سفر امیرخان متقی به هند
در جغرافیای پیچیدهی جنوب آسیا، جایی که رقابت و همگرایی در هم تنیدهاند، هر حرکت دیپلماتیک میتواند سرآغازی بر تحولی تازه باشد. در چنین بستری، سفر هشتروزه امیرخان متقی، سرپرست وزارت خارجه طالبان، به هند نه صرفاً یک دیدار رسمی، بلکه تلاشی است برای شکستن دیوارهای انزوا و گشودن دریچههای تعامل.
سفر امیرخان متقی به هند، نخستین حضور رسمی یک مقام ارشد طالبان در هند پس از بازگشت به قدرت در سال ۲۰۲۱، حامل پیامهایی است فراتر از مناسبات دوجانبه. آنچه در ظاهر دیدار و گفتوگوست، در عمق خود، بازتاب جستوجوی کابل برای جایگاه تازهای در ساختار قدرت منطقهای است؛ جایی که هند، ایران، پاکستان و چین در بازی بزرگ ژئوپلیتیک، هر یک بهدنبال وزندهی تازهای به نفوذ خویشاند.
سفر متقی به هند در واقع چه معنا و پیامدهایی برای آیندهی سیاست خارجی طالبان دارد؟ آیا این سفر میتواند آغازی برای بازتعریف جایگاه افغانستان در معادلهی قدرت منطقهای و گذار از انزوای دیپلماتیک به سوی تعامل فعال باشد؟ این مقاله میکوشد به این پرسش پاسخ دهد و نشان دهد که چگونه این سفر میتواند بر موازنهی روابط کابل با قدرتهای منطقهای و مسیر آیندهی دیپلماسی حکومت طالبان تأثیر بگذارد.
هند و طالبان؛ از احتیاط تا تعامل
سفر امیرخان متقی در نهم اکتبر ۲۰۲۵ به هند، با استقبال گرم سخنگوی وزارت خارجهی این کشور همراه شد. این لحظه، که بسیاری از ناظران آن را نشانهای از تغییر تدریجی رویکرد دهلی نسبت به طالبان میدانند، بهنوعی نمادی از آغاز یک «سمفونی تعامل» در منطقه تلقی شد و نشاندهنده تمایل به گشودن فصل تازهای در روابط دو کشور است.
هند بهخوبی میداند که افغانستان، با موقعیت ژئواکونومیکی ویژهاش در مسیر اتصال آسیای مرکزی به اقیانوس هند، دروازهی طبیعی بسیاری از پروژههای منطقهای است؛ از جمله خط لولهی گاز تاپی، کریدور چابهار و مسیر ریلی دهلیـ هرات. از اینرو، دعوت از متقی نه تنها در چارچوب روابط سیاسی بلکه در راستای بازسازی مسیرهای اقتصادی و ترانزیتی نیز معنا مییابد.
در طول سفر هشتروزه، متقی برنامهای فشرده دارد که از دیدار با وزیر خارجهی هند، سوبرامانیام جایشنکار، آغاز شده و تا بازدید از تاج محل، نماد جاودانگی عشق، و دارالعلوم دیوبند، مرکز تاریخی علوم اسلامی در هند، ادامه خواهد یافت. بازدید از دیوبند بیش از هر بخش دیگر این سفر بار فرهنگی و معنوی دارد؛ زیرا ریشههای فکری طالبان تا اندازهای به مکتب دیوبند بازمیگردد و این دیدار میتواند بازتابی از تعامل فرهنگی در کنار تعامل سیاسی باشد. به نظر می رسد که هند نیز با زیرکی، از همین عنصر مشترک فرهنگی بهره میبَرد تا کانال گفتوگویی فراتر از سیاست رسمی ایجاد کند.
رسانههای هندی از جمله «هندیتان تایمز» و «اکونومیک تایمز» گزارش دادهاند که محور اصلی گفتوگوهای دو طرف بر همکاریهای اقتصادی، تجاری و خدمات کنسولی متمرکز است. افغانستان بهدنبال تسهیل صادرات خشکبار، زعفران و میوههای تازه به بازارهای هند است و هند نیز تمایل دارد مسیرهای تازهای برای سرمایهگذاری در زیرساختها، معادن و انرژی در افغانستان باز کند. به نظر میرسد دو کشور، هرچند با احتیاط، در حال یافتن زبان مشترک اقتصادیاند؛ زبانی که میتواند در نهایت بر سیاست نیز تأثیر بگذارد.
بازی بزرگتر؛ رقابتهای منطقهای و فرصتهای تازه
اما سفر امیرخان متقی به هند تنها به روابط دوجانبه محدود نیست. در سطحی وسیعتر، این سفر بخشی از بازی بزرگتر ژئوپلیتیکی است که میان قدرتهای منطقه در جریان است. هند با مشاهدهی نزدیکی روزافزون طالبان به چین و پاکستان، دریافته است که حفظ فاصلهی مطلق از کابل، به زیان منافع بلندمدت دهلی تمام میشود.
از همین رو، این کشور تلاش دارد با ایجاد مسیرهای گفتوگو و همکاری، از تبدیل افغانستان به حیاط خلوت رقبایش جلوگیری کند. همزمان، پاکستان نیز با نگرانی به این تحولات مینگرد؛ زیرا دهلی، که تا دیروز متحد نزدیک دولتهای پیشین کابل بود، اکنون در حال بازی با ورق تازهای است که میتواند توازن سنتی در منطقه را بر هم زند.
گزارشها نشان میدهد که تنشها در روابط کابل و اسلامآباد در ماههای اخیر تشدید گردیده است. در چنین فضایی، نزدیک شدن کابل به دهلی نه تنها فرصتی برای رهایی از وابستگی یکجانبه به پاکستان است، بلکه اهرمی برای بازتعریف جایگاه افغانستان در نقشهی دیپلماسی منطقهای محسوب میشود. هند، با اقتصادی پویا و سیاست خارجی عملگرایانه، میتواند برای افغانستان دریچهای به بازارهای بزرگتر و مسیرهای تازهی تجاری باشد.
از سوی دیگر، تمدید معافیت تحریمی بندر چابهار توسط ایالات متحده، دقیقاً در همان روزهای سفر متقی، معنای ژرفتری دارد. چابهار میتواند به نقطهی اتصال سهجانبهی ایران، افغانستان و هند بدل شود؛ نقطهای که مسیر تجارت جنوب به شمال را از کانالهای امن و کوتاه عبور میدهد و وابستگی کابل به مسیرهای پاکستانی را کاهش میدهد. این همزمانی تصادفی نیست، بلکه نشانهی درک فزایندهی جهانی از ضرورت ادغام افغانستان در شبکهی تعاملات اقتصادی منطقهای است.
افزون بر این، برای ایران نیز این تحولات بیاهمیت نیست. تهران، که در نشست مسکو همراه با روسیه و چین با متقی دیدار کرد، اکنون شاهد گسترش دامنهی تعامل کابل به شرق است. چنین روندی میتواند به شکلگیری همکاریهای سهجانبهی تازهای در زمینهی انرژی، ترانزیت و امنیت مرزی بینجامد. ایران از منظر راهبردی، ثبات در افغانستان را مقدمهی امنیت شرق خود میداند، و هر اقدامی که کابل را از انزوا بیرون آورد، به نفع کل منطقه میداند.

سفر امیرخان متقی به هند؛ افغانستان میان دیوبند و دهلی؛ بازگشت از انزوا به تعامل
در بُعد فرهنگی نیز، سفر متقی حامل پیامهای مهمی است. بازدید از دیوبند، که در رسانههای افغانستان بازتاب یافت، یادآور ریشههای تاریخی مشترک دو ملت است. این دیدار در واقع نوعی بازگشت به خاطرهی فرهنگی مشترکی است که در طول قرنها از مسیر علم، عرفان و تجارت میان دو سرزمین شکل گرفته است. هند با استفاده از این پیوند فرهنگی، سعی دارد از طالبان چهرهای متفاوت از آنچه در رسانههای غربی ترسیم میشود، ترسیم کند و در مقابل، طالبان نیز میکوشند چهرهای عملگراتر و منعطفتر از خود به نمایش بگذارند.
با وجود این تحولات مثبت، مخالفتها و تردیدها نیز کم نیست. بسیاری از تحلیلگران غربی و مخالفان سیاسی طالبان در خارج از کشور، سفر امیرخان متقی به هند را «نمایشی برای مشروعیتسازی» میدانند. اما بررسی واقعیتها نشان میدهد که این دیدارها تنها پوستهای نمادین ندارند. حکومت طالبان در سه و چهار سال گذشته دستکم با دوازده کشور منطقه از طریق هیئتهای رسمی دیدار کرده است؛ از نشست مسکو گرفته تا گفتوگوهای شانگهای و نشستهای فنی با ایران و ترکمنستان در مورد خطوط انرژی. این تعاملات هرچند به رسمیت بینالمللی نینجامیده، اما نشان میدهد که کابل دیگر در انزوای مطلق نیست و شبکهای از ارتباطات منطقهای را بهتدریج فعال کرده است.
در این میان، واکنش افکار عمومی افغانستان نیز قابل تأمل است. در شبکههای اجتماعی، بسیاری از کاربران افغان سفر متقی را «موفقیتی برای دیپلماسی واقعگرایانه» خواندند، در حالی که عدهای دیگر آن را صرفاً یک مانور رسانهای دانستند. با این حال، در میان تحلیلهای متفاوت، یک نکته مشترک است: افغانستان برای بقا و پیشرفت، ناگزیر از تعامل است. تجربهی دو دههی گذشته نشان داد که اتکا به یک محور خارجی خواه غرب، خواه شرق نهتنها ثبات نیاورد، بلکه کشور را به میدان رقابت قدرتهای جهانی بدل کرد. اکنون کابل، با تکیه بر اصل بیطرفی مثبت، میکوشد از درِ همکاری متوازن وارد شود.
در نهایت، سفر امیرخان متقی به هند را میتوان نه یک پایان، بلکه آغازی دانست؛ آغازی برای بازتعریف سیاست خارجی افغانستان بر پایهی واقعگرایی و منافع متقابل. هند، که سالها از طالبان فاصله گرفته بود، اکنون درمییابد که نمیتواند همسایهای به این اهمیت را نادیده بگیرد. در مقابل، طالبان نیز درمییابند که تداوم حاکمیتشان بدون پیوند با اقتصاد و سیاست منطقه ممکن نیست. از اینرو، هر دو طرف با احتیاط، اما با ارادهای مشترک، در مسیر تعامل به جای انزوا گام برمیدارند.
نتیجهگیری
سفر متقی در چشمانداز ژئواستراتژیک، پیامی روشن به جهان مخابره میکند: افغانستان دیگر نمیخواهد صرفاً موضوع بحث قدرتها باشد، بلکه میخواهد بازیگری فعال در صحنهی منطقهای باشد. این تحول نه در قالب شعار، بلکه در عمل نمایان میشود؛ از افزایش صادرات به هند و ایران گرفته تا توسعهی خطوط زمینی و هوایی جدید.
در جمعبندی میتوان گفت، سفر امیرخان متقی به هند، نمادی از بازگشت افغانستان از انزوا به تعامل است. این سفر ثابت کرد که حتی در جهانی پر از تردید و سوءظن، گفتوگو همچنان مؤثرترین ابزار سیاست است. اگرچه هنوز راه درازی تا بهرسمیتشناسی رسمی حکومت طالبان باقی مانده، اما چنین گامهایی نشان میدهد که افغانستان دیگر در حاشیهی معادلات منطقه نیست. در جهانی که قدرتها بهسرعت جابهجا میشوند، کشوری که در پی گفتوگوست، دیر یا زود جای خود را در میان بازیگران خواهد یافت.
افغانستان امروز، در میانهی طوفانها، میکوشد خود را از زنجیر انزوا برهاند و با گامهای آهسته اما پیوسته، در مسیر تعامل حرکت کند. سفر امیرخان متقی به هند اگرچه در ظاهر دیپلماتیک است، اما در حقیقت تجلی ارادهی یک ملت برای بازگشت به صحنهی تاریخ است؛ ارادهای که میخواهد به جهانیان نشان دهد که دوران دیوارهای بسته به پایان رسیده است، و تنها در پرتو تعامل است که میتوان آیندهای پایدار برای منطقه ساخت.

مریم مرادی