سرگذشت غم انگیز جوانان در افغانستان و خواسته های آنها از طالبان
جوانان و تحصیل کرده گان در افغانستان، سرنوشت و سرگذشت غم انگیزی داشته و دارند. از سال 2001 تا سال 2021 که نظام جمهوریت مورد حمایت کشورهای غربی و آمریکا در این کشور حاکم بود، علی الرغم اینکه پیوسته شعارهای مبنی بر اینکه از جوانان کار می گیرند و برای آنها فرصت را مهیا می نمایند، اما هیچ کاری نکردند و فرصت ها همیشه در اختیار نسل های گذشته و به ویژه کسانی که ادعایی جهاد علیه شوروی را دارند (مجاهدین)، قرار داشتند.
متاسفانه در طول دو دهه که نظام جمهوریت در افغانستان حاکم بود، مرتب جوانان در افغانستان به بازی گرفته می شدند و علی الرغم اینکه نهادها و سازمان های مختلف دولتی و غیر دولتی مانند «معینیت امور جوانان» در وزارت اطلاعات و فرهنگ ایجاد گردید، اما عملا در قسمت حضور و مشارکت جوانان در ساختار سیاسی و دولتی هرگز کاری نتوانستند و نکردند.
باتوجه به اینکه در دوران جمهوریت، جوانان به شدت محروم و از صحنه های اجتماعی و مسئولیت های اداری و ساختار نظام حاکم دور نگه داشته شده بودند، پس از تحولات 2021 و تسلط دوباره طالبان بر افغانستان، جوانان همچنان در نا امیدی به سر می برند و آنهای که توانایی دارند، در تلاش اند تا به خارج از کشور مهاجرت نمایند تا فرصت های شغلی و کاری در بیرون از افغانستان به دست آورند.
با این حال اما، روز شنبه تاریخ 30 جدی ملا خیر الله خیر خواه، سرپرست وزارت اطلاعات و فرهنگ در نشستی با جوانان در قندهار گفته است که: «جوانان باید برای پیشرفت و آبادی کشور خود را با علوم دینی و عصری مجهز نمایند». در همین حال محمد یونس راشد، معین جوانان این وزارت نیز در این نشست گفته است که: « کشور و امارت اسلامی به جوانان نیاز دارد و نباید جوانان شکار تبلیغات دشمن شوند».
با آنکه طالبان تا اکنون به نیروهای جوان فرصت نداده است، اما باتوجه به اظهارات مقامات طالبان، انتظار می رود که رهبران این گروه بتوانند در رابطه به استفاده از نیروهای جوان و تحصیل کرده عظم شان را جزم کنند و رفتارهای شان را مطابق گفتارهای شان سازگار سازند. زیرا تمام کشورهای که امروزه به پیشرفت و توسعه رسیده اند، بدون تردید از نیروهای جوان و تحصیل کرده کار گرفته اند.
به همین دلیل اگر بخواهیم افغانستان به توسعه و پیشرفت سوق پیدا کند، چاره ی نیست جز اینکه از نیروهای جوان و تحصیل کرده کار گرفته شود. از اینرو در این نوشته تلاش می گردد تا با اشاره ی به سرنوشت غم انگیز جوانان در افغانستان در دوره های گذشته، لزوم به کار گیری نیروهای جوان و تحصیل کرده برای افغانستان، توضیح داده شود.
سرگذشت غم انگیز جوانان در افغانستان
ساختار جامعه ی افغانستان پدر سالاری است. به همین دلیل زنان و جوانان در چنین ساختاری، نقش تعیین کننده ی ندارند. متاسفانه ساختار پدر سالارانه ی جامعه ی افغانستان باعث گردیده است که در طول تاریخ معاصر افغانستان، هرگز جوانان به اندازه ی کافی فرصت و موقعیت مشارکت در تعیین سرنوشت و ساختار سیاسی جامعه را نداشته باشند.
عدم مشارکت جوانان در ساختار سیاسی و اجتماعی افغانستان، یکی از دلایل عمده ی عقب ماندگی افغانستان است. بزرگترین صدمه و خساره ی که محرومیت جوانان از حضور در جامعه و مشارکت در ساختار سیاسی وارد کرده اند را می توان در همین آواخر طی دو دهه ی گذشته در دوران جمهوریت مشاهده نمود.
زیرا طی دو دهه گذشته علی الرغم اینکه نظام حاکم در افغانستان، شعارهای رنگارنگی مبنی بر فرصت دادن به جوانان را می داد، اما ساختار قدرت و تصمیم گیری کاملا در انحصار رهبران و مجاهدینی بودند که امتیاز مقابله و جهاد علیه نیروهای ارتش سرخ شوروی را داشتند.
محرومیت جوانان و تحصیل کرده گان در توسعه و پیشرفت کشور در دوران جمهوریت باعث گردید که سر انجام نظام حاکم در فساد غرق شود و مجاهدانی کهنه کار که هیچ تعلق خاطری و هیچ حس وطن دوستی نداشتند، مدیریت کشور را در سطوح مختلف به عهده گیرند و به جای بازسازی و خدمت به جامعه افغانستان، به دنبال سرقت و تجمیع پول و سرمایه بر آیند.
به همین دلیل بیش از دو دهه کشور کاملا در اشغال آمریکا و متحدانش قرار داشت و علی الرغم سرازیر شدن میلیاردها دالر کمک های بشری، افغانستان همچنان در فقر و فلاکت دست و پنجه نرم کنند.
انتظارات از طالبان مبنی بر حمایت و استفاده از جوانان در سر نوشت کشور
بر پایه ی بر آوردهای جهانی حدود بیش از 63 درصد جمعیت افغانستان را جوانان تشکیل می دهند. این در حالی است چه در گذشته و چه در حالی حاضر، فرصت ها از جوانان گرفته شده اند و آنان سر خورده در پی فرار به کشورهای دور و نزدیک اند. از این رو متاسفانه تداوم فرار جوانان و نخبه گان با استعداد، آینده ای افغانستان را با خطر جدی مواجه می سازند.
بنابراین اکنون که وزیر اطلاعات فرهنگ طالبان و دیگر مقامات این گروه وعده ی مبنی بر استفاده و به کار گیری نیروی جوان را داده اند، انتظار می روند که به این وعده های شان عمل کنند و حمایت و به کارگیری نیروی جوانان را در دستور کارشان قرار دهد. زیرا برای طالبان لازم است که از اقدامات سوء استفاده جویانه و غیر مدبرانه ی مسئولان و حاکمان نظام جمهوریت درس عبرت بگیرند و در حمایت و استفاده از جوانان، صادقانه عمل کنند.
چنانچه شاهد بودیم، در نظام جمهوریت فقط و فقط از جوانان و نام آنها سوء استفاده می گردید و همانطور که گفته شد، آنها علی الرغم ایجاد و تاسیس نهادها و سازمانهای به ظاهر مدافع حقوق و حمایت از جوانان، اما در عمل سکان دار قدرت کهنسالان و جنگ سالارانی بودند که تعلق خاطری به کشور و وطن نداشتند و سر انجام آنها باعث ویرانی و تباهی افغانستان گردیدند.
از همین رو اشتباه است که اگر طالبان با سرنوشت جوانان که از سرمایه های هنگفت و عالی کشور محسوب می گردد، غیر متعهدانه رفتار کنند و در فرصت دهی به آنها تعلل ورزند. زیرا چنانچه یاد آوری گردید، تجربه ثابت کرده اند که اگر به جوانان فرصت داده نشوند و از استعدادها و ظرفیت های آنها در پیشرفت و توسعه ی کشور کار گرفته نشوند، چرخه ی باطل عقب ماندگی در افغانستان همچنان تداوم خواهد داشت.
باتوجه به آنچه که گفته شد، انتظار می رود که طالبان مسیر حکومت های گذشته را دنبال نکنند و رفتارهای شان را مطابق گفتارهای متناسب سازند و دست از نامهربانی با جوانان بر دارند و برای آینده ی افغانستان و پیشرفت و ترقی کشور، استفاده و به کارگیری نیروهای جوانان در افغانستان را در دستور کار قرار دهند.
نقیب الله جمشید