ظرفیتهای ترانزیتی افغانستان
افغانستان به دلیل موقعیت ژئوپلیتیک و جغرافیایی خاص خود همواره در کانون توجه قدرتهای منطقهای و جهانی قرار داشته است. این کشور بهمثابه چهارراه تمدنها، جادهی ابریشم قدیم و محل پیوند آسیای مرکزی، جنوب آسیا و خاورمیانه عمل کرده است. اگرچه جنگها و بیثباتی سیاسی در دهههای اخیر مانع استفاده بهینه از این موقعیت طلایی شده است، اما در سالهای اخیر نشانههایی از افزایش ظرفیتهای ترانزیتی افغانستان نمایان گردیده است.
اعلام اخیر طالبان مبنی بر جابهجایی بیش از ۸۰ هزار تُن کالا از طریق خطوط آهن در ظرف یک هفته، توجه افکار عمومی و کارشناسان اقتصادی را بار دیگر به اهمیت راهبردی افغانستان در حوزه ترانزیت جلب کرده است. این آمار نهتنها بازتابدهنده رشد تدریجی شبکه حملونقل ریلی در کشور است، بلکه فرصت تازهای برای بررسی جایگاه افغانستان بهعنوان حلقه وصل میان اقتصادهای بزرگ منطقه محسوب میشود.
افغانستان در شرایط کنونی میتواند از طریق سرمایهگذاری در زیرساختهای ترانزیتی و مدیریت مؤثر مسیرهای تجاری، جایگاه خود را از کشوری مصرفکننده و وابسته به واردات به یک کشور ترانزیتی و درآمدزا تغییر دهد. در این مقاله تلاش میشود ظرفیتهای ترانزیتی افغانستان با نگاهی تحلیلی بررسی گردد.
افغانستان؛ چهارراه ژئوپلیتیک منطقه
افغانستان در قلب آسیا واقع شده و مرزهای مشترک با شش کشور دارد: پاکستان، ایران، ترکمنستان، ازبکستان، تاجیکستان و چین. این گستره جغرافیایی، افغانستان را به پل طبیعی میان آسیای مرکزی غنی از منابع انرژی و بازارهای پرجمعیت جنوب آسیا و همچنین به گذرگاهی میان شرق و غرب تبدیل کرده است.
اهمیت موقعیت جغرافیایی افغانستان از این جهت برجسته است که از یکسو کوتاهترین مسیر میان کشورهای محاط به خشکی آسیای مرکزی و آبهای گرم اقیانوس هند از دل خاک افغانستان میگذرد، و از سوی دیگر چین، بهعنوان بزرگترین اقتصاد آسیا، میتواند از طریق افغانستان به خاورمیانه و حتی اروپا متصل شود. در گذشته بخشی از جاده ابریشم قدیم از همین مسیر میگذشت و اکنون نیز ظرفیت بازآفرینی این نقش تاریخی وجود دارد.
علاوه بر ابعاد اقتصادی، موقعیت افغانستان از نظر امنیتی و سیاسی نیز حائز اهمیت است. هر کشوری که مسیرهای ترانزیتی افغانستان را در اختیار داشته باشد، بهطور بالقوه نفوذ بیشتری بر جریان تجارت منطقهای پیدا میکند. این واقعیت سبب شده است که همواره رقابت و منازعه میان قدرتهای منطقهای و جهانی بر سر افغانستان وجود داشته باشد. در نتیجه، موقعیت ژئوپلیتیک افغانستان مانند شمشیری دولبه عمل میکند: از یکسو فرصت طلایی برای توسعه و رشد اقتصادی است و از سوی دیگر میتواند زمینهساز رقابتها و تنشهای منطقهای گردد.
پروژهها و مسیرهای ترانزیتی افغانستان؛ از خطوط آهن تا دهلیزهای هوایی
افغانستان تلاشهای متعددی برای توسعه زیرساختهای ترانزیتی انجام داده است. اگرچه جنگها و بیثباتی مانع تکمیل بسیاری از این پروژهها شده است، اما پیشرفتهایی نیز صورت گرفته که اکنون نتایج آن بهصورت افزایش حجم ترانزیت کالا دیده میشود. در میان این پیشرفتها، توسعه خطوط آهن اهمیت ویژهای دارد.
شبکه ریلی افغانستان هنوز نوپا است، اما مسیرهایی چون حیرتان به مزارشریف که افغانستان را به ازبکستان وصل میکند، آقینه اندراب که پیوندی با ترکمنستان برقرار کرده، و تورغندی در هرات که بار دیگر افغانستان را به ترکمنستان وصل میسازد، هماکنون فعال هستند. افزون بر این، اتصال افغانستان به خط آهن خواف – هرات در ایران و طرحهای توسعهای برای وصل مزارشریف به کابل و سپس به پشاور پاکستان، چشمانداز روشنی را در برابر کشور قرار میدهد. آمار اخیر طالبان درباره انتقال ۸۰ هزار تُن کالا تنها در یک هفته از طریق این شبکههای ریلی، خود نشاندهنده اهمیت روزافزون این خطوط است.
گذشته از راهآهن، افغانستان مسیرهای جادهای متعددی نیز دارد که کالاها عمدتاً از طریق آن وارد و صادر میشوند. گذرگاههایی چون اسلامقلعه در هرات، تورخم و اسپین بولدک در مرز با پاکستان، شیرخان بندر در شمال و آقینه در ترکمنستان از مهمترین شریانهای تجاری کشور به شمار میروند. هرچند این جادهها ظرفیت بالایی دارند، اما فرسودگی زیرساختها و ناامنیهای مقطعی مانع بهرهبرداری کامل از آنها میشود.
برای تسهیل تجارت، افغانستان در سالهای اخیر دهلیزهای هوایی نیز ایجاد کرده است. این دهلیزها امکان صادرات مستقیم کالاهای مانند زعفران، میوههای تازه و خشک و برخی محصولات کشاورزی دیگر را به کشورهایی چون هند، ترکیه، چین و امارات فراهم کردهاند. این ابتکار هرچند بهطور کامل جایگزین مسیرهای زمینی نمیشود، اما برای ایجاد تنوع در مسیرهای صادراتی افغانستان ارزش زیادی دارد.
افغانستان همچنین بخشی از ابتکارات بزرگ منطقهای در حوزه انرژی و تجارت است. پروژههایی مانند خط لوله گاز تاپی که گاز ترکمنستان را از طریق افغانستان به پاکستان و هند منتقل میکند، طرح کاسا–۱۰۰۰ برای انتقال برق از تاجیکستان و قرقیزستان به پاکستان، و تلاش برای پیوستن به طرح کمربند و جاده چین، همگی نشان میدهند که افغانستان تنها در حوزه ترانزیت کالا نقش ندارد، بلکه ظرفیت ترانزیت انرژی و مشارکت در شبکههای بزرگ اقتصادی منطقه را نیز در اختیار دارد.

چالشها و چشمانداز آینده ظرفیتهای ترانزیتی افغانستان
با وجود همه این ظرفیتها، افغانستان همچنان با موانع و چالشهای بزرگی روبهرو است. مهمترین چالش، بیثباتی سیاسی و امنیتی است. تغییرات ناگهانی در ساختار حکومت، عدم مشروعیت بینالمللی و تهدیدهای امنیتی در برخی مناطق سبب شده است سرمایهگذاران خارجی برای ورود به پروژههای کلان زیرساختی محتاط باشند. افزون بر این، کمبود سرمایهگذاری داخلی و خارجی در توسعه خطوط ریلی و بازسازی جادهها مانع دیگری در برابر شکوفایی کامل ظرفیتهای ترانزیتی است.
روابط پرتنش با برخی همسایگان مانند پاکستان و ایران نیز بارها باعث بستهشدن مرزها یا افزایش هزینههای ترانزیت شده است. فساد اداری و نبود شفافیت در مدیریت گمرکها نیز از جمله مشکلاتی است که مسیر تجارت و ترانزیت را پرهزینهتر و دشوارتر ساخته است. افزون بر آن، نبود هماهنگی و توافقهای جامع منطقهای موجب شده است که افغانستان نتواند نقش خود را بهطور کامل در شبکه تجارت آسیایی ایفا کند.
با وجود این موانع، فرصتهای قابل توجهی نیز پیش روی افغانستان قرار دارد. افزایش نیاز کشورهای آسیای مرکزی به دسترسی به آبهای آزاد، زمینهای فراهم کرده است تا افغانستان نقش پل ارتباطی را ایفا کند. حمایتهای احتمالی نهادهای بینالمللی و سرمایهگذاریهای چین در قالب طرح جاده ابریشم نوین نیز میتواند مسیر توسعه زیرساختها را هموار سازد. همچنین توسعه مسیرهای ترانزیتی زمینه صادرات بیشتر محصولات افغانستان به بازارهای جهانی را فراهم میکند و میتواند به رشد صنایع کوچک و متوسط در کشور کمک نماید.
چشمانداز آینده ظرفیتهای ترانزیتی افغانستان به توانایی حکومت در مدیریت این فرصتها و چالشها بستگی دارد. اگر افغانستان بتواند امنیت نسبی را تضمین کرده، روابط دوستانه با همسایگان برقرار کند و اصلاحات لازم را در نظام اداری و اقتصادی انجام دهد، بدون شک به یکی از مهمترین مراکز ترانزیتی منطقه تبدیل خواهد شد. در این صورت، کشور میتواند سالانه میلیاردها دالر درآمد از حق ترانزیت کالا به دست آورد و از وابستگی به کمکهای خارجی رهایی یابد.
باتوجه به آنچه که گفته آمدیم، افغانستان با وجود همه جنگها و بحرانهای سیاسی، هنوز هم از موقعیت جغرافیایی ویژهای برخوردار است که میتواند آینده اقتصادی کشور را متحول کند. اعلام اخیر طالبان درباره جابهجایی بیش از ۸۰ هزار تُن کالا در ظرف یک هفته از طریق خطوط آهن، نشانهای روشن از آغاز روند مثبت در استفاده از ظرفیتهای ترانزیتی کشور است. افغانستان در صورت بهرهبرداری درست از این موقعیت میتواند به چهارراهی میان آسیای مرکزی، جنوب آسیا، خاورمیانه و حتی شرق آسیا تبدیل شود.
با این همه، تحقق این هدف بزرگ در گرو حل مشکلات اساسی چون بیثباتی سیاسی، ضعف در زیرساختها و نبود هماهنگی منطقهای است. اگر این موانع برداشته شود، افغانستان نهتنها مسیر توسعه اقتصادی خود را خواهد یافت، بلکه به یک بازیگر مهم در اقتصاد منطقه نیز بدل خواهد شد. آینده افغانستان بیش از هر چیز دیگر در ترانزیت و نقش آن بهعنوان شاهراه منطقهای نهفته است، ظرفیتی که میتواند سرنوشت کشور را تغییر دهد.

مسلم اخلاقی