سفر هیئت ایرانی به افغانستان
سفر چهار روزهی هیئتی بلندپایه از ایران به ریاست سید محمد اتابک، وزیر صنعت، معدن و تجارت، به کابل و هرات، یکی از مهمترین رویدادهای اقتصادی ـ سیاسی اخیر در روابط دو کشور همسایه بود. این سفر که با دیدارهای متنوع با مقامات عالیرتبه افغانستان و توافقات متعدد همراه شد، پیام روشنی از عزم مشترک تهران و کابل برای بازتعریف همکاریهای اقتصادی و ترانزیتی داشت.
امروز که منطقه درگیر رقابتهای ژئواکونومیک و تغییر معادلات تجاری است، پرداختن به نتایج این سفر و چشمانداز همکاریهای تازه، ضرورتی انکارناپذیر است. روابط ایران و افغانستان، بیش از هر زمان دیگر، بهواسطه ظرفیتهای مشترک در حوزه معادن، زیرساختهای ترانسپورتی، و چشمانداز گسترش تجارت تا سقف ده میلیارد دالر، میتواند به نمونهای موفق از همگرایی اقتصادی منطقهای بدل شود. بررسی ابعاد مختلف این سفر، ما را به درک روشنتری از جایگاه اقتصاد، تجارت و ترانسپورت در مناسبات آینده دو کشور میرساند.
معادن افغانستان و ظرفیت ایران؛ فرصتی برای اقتصاد مشترک
افغانستان کشوری است که در دل خاک آن ثروتی بیکران نهفته است. منابع معدنی این کشور شامل مس، آهن، لیتیوم، طلا، سنگهای قیمتی و عناصر نادر خاکی میشود که ارزش تخمینی آن به صدها میلیارد دالر میرسد. با این حال، فقدان زیرساختهای صنعتی، کمبود دانش فنی و نبود سرمایهگذاری خارجی سبب شده که بخش بزرگی از این ثروت همچنان دستنخورده باقی بماند. اینجاست که ظرفیتهای ایران میتواند به یک فرصت تاریخی برای اقتصاد دو کشور تبدیل شود.
ایران تجربهی قابلتوجهی در اکتشاف، استخراج و فرآوری مواد معدنی دارد. دهها معدن بزرگ در ایران سالهاست با بهرهگیری از فناوریهای نوین و دانش فنی بومی استخراج میشوند. همچنین وجود صنایع پاییندستی در ایران ـ مانند کارخانههای آهن، سیمنت و صنایع کیمیایی ـ باعث شده که زنجیره تولید مواد معدنی بهطور نسبی کامل باشد. اگر افغانستان بتواند از این تجربه بهره گیرد، نه تنها صادرات مواد خام بلکه تولید محصولات نیمهصنعتیشده یا حتی صنعتیشده را در دستور کار قرار خواهد داد؛ اقدامی که به معنای تحول در اقتصاد ملی افغانستان خواهد بود.
از منظر اقتصادی، همکاری در بخش معادن دو سویه است. افغانستان از توان ایران در حوزه دانش فنی و تکنالوژی استخراج و فرآوری بهره میبرد و ایران نیز از دسترسی به ذخایر عظیم معدنی افغانستان منتفع میشود. این همکاری نه تنها باعث افزایش سطح اشتغال در افغانستان میشود، بلکه به صنایع ایرانی نیز امکان میدهد که به مواد اولیه مطمئنتر و نزدیکتر دسترسی داشته باشند. بهویژه که هزینههای ترانسپورت میان ایران و افغانستان بسیار کمتر از مسیرهای دورتر است.
با وجود اینکه چالشهای در این مسیر وجود دارد، اما چشمانداز همکاری در حوزه معادن بسیار روشن است. اگر ایران و افغانستان بتوانند پروژههای مشترک معدنی را با حمایت کمیسیون مشترک اقتصادی فعال کنند، این بخش میتواند به موتور محرکه اقتصاد دو کشور بدل شود.
هرات و چابهار؛ گرهگاههای ترانسپورت و تجارت
یکی از نکات برجسته سفر هیئت ایرانی، حضور در هرات بود. هرات، بهعنوان یکی از قطبهای صنعتی و تجاری افغانستان، نقش مهمی در شکلدهی به اقتصاد ملی این کشور دارد. موقعیت جغرافیایی هرات که در مجاورت مرز ایران قرار گرفته، این شهر را به دروازه ورود و خروج کالا میان ایران و افغانستان تبدیل کرده است. در سالهای اخیر نیز با تکمیل خط ریلی خواف–هرات، این نقش بیش از پیش پررنگ شده است.
خط ریلی خواف–هرات، نه تنها یک پروژه عمرانی ساده، بلکه پلی راهبردی میان اقتصاد دو کشور است. این مسیر امکان انتقال سریعتر کالا، کاهش هزینههای ترانزیت و افزایش حجم تجارت را فراهم میسازد. بازگشت هیئت ایرانی از طریق قطار هرات–مشهد، نمادی آشکار از اهمیت این مسیر بود. اگر این خط ریلی به خطوط دیگر متصل شود، حتی میتواند هرات را به یک نقطه کلیدی در شبکه ترانزیتی منطقه بدل سازد؛ شبکهای که ایران را به آسیای مرکزی و افغانستان را به بنادر جنوبی ایران پیوند خواهد داد.
سرمایهگذاری ایران در هرات میتواند ابعاد مختلفی داشته باشد. از احداث کارخانههای تولیدی و صنعتی گرفته تا ایجاد شهرکهای مشترک اقتصادی، همگی میتوانند زمینهساز رشد سریع اقتصاد محلی و ملی باشند. برای ایرانیان، حضور در هرات فرصتی استثنایی است تا با هزینه کمتر و دسترسی سریعتر به بازار افغانستان، جایگاه خود را در اقتصاد این کشور تثبیت کنند. برای افغانستان نیز این حضور به معنای توسعه زیرساختها، افزایش اشتغال و رونق بازارهای داخلی است.
اما در کنار هرات، بندر چابهار نیز جایگاهی محوری در روابط اقتصادی و ترانسپورتی ایران و افغانستان دارد. افغانستان سالهاست که برای دسترسی به آبهای آزاد، وابسته به بنادر پاکستان بوده است؛ وابستگیای که همواره با چالشهای سیاسی و امنیتی همراه بوده. بندر چابهار برای کابل، نه تنها یک گزینه جایگزین بلکه یک ضرورت راهبردی است. از طریق چابهار، افغانستان میتواند به بازارهای هند، خلیج فارس و حتی شرق آفریقا دسترسی یابد.
در یک نگاه کلان، هرات و چابهار دو گره کلیدی در اتصال ایران و افغانستان استند. یکی در شمالغرب افغانستان که بهطور مستقیم با ایران هممرز است و دیگری در جنوب ایران که دروازهای به آبهای آزاد میگشاید. پیوند این دو گره با شبکههای ریلی و جادهای میتواند آیندهای تازه برای اقتصاد، تجارت و ترانسپورت دو کشور رقم بزند.
کمیسیون مشترک و چشمانداز ده میلیارد دالری؛ از توافق روی کاغذ تا واقعیت اقتصاد
یکی از محورهای اصلی سفر هیئت ایرانی، پیگیری توافقات کمیسیون مشترک اقتصادی ایران و افغانستان بود؛ کمیسیونی که در سفر ملا عبدالغنی برادر به تهران امضا شد. این کمیسیون شامل ۱۶ کمیته تخصصی است که مسئولیت بررسی موضوعات مختلف اقتصادی، تجاری، ترانسپورتی و سرمایهگذاری را بر عهده دارند. اما تجربه نشان داده که بسیاری از توافقات میان کشورها در حد کاغذ باقی ماندهاند، مگر آنکه پیگیری جدی و عملی از سوی نهادهای مسئول صورت گیرد.
در حال حاضر حجم تجارت میان ایران و افغانستان حدود سه میلیارد دالر است. در سفر تازه هیئت ایرانی، توافق شد که این رقم به ده میلیارد دالر افزایش یابد. در نگاه نخست، این هدف بلندپروازانه به نظر میرسد، اما اگر به ظرفیتهای دو کشور نگاه کنیم، تحقق آن کاملاً امکانپذیر است. افغانستان به کالاهای ایرانی از مواد غذایی و دوا گرفته تا مصالح ساختمانی نیاز دارد. ایران نیز به بازار مصرفی افغانستان و همچنین منابع معدنی و ترانسپورتی این کشور علاقهمند است.
برای رسیدن به این هدف، چند اقدام اساسی باید در دستور کار قرار گیرد. نخست، ۲۴ ساعته شدن گمرکات دو کشور است. امروز بسیاری از مشکلات ناشی از محدودیتهای زمانی در گمرکات سبب تأخیر در ترانسپورت کالا و افزایش هزینهها میشود. دوم، رفع موانع ترانسپورتی است. تیلرها و موترهای باربری باید بتوانند بدون توقفهای طولانی و بدون مشکلات اداری از مرزها عبور کنند. سوم، رسیدگی به مطالبات تاجران است. بهویژه مسئله قرنطینه غیرضروری کالاها در گمرکات که بارها موجب نارضایتی تجار شده است. حل این مشکل نه تنها اعتماد تجار را افزایش میدهد، بلکه زمینهساز رشد تجارت دو کشور خواهد بود.
از سوی دیگر، افغانستان نیز باید سهم خود را ایفا کند. ایجاد امنیت برای سرمایهگذاران، تدوین قوانین شفاف اقتصادی و تضمین ثبات در سیاستهای تجاری از جمله اقداماتی است که کابل باید برای جلب اعتماد طرف تاجران انجام دهد. بدون این اقدامات، هر توافقی در حد کاغذ باقی خواهد ماند.
جمع بندی سفر هیئت ایرانی به افغانستان
در یک جمع بندی کلی می توان گفت که سفر هیئت ایرانی به افغانستان را میتوان نقطه آغازی برای بازتعریف مناسبات اقتصادی، تجاری و ترانسپورتی میان دو کشور دانست. همکاری در بخش معادن، توسعه نقش هرات و چابهار، فعالسازی کمیسیون مشترک اقتصادی و حرکت بهسوی تجارت ده میلیارد دالری، چشماندازی روشن اما مشروط به پیگیری عملی و رفع موانع دارد. اگر ایران و افغانستان بتوانند با اراده سیاسی و اقتصادی مشترک، توافقات روی کاغذ را به پروژههای واقعی بدل کنند، روابط آنها نه تنها در سطح دوجانبه بلکه در معادلات منطقهای نیز ارتقا خواهد یافت.
این سفر به ما یادآوری میکند که اقتصاد، تجارت و ترانسپورت تنها ابزارهای رشد و توسعه نیستند، بلکه ابزارهای قدرت و سیاست نیز به شمار میآیند. در جهانی که رقابت بر سر مسیرهای تجاری و منابع طبیعی هر روز شدت میگیرد، ایران و افغانستان اگر همافزایی داشته باشند، میتوانند از یکدیگر سپری در برابر فشارهای خارجی بسازند و آیندهای روشنتر برای ملتهای خود رقم بزنند.

عایشه ببرک خیل