نشست اسلامآباد
تحولات افغانستان هرگز از نگاه کشورهای منطقه پنهان نبوده است و در این میان، پاکستان همواره یکی از بازیگران اصلی و اثرگذار بر سرنوشت سیاسی و امنیتی افغانستان بوده است. نشست پیشِرو در اسلامآباد با حضور مخالفان طالبان، بار دیگر نگاهها را متوجه سیاستهای پیچیده و متناقض این کشور کرده است. این نشست دو روزه با عنوان “به سوی وحدت و اعتماد” در روزهای ۲۵ و ۲۶ آگوست ۲۰۲۵ برگزار میشود و شامل رهبران مخالف افغان مانند احمد مسعود و برخی چهرههای تبعیدی خواهد بود.
زلمی خلیلزاد، نماینده سابق امریکا در امور افغانستان، این نشست را به عنوان میزبانی پاکستان از تبعیدیان افغان مخالف طالبان توصیف کرده و تأکید کرده است که برخی شرکتکنندگان از حذف طالبان با نیروی نظامی حمایت میکنند. اهمیت بررسی و تحلیل این رویداد از آنجاست که میتواند بر آینده روابط طالبان با منطقه و نیز مسیر تحولات سیاسی افغانستان اثرگذار باشد.
پاکستان و دوگانگی تاریخی در قبال افغانستان
پاکستان در چهار دهه گذشته همواره میان حمایت از جریانهای خاص و میزبانی از مخالفان حکومتهای وقت افغانستان در نوسان بوده است. از حمایت آشکار از طالبان در سقوط نظام جمهوریت تا اکنون که میزبان مخالفان همین گروه شده است، نشان میدهد اسلامآباد بیش از آنکه به ثبات افغانستان بیندیشد، به دنبال اعمال نفوذ و فشار از مسیر دوگانگی سیاسی بوده است. نشست ۲۵ و ۲۶ آگوست چیزی جز بازتولید همین سیاست نیست.
برای درک این دوگانگی باید به تاریخچه بازگشت: در دهه ۱۹۹۰، پاکستان یکی از سه کشوری بود که طالبان را به رسمیت شناخت و حمایتهای مالی، تسلیحاتی و آموزشی ارائه داد، که منجر به کنترل ۹۰ درصد افغانستان توسط طالبان تا سال ۲۰۰۱ شد. پس از حملات ۱۱ سپتمبر، پاکستان ظاهراً با ائتلاف امریکا همکاری کرد، اما همزمان به طالبان پناه میداد و از آنها به عنوان ابزاری علیه هند استفاده میکرد. در سال ۲۰۲۱، با بازگشت طالبان به قدرت، پاکستان ابتدا از آن استقبال کرد، اما تنشها بر سر مرز دیورند و افزایش فعالیت گروه تحریک طالبان پاکستانTTP) ) سبب شد تا روابط تیره شود.
این نشست جدید، که بر حقوق بشر و آینده افغانستان تمرکز دارد، میتواند تلاشی برای فشار بر طالبان باشد، در حالی که پاکستان همچنان روابط دیپلماتیک با کابل را حفظ کرده و تجارت دوجانبه را به میلیاردها دالر رسانده است. تحلیلگران معتقدند این دوگانگی بخشی از سیاست “عمق استراتژیک” پاکستان است، که از دهه ۱۹۸۰ برای مقابله با نفوذ هند در افغانستان طراحی شده و منجر به بیثباتی مداوم شده است.

شکاف در ساختار قدرت پاکستان؛ دولت و اردو در دو مسیر
یکی از عوامل اصلی تصمیمهای غیرمنتظره پاکستان، اختلاف میان دولت غیرنظامی به رهبری شهباز شریف و اردو قدرتمند به رهبری جنرال عاصم منیر است. دولت، در پی مشروعیتسازی دیپلماتیک و تعامل با طالبان است، در حالی که اردو نگاه امنیتی و ابزارگرایانه به افغانستان دارد. میزبانی از مخالفان طالبان میتواند محصول همین شکاف باشد؛ اقدامی که در ظاهر نماد تغییر سیاست است، اما در باطن تنها ابزاری برای فشار بیشتر بر طالبان خواهد بود.
از سال ۲۰۲۲ که جنرال منیر به قدرت رسید، اردو بر سیاست خارجی پاکستان تسلط بیشتری یافت، به ویژه در مورد افغانستان، جایی که اولویت اردو مقابله با TTP است. شریف، نخستوزیر، بر تعامل اقتصادی تمرکز دارد و تجارت با افغانستان را افزایش داد، اما اردو حملات هوایی علیه پناهگاههای TTP در افغانستان انجام داد که منجر به تنش دیپلماتیک شد. در جنوری ۲۰۲۵، شریف طالبان را متهم به عبور از “خط قرمز” کرد و خواستار اتحاد ملی علیه تروریسم شد، اما اردو به طور مستقل عملیات مرزی را تشدید کرد.
این اختلاف، یادآور دورههای گذشته است؛ برای نمونه در سال ۲۰۱۷، اردو منجر به برکناری نواز شریف (برادر شهباز) شد، به دلیل اختلاف بر سر سیاست خارجی. نشست اسلامآباد نیز میتواند ابتکار ارتش برای فشار بر طالبان باشد، در حالی که دولت همچنان مسیر دیپلماتیک را دنبال میکند.
مخالفان طالبان؛ ابزار یا بازیچه؟
در این میان، نقش و جایگاه کسانی که در نشست اسلامآباد حضور خواهند یافت، محل پرسش جدی است. بسیاری از آنان خود قربانی سیاستهای چند دههای پاکستاناند؛ کشوری که سهم بزرگی در بیثباتی، ناامنی و آوارگی افغانها داشته است. پرسش کلیدی اینجاست که چرا بار دیگر به اسلامآباد اعتماد میکنند؟ اگر این نشست چیزی جز بخشی از بازی کهنه پاکستان نباشد، مخالفان طالبان نه به عنوان صدای مستقل مردم افغانستان، بلکه تنها به عنوان ابزار فشار اسلامآباد شناخته خواهند شد.
مخالفان شامل گروههایی مانند جبهه مقاومت ملی به رهبری احمد مسعود هستند که از سال ۲۰۲۱ علیه طالبان مبارزه میکنند. پاکستان در طول تاریخ بارها مخالفان را میزبانی کرده اما اغلب آنها را به عنوان اهرم فشار استفاده کرده و پس از پایان بازی، رها نموده است.
جمعبندی نشست اسلامآباد
نشست اسلامآباد بیش از آنکه نشانه تغییر سیاست پاکستان باشد، آینهای از سیاست کهنه و پرتناقض این کشور در قبال افغانستان است. با توجه به حمایت تاریخی پاکستان از طالبان، افزایش حملات TTP و شکاف داخلی میان دولت و ارتش، این نشست بیش از آنکه نوید تغییر بدهد، نشانهای از استمرار همان سیاست فشار است.
مخالفان طالبان باید بدانند که اگر آگاهانه و هدفمند وارد این بازی شوند، شاید بتوانند صدای اعتراضشان را بلندتر سازند. اما اگر بیبرنامه و سادهانگارانه عمل کنند، چیزی جز بازیچهای در دست سیاست فشار پاکستان نخواهند بود. در نهایت، ثبات افغانستان نیازمند رویکردی واقعی و منطقهای است، نه بازیهای دوگانهای که بیش از چهار دهه است کشور را در گرداب بیثباتی فرو برده است.

نقیب الله جمشید