از نشست اسلامآباد چه بیرون شد؟
روز دوشنبه و سه شنبه، اسلامآباد میزبان نشست شماری از چهرههای سیاسی افغانستان، فعالان جامعهمدنی و مدافعان حقوق زنان بود که حول و حواشی زیادی در بر داشت.
اما آجندای این نشست چه بود؟
چه کسانی در این نشست اشتراک کرده بودند؟
هدف پاکستان از برگزاری این نشست چیست؟
نشست اسلامآباد و بیتابی برای قدرت
از زمانیکه طالبان در سال 2021 بهقدرت رسیدند، شمار زیادی از چهرههای سیاسی، فعالان حقوق زنان و … از کشور بیرون شده و با قبول شدن درخواستهای پناهندگی شان در کشورهای مختلف، گریههای خود را برای افغانستان آغاز کردند که دور از چشم نمانده است.
نشست اسلام آباد نیز همانند سایر نشستهای مخالفان طالبان، آجندای مشخصی نداشت. عدهای که هیچگونه پایگاه و جایگاه مردمی نداشتند و ندارند، جمع شدند، سخنان تکراری گفتند و دوباره برگشتند به همان جایی که بودند. هشدار به طالبان، درخواست از کشورهای خارجی برای کمک به آنها، حقوق زنان و خیلی از مسائل دیگر از موضوعاتی بود که برای صدمینبار از سوی اینگونه چهرهها مطرح شد و دیگر هیچ.
هدف پاکستان از نشست اسلامآباد
پس از مدتی شکررنجی میان اسلامآباد و واشنگتن، بار دیگر روابط این دو رونق خوبی داشته و چند روز قبل، شهبازشریف، نخست وزیر و عاصم منیر، رئیس ارتش پاکستان به امریکا سفر کردند و مورد استقبال گرم و نرم دونالد ترامپ قرار گرفتند که خود حامل پیامهایی بود.
واشنگتن میخواهد ورق را دوباره برگرداند و بازی را به میدان افغانستان بکشاند تا رقبای خود را (چین، ایران و روسیه) تحت کنترل داشته باشد. این میسر نمیشود، مگر با کمک پاکستانی که سالها بهعنوان دست راست امریکا در منطقه عمل کرده است. بگرام بگرام گفتن ترامپ، پای اسلامآباد را به این بازی کشانده و مقامات پاکستانی تلاش دارند با برگزاری اینچنین نشستهایی، وانمود کنند که اگر طالبان تسلیم خواستههای اسلامآباد و واشنگتن نشوند، آنها از مخالفان کابل حمایت کرده و ممکن جنگ دیگری در افغانستان رخ دهد.
البته اینجا یک اشتباه مهم از اسلامآباد سر زد که نتوانست چهرههای مطرح مخالف طالبان را در این نشست بیاورد و بهاحتمال فراوان با توجه به رفتارهای خصمانه پاکستان در قبال افغانستان، رهبران سیاسی پیشین، اعتماد خود را به این کشور گرفتهاند.
خطای آشکار در نشست اسلامآباد
نقش چهاردههای پاکستان در قبال تحولات افغانستان کاملا ملموس بوده و کسی نیست که نداند اسلامآباد در این مدت با کابل چه کرده است. اما با آمدن طالبان، اسلامآباد ژست برنده بودن را بهخود گرفته بود. طوری که گویی این پاکستان است که افغانستان را فتح کرده، نه طالبان. اما با گذشت مدتی، نه تنها تسلیم خواستههای اسلامآباد نشدند، بلکه بهدلیل ناخردمندی مقامات این کشور، روابط خود را با هند گسترش دادند.
اما با توجه به این نقش مخرب و ویرانگر پاکستان، اعتماد اشتراککنندگان نشست اسلامآباد به این کشور، یعنی اینکه آنها برای منافع خودشان حاضر هستند همه دار و ندار افغانستان را قربانی کنند، هرچند که حاضران در نشست یادشده، از جایگاه و پایگاهی برخوردار نبوده و نیستند.
کلام پایانی
پاکستان در ادامه سیاستهای خصمانه خود در قبال افغانستان، اکنون هم نمیخواهند یک حکومت مقتدر و مستقل در افغانستان وجود داشته باشد. روابط طالبان در چهارسال حکومتداری شان با همسایهها هر روز در حال گسترش است و اینجا بازنده اصلی میدان، پاکستان است که نتوانست از ظرفیت و موقعیت اساسی افغانستان بهره ببرد.
از سوی دیگر آنانی که فکر میکنند پاکستانیها میتوانند ناجی افغانستان باشند و به آنها در رسیدن به قدرت و شهرت کمک کنند، باید تاریخ چهاردههای کشور را مرور کرده و به نقش اصلی و چهره واقعی اسلامآباد پی ببرند. افتادن به دامن پاکستان، یعنی اوج حقارت و ناخردمندی سیاسی آنها را به نمایش میگذارد که در نهایت هیچ نفعی برای شان نخواهد شد.
نشست اسلامآباد در ادامه نشستهای قبلی مخالفان طالبان، موثریتی نداشت. و صد البته این نشست، یکی از ضعیفترین و فاقد هرگونه ساز و کارهای سیاسی بود که از وزن آن میکاهد.

احمدی