰ سال کاهش یابند، با تمرکز بر مهارت‌های عملی مانند برنامه‌نویسی، خیاطی، یا مدیریت کسب‌وکارهای کوچک. این رویکرد می‌تواند با نیازهای اقتصادی افغانستان، که عمدتاً به کشاورزی و تجارت وابسته است، هماهنگ شود. کاهش زمان تحصیل، هزینه‌های آموزشی را کاهش داده و دانش‌آموزان را زودتر وارد بازار کار می‌کند.

4. آموزش عملی و پروژه‌محور: جایگزینی آموزش‌های نظری با پروژه‌های عملی، آزمایشگاهی و گروهی می‌تواند مهارت‌های حل مسئله و اعتماد به نفس دانش‌آموزان را تقویت کند. در فنلاند، سیستم آموزشی به دانش‌آموزان اجازه می‌دهد تا از طریق کارهای گروهی و عملی، مفاهیم را یاد بگیرند. این روش به افزایش خلاقیت و مهارت‌های اجتماعی منجر شده است. دروس علوم می‌توانند به ‌صورت آزمایش‌های ساده در کلاس یا پروژه‌های کشاورزی در مناطق روستایی ارائه شوند. برای دختران، پروژه‌هایی مانند طراحی لباس یا تولید محصولات محلی می‌تواند انگیزه‌بخش باشد. این روش به دانش‌آموزان نشان می‌دهد که آموزش مستقیماً به بهبود زندگی آن‌ها کمک می‌کند. 5

5. تطبیق با ارزش‌های فرهنگی و دینی: محتوای آموزشی باید با ارزش‌های اسلامی و فرهنگی افغانستان هماهنگ شود تا مقاومت جوامع سنتی کاهش یابد. در ایران، دروس علوم با تأکید بر تاریخ علم در جهان اسلام، مانند دستاوردهای ابن‌سینا و خوارزمی، ارائه می‌شود که باعث تقویت هویت دینی و پذیرش آموزش مدرن شده است. همچنین، ایجاد مدارسی جداگانه برای دختران با معلمان زن می‌تواند نگرانی‌های طالبان را برطرف کند. این رویکرد می‌تواند آموزش مدرن را در چارچوبی قابل قبول برای طالبان و جامعه سنتی ارائه دهد.

سیاست‌های آموزشی طالبان، اگرچه با هدف حفظ هویت اسلامی و سنتی وضع شده‌اند، اما به دلیل محروم کردن نیمی از جامعه از آموزش، به کاهش سرمایه انسانی، افزایش ناامیدی و تضعیف توسعه کشور منجر شده‌اند. گزارش‌های بین‌المللی نشان می‌دهند که این محدودیت‌ها نه ‌تنها با استانداردهای حقوق بشر مغایرت دارند، بلکه با تجربه کشورهای اسلامی دیگر نیز همخوانی ندارند.

یک سیستم آموزشی سالم در افغانستان باید فرصت برابر برای تحصیل دختران و پسران فراهم کند، از تکنولوژی و روش‌های نوین مانند آموزش آنلاین و Edutainment بهره ببرد، آموزش را به سمت مهارت‌های عملی و کاربردی هدایت کند، هویت فرهنگی و دینی جامعه را حفظ کرده و در عین حال امکان توسعه علمی و اجتماعی را فراهم آورد.

با اجرای این راهکارها و بهبود سیستم آموزشی در افغانستان، کشورمان می‌تواند ضمن حفظ ارزش‌های خود، سرمایه انسانی‌اش را تقویت کرده و امید و انگیزه را به جامعه بازگرداند. این رویکرد نه‌تنها به نفع مردم افغانستان است، بلکه می‌تواند به طالبان کمک کند تا با جلب حمایت داخلی و بین‌المللی، مشروعیت بیشتری کسب کنند. در نهایت، آموزش به‌عنوان پلی برای توسعه پایدار، می‌تواند افغانستان را به سوی آینده‌ای روشن‌تر هدایت کند.

سیستم آموزشی در افغانستان
آموزش آنلاین، یکی از مهم ترین راه حل های حل مشکل سیستم آموزشی در افغانستان است

حکیم تاجیک

لینک کوتاه:​ https://tahlilroz.com/?p=9160

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *