Facebook
Twitter
Telegram
WhatsApp
Email
Print

در پاییز سرد مسکو، جایی‌که تاریخ و قدرت همواره در تالارهای وزارت خارجه روسیه نفس می‌کشند، افغانستان بار دیگر به صدر گفت‌وگوهای جهانی بازگشت. هفتمین نشست «فرمت مسکو درباره افغانستان» در ۷ اکتوبر ۲۰۲۵ نه تنها نشستی معمولی، بلکه نمایشی از بازتعریف موازنه قدرت در اوراسیا بود.

در این نشست، که با میزبانی سرگئی لاوروف و حضور نمایندگان ده کشور کلیدی برگزار شد، برای نخستین‌بار امیرخان متقی، سرپرست وزارت خارجه طالبان، نه به عنوان مهمان، بلکه به عنوان عضو رسمی شرکت کرد. این اتفاق نتیجه‌ی تصمیم تاریخی روسیه در به‌رسمیت شناختن رسمی حکومت طالبان در جون 2025 بود. اقدامی که نشان می‌دهد مسکو به‌جای انزوا، تعامل هدفمند با واقعیت جدید قدرت در کابل را برگزیده است.

هم‌زمان با این تحول، در آن‌سوی اقیانوس اطلس، دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور ایالات متحده، پیوسته از «بازگشت به میدان هوایی بگرام» سخن گفته و می گوید. میدان هوایی بگرام که نماد جاه‌طلبی‌های نظامی واشنگتن در آسیای میانه بود. در چنین فضایی، که منطقه هنوز از تبعات خیانت و خروج غیر مسئولانه‌ی نیروهای آمریکایی در سال ۲۰۲۱ رهایی نیافته، فرمت مسکو از یک گفت‌وگوی حاشیه‌ای به محور اصلی گفتمان امنیت اوراسیا بدل شده است.

پرسش محوری اینست که: آیا این سازوکار جدید، که طالبان را به‌عنوان بازیگری رسمی می‌پذیرد، می‌تواند افغانستانی باثبات و همسو با منافع امنیتی منطقه ایجاد کند، یا صرفاً به ابزاری برای تثبیت وضعیت موجود و مشروعیت‌بخشی بی‌قید به حکومت فعلی بدل خواهد شد؟

  • جسارت دیپلماتیک روسیه؛ از انزوا تا طراحی نظم مشروع

در جهان چندقطبی امروز، مشروعیت نه در پایتخت‌های غربی، بلکه در گفت‌وگوهای منطقه‌ای تعریف می‌شود. تصمیم روسیه برای به‌رسمیت‌شناختن طالبان، در واقع تلاشی است برای تبدیل فرمت مسکو به کانون مشروعیت جدید افغانستان. لاوروف در سخنرانی افتتاحیه، این دعوت را «حرکتی جسورانه برای گفت‌وگو با واقعیت‌های موجود» توصیف کرد و از تلاش‌های طالبان در مبارزه با تروریسم و مواد مخدر تمجید نمود. متقی نیز در پاسخ، روسیه را «پیشگام تعامل عاقلانه» خواند و ابراز امیدواری کرد سایر کشورها از این مسیر پیروی کنند.

در دیدارهای حاشیه‌ای، دو طرف توافق کردند که مسکو در حوزه‌های امنیت مرزی، مبارزه با قاچاق و اتصال اقتصادی منطقه‌ای نقش فعال‌تری ایفا کند. این همکاری، نشانه‌ای از راهبرد روسیه برای جانشینی تدریجی ساختارهای غربی در مدیریت بحران افغانستان است که در حقیقت یک واقع‌گرایی قدرت‌محور در برابر ایدئالیسم غربی می باشد.

در مقابل، چین با وجود حضور در اجلاس، رویکردی محتاطانه اتخاذ کرد. چنانچه برخلاف روسیه، از دعوت رسمی کابل به نشست شانگهای خودداری نمود. این تفاوت، تضاد در برداشت از مفهوم «مشروعیت» را آشکار می‌کند: مسکو بر گفت‌وگو و حضور تکیه دارد، پکن بر ثبات و سکوت.

  • مشروعیت در برابر احتیاط؛ فرمت مسکو به‌مثابه آزمایش منطقه‌ای

فرمت مسکو از زمان شکل‌گیری در سال ۲۰۱۷ تاکنون، از سازوکار محدود شش‌جانبه به چارچوبی فراگیر برای گفت‌وگوی قدرت‌های اوراسیایی بدل شده است. نشست امسال اما نقطه‌ی عطفی بود، زیرا برای نخستین‌بار طالبان در مقام دولت رسمی پذیرفته شد، تحولی که معنایی فراتر از تشریفات دارد.

این تغییر، در واقع بازتاب تلاش روسیه برای ایجاد توازن بین عمل‌گرایی و مشروعیت سیاسی است. اما این توازن شکننده است. هند و دیگر کشورهای منطقه، با وجود شرکت در اجلاس، نگرانی خود را از گسترش افراط‌گرایی و ناامنی در مرزهایشان اعلام کردند. نماینده ایران هشدار داد: «ثبات در افغانستان جدایی‌ناپذیر از امنیت منطقه‌ای است».

بیانیه نهایی نشست نیز اگرچه بر تشکیل دولت فراگیر و رعایت حقوق زنان تأکید داشت، اما بدون جدول زمانی اجرایی، نشان داد که فرمت مسکو همچنان بیشتر بر دیپلماسی نرم تکیه دارد تا اهرم‌های الزام‌آور.

  • بگرام و بازتعریف استقلال؛ طالبان در آستانه آزمون بزرگ

در فضای نشست، سایه‌ای از تاریخ سنگینی می‌کرد: سایه بازگشت احتمالی آمریکا به بگرام. در سپتمبر ۲۰۲۵، ترامپ بار دیگر خواستار بازگشت نیروهای آمریکایی به این میدان شد. درخواستی که طالبان با قاطعیت تمام رد کرد. چنانکه ذبیح‌الله مجاهد اعلام نمود: «استقلال افغانستان قابل معامله نیست و هیچ نیروی خارجی اجازه استقرار مجدد در خاک ما را ندارد».

در مسکو نیز، متقی همین موضع را تکرار کرد و گفت: «افغانستان کشوری است که در طول تاریخ، هیچ حضور نظامی بیگانه‌ای را نپذیرفته و نخواهد پذیرفت.» این موضع بلافاصله با تأیید لاوروف همراه شد؛ او تأکید کرد که هرگونه حضور نظامی خارجی در افغانستان یا کشورهای همسایه «کاملاً غیرقابل قبول» است.

رد پیشنهاد واشنگتن، برای طالبان فراتر از یک موضع تبلیغاتی بود. بگرام، با باند فرود ۱۱۸۰۰ فوتی و موقعیت راهبردی‌اش، طی دو دهه اشغال نماد نفوذ آمریکا در قلب آسیا محسوب می‌شد. اکنون، مخالفت طالبان با بازگشت آمریکا، نه تنها نشانه اعتمادبه‌نفس سیاسی آنان، بلکه تلاش برای تثبیت جایگاه منطقه‌ای‌شان به‌عنوان ضامن بی‌طرفی و ثبات است.

فرمت مسکو
در نشست فرمت مسکو، طالبان درخواست امریکا برای بازپس گیری بگرام را با قاطعیت رد کرد
  • گفت‌وگوهای حاشیه‌ای و بازی چندسطحی طالبان

فراتر از بیانیه‌های رسمی، نشست مسکو با سلسله دیدارهای دوجانبه و چندجانبه همراه بود که در واقع ستون اصلی دیپلماسی این اجلاس را تشکیل میداد. گفت‌وگوی یک‌ساعته میان متقی و لاوروف، به توافق‌هایی در حوزه همکاری ضد مواد مخدر، پیوند اقتصادی اوراسیایی و ترانزیت از طریق آسیای مرکزی انجامید.

در دیدار طولانی‌تر میان هیئت افغانستان و نماینده ویژه پاکستان، دو طرف بر اقدام مشترک علیه داعش خراسان و توسعه پروتکل‌های تجاری تمرکز کردند. هم‌زمان، نشست چهارجانبه میان روسیه، چین، ایران و پاکستان در ۶ اکتوبر، پیش‌نویس بیانیه نهایی را تنظیم کرد که خواستار تشکیل دولت فراگیر، احترام به حقوق اقلیت‌ها و آزادسازی دارایی‌های افغانستان شد.

  • فرمت مسکو به‌مثابه آزمون بلوغ دیپلماسی منطقه‌ای

هفتمین نشست فرمت مسکو را می‌توان نقطه عطفی در بازتنظیم توازن قدرت منطقه‌ای دانست؛ جایی‌که روسیه خود را در مقام میانجی و ضامن نظم اوراسیایی معرفی کرد و طالبان نیز کوشید چهره‌ای دولتی و مسئولیت‌پذیر از خود ارائه دهد.

با این حال، موفقیت نهایی این روند به اجرای واقعی تعهدات وابسته است. اگر طالبان بتواند وعده‌های خود درباره آموزش، مشارکت سیاسی و مبارزه با افراط‌گرایی را عملی سازد، فرمت مسکو می‌تواند به سکوی مشروعیت بین‌المللی کابل تبدیل شود. اما در غیر این صورت، خطر آن وجود دارد که این چارچوب به ابزاری صرف برای تداوم وضع موجود بدل گردد.

آینده افغانستان در گرو این توازن شکننده است: میان استقلال و وابستگی، میان واقع‌گرایی و مشروعیت، و میان امید به ثبات و سایه بازگشت رقابت‌های نیابتی. فرمت مسکو، اگر با هوشمندی دنبال شود، شاید بتواند آن «نقطه تعادل» را بیابد که دو دهه سیاست‌ورزی جهانی از کشف آن عاجز مانده است.

فرمت مسکو
فرمت مسکو و بازتنظیم توازن قدرت منطقه ای

نقیب الله جمشید

لینک کوتاه:​ https://tahlilroz.com/?p=9821

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *